مزاحمت سعودی یا مضایقت صعودی
در شماره یکشنبه 26 تیرماه روزنامه «شرق» از قول نخستوزیر عراق آمده بود که طرح اتصال شبکه برق عراق با عربستان امضا شده است و عنوان به کار گرفتهشده روزنامه در این زمینه «مزاحمت سعودی» بود. البته در توضیح مطلب معلوم بود که موضوع، تولید و انتقال برق حاصل از دریافت نور خورشید است و اینکه بازار برق ایران از سوی سعودی تصرف شده است و البته این تصرف تنها به برق خلاصه نمیشود و نفوذ عربستان سعودی در ابعاد مختلف در عراق تحقق خواهد یافت.
در شماره یکشنبه 26 تیرماه روزنامه «شرق» از قول نخستوزیر عراق آمده بود که طرح اتصال شبکه برق عراق با عربستان امضا شده است و عنوان به کار گرفتهشده روزنامه در این زمینه «مزاحمت سعودی» بود. البته در توضیح مطلب معلوم بود که موضوع، تولید و انتقال برق حاصل از دریافت نور خورشید است و اینکه بازار برق ایران از سوی سعودی تصرف شده است و البته این تصرف تنها به برق خلاصه نمیشود و نفوذ عربستان سعودی در ابعاد مختلف در عراق تحقق خواهد یافت. البته کشوری که خود کمبود برق دارد و در تابستان برق کارخانهها را به نفع خانهها و مغازهها قطع میکند، طبعا نمیتواند صادرات داشته باشد. سیاستهای واپسگرایانه کشورمان در زمینه تولید و انتقال برق نمونهای است که در همه شئون زندگیمان در حال رخدادن است و حاصل عدم تعقل و دوراندیشی و سیاستهای چندگانه است. برق تنها یکی از این سیاستهاست که مروری بر آن میتواند نشاندهنده روند سیاستگذاری در کشور باشد و البته این نوع تصمیمات کم نیستند؛ مثل آنکه مربی تیم ملی فوتبال را که صلاحیت خود را عملا اثبات کرده است، به دلیل عدم صلاحیت معلق میکنند و به فاصله چند روز او را ابقا میکنند. هرچند شجاعت مسئولان امر در تصحیح عمل غلط شایسته تمجید است.
1- بیتوجهی به اسراف در مصرف برق. حتی شیب تصاعدی قیمت برق در کشور به طریقی طراحی شده که پرمصرفها و اسرافکنندهها هیچ احساس برانگیختگی برای صرفهجویی ندارند. این درست که برای ضعفا و مستضعفان قیمت برق حتی تا حد مجانیبودن ممکن است؛ اما به چه دلیل آنان که مسرف هستند، هزینه آن را نپردازند. این سیاست که موجب بدهیهای وزارت نیرو شده، موجب عدم بهسازی و توسعه شبکه برق شده است.
2- سیاست وزارت نیرو درخصوص خرید برق از تولیدکنندگان خصوصی شکست خورده است؛ زیرا هم وزارت نیرو نرخهای قبلی را کم کرده و هم پول تولیدکنندگان را نمیدهد؛ بنابراین سرمایهگذاران در برق کاملا پشیمان هستند و سرمایهگذاری جدیدی صورت نمیگیرد.
3- امر بهسازی و افزایش راندمان نیروگاههای فسیلی موجود نیز با مشکل سلیقهای روبهرو شده است؛ ازجمله نیروگاه 50ساله منتظر قائم کرج که با راندمان 30 درصد و مصرف آب 200 مترمکعب در واحد زمان کار میکند، نسبت به انشای قرارداد با یک شرکت خارجی برای نوسازی در حد راندمان 60 درصد و مصرف آب دو درصد قبلی به صورت BOT اقدام کرد که با مخالفت آقای چیتچیان وزیر اسبق نیرو مواجه شد.
4- علاوه بر آنکه به تصدیق تلویحی سفیر روسیه نیروگاه اتمی بوشهر به دلیل بدهی صدها میلیون دلاری به روسیه در حد ظرفیت سالانه کار نمیکند (مصاحبه «شرق» با سفیر روسیه) قرارداد با روسیه برای احداث دو نیروگاه اتمی دیگر هریک به ظرفیت هزار مگاوات هرکدام به مبلغ پنج میلیارد دلار بسته شده است. با پنج میلیارد دلار میتوان به جای صد مگاوات برق اتمی، شش هزار مگاوات برق خورشیدی تولید کرد. تازه شرط احداث نیروگاه از سوی روسیه آن است که سوخت آن را خودشان بدهند و البته سالهاست که احداث این دو نیروگاه پیشرفتی نداشته است.
ملاحظه میشود که با سیاستگذاریهای بسیار ناقص و ضعیف فوق، دلیلی ندارد که بتوانیم برق صادر کنیم، روشن است که کمبود برق داریم و برای رفاه مردم برق کارخانهها را قطع میکنیم و این نشان میدهد که مزاحمت سعودی حرفی نامربوط است و آنچه واقعیت دارد، کاستهشدن از ظرفیت تولید برق به صورت دائمی و فزاینده است. البته تنها پدیده برق نیست که «مضایقت صعودی» دارد. به دلیل سیاستهای غلط سالهای گذشته در بسیاری از زمینهها که همچنان ادامه دارد و گویا اصلا گوشی برای شنیدن و دستی برای اقدام وجود ندارد، ثروتها و داراییها و تواناییهایمان دچار ضیق و کاهش دائمی شده و نسبت به آن بیتفاوتی وجود دارد. این تکیدگی تنها در ثروت طبیعی دیده نمیشود، مهاجرت مهندسان، پزشکان، پرستاران و بهتازگی شرکتهای دانشبنیان وجهی اضطرابانگیز از کاهش نیروی انسانی توانمند کشورمان را نشان میدهد. بگذریم که اصلا چیزی مثل کمبود آب و خشکسالی و نشست دشتها و شهرهای کشور کاملا فراموش شده و ظاهرا مسئولان با استدلال و امید به مرگ آن را به نسل دیگر واگذار کردهاند و اگر چنین نبود، برای مسائل اصلی کشور برنامهریزی و تلاش جهادی کرده و تخصیص اعتبار لازم را به هر نحوی صورت میدادند و نه آنکه همه چیز را از دریچه سیاست نگاه کنند؛ سیاستهایی که همواره به صورت مکرر با شکست روبهرو شده است و مفری برای آنها نیست.
باور کنیم نه دعواهای سیاسی حیدری-نعمتی داخلی، نه سفرهای مقامات کشورهای دیگر به ایران و برعکس، نه عضویت کشور در پیمانها و مراجع بینالمللی و نه لوایح مختلفی که این روزها در دستور کار قرار دارد، هیچکدام به کاهش «مضایقتهای صعودی» کشور کمک نمیکند، همه اینها گذرا هستند.
ما نیاز به چشمانی باز برای مشاهده آنچه در کشور میگذرد و کشور را در آستانه آسیب قرار داده است، داریم و باید باور کنیم که حفظ ایران، از همه چیز مهمتر است. امام میگفتند حفظ جمهوری اسلامی از اوجب واجبات است؛ اما مگر جمهوری اسلامی به حفظ ایران وابسته نیست. باور کنیم دیگران و جاهای دیگر فقط به فکر خودشان هستند و ما باید به فکر حفظ ایران باشیم تا جمهوری اسلامی حفظ شود. اینک برخی حفظ ایران را فقط در تقویت قوای نظامی میدانند که البته در جای خود این امر واجب قطعی است؛ اما ایران را باید از داخل تقویت کرد تا از دست نرود؛ زیرا آنگاه که از داخل تهدید زیستگاهی، اجتماعی، قطبیشدگی و فقر و محرومیت وجود داشته باشد و در این زمینهها آسیب اتفاق بیفتد، قدرت نظامی کمتر به کار میآید.