ملوکالطوایفی یا دموکراسی متمرکز
ظاهرا عمر حکومت ملوکالطوایفی در ایران یا سایر کشورها مدتهای مدیدی است که سپری شده و البته گاه و بیگاه پس از سرکوب حکومت ملوکالطوایفی و استقرار حکومت مرکزی که نوعا پادشاهی و استبدادی بود، در برهههایی از تاریخ مجددا این نوع حکومت سر بلند میکرد، با این تفاوت که ملوک بلاد مختلف بهنوعی پادشاهی را راضی میکردند و خود هر آنچه میخواستند عمل کرده و مردم را غارت میکردند.
ظاهرا عمر حکومت ملوکالطوایفی در ایران یا سایر کشورها مدتهای مدیدی است که سپری شده و البته گاه و بیگاه پس از سرکوب حکومت ملوکالطوایفی و استقرار حکومت مرکزی که نوعا پادشاهی و استبدادی بود، در برهههایی از تاریخ مجددا این نوع حکومت سر بلند میکرد، با این تفاوت که ملوک بلاد مختلف بهنوعی پادشاهی را راضی میکردند و خود هر آنچه میخواستند عمل کرده و مردم را غارت میکردند. از سهم غارت مردم سبیل پادشاه را هم حسابی روغنمالی میکردند. البته دراینمیان ملوک و پادشاه و اطرافیان بهره میبردند؛ ولی رعیت همچنان تحت ظلم و فساد و بهرهکشی بودند.
اگر نیک بنگریم حکومتهای مختلف در جهان در دورههای مختلف اشکال مختلفی داشتهاند و بهخصوص به خاطر بُعد مسافت از پایتخت و نبود امکان ارتباط با نقاط مختلف که حداکثر از طریق پیکهای تیزپا بوده است، خبر بلاد مختلف دیر به دیر به پایتخت واصل میشد و معمولا هم خبرهای حکومتی ولایتها بودند که مطابق نظر ملوک و دلخواه پادشاه تنظیم میشدند.
در دنیای متأخر یعنی از قرن نوزدهم به بعد مراجعات سریعتر و بهتر صورت میگرفت، معمولا حکومتهای مرکزی تسلط بیشتری بر کارگزاران خود داشتند و تمرکز بیشتری در انواع دولتها اعم از لیبرالدموکراسی یا سوسیالیستی یا بهشدت کمونیستی به وجود آمد.
معمولا در حکومتهای ملوکالطوایفی پراکندگی و بُعد مسافت ولایات از مرکز موجب تصمیمگیریهای ملوک میشد؛ اما در دنیای ارتباطات چنین امری ممکن نیست؛ مگر آنکه حکومت مرکزی بسیار ضعیف و وامانده و حاکمان ولایات بسیار سرسخت و متفکر در پنهانکاری باشند.
با توضیحات یادشده که تنها بهعنوان ورود به مسئله داده شد، میخواهیم به خود نگاهی بیندازیم و ببینیم در عصر هوش مصنوعی چگونه عمل میکنیم. در کشور ما هرچند همهساله انتخابات برگزار میشود و عوامل حکومتی اصلی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با رأی مردم انتخاب میشوند؛ اما اگر نگاه دقیقی بیندازیم میتوانیم تمرکز در پایتخت را کاملا به چشم مشاهده کنیم. همه قوانین در مجلس شورای اسلامی تصویب میشود و نمایندگان سراسر کشور در تصویب سهیم هستند؛ اما هرگز نمیتوان از نقش هیئترئیسه و بهویژه رئیس مجلس در هدایت و طرح لوایح چشمپوشی کرد و ممکن است تحت این هدایت برخی لوایح در 20 دقیقه تصویب شود و برخی هرگز مطرح نشود. هیئت وزیران و بهخصوص رئیسجمهور در تصمیمهای مختلف نقش تعیینکننده در حد خود دارند و مسئولان استانها بدون تأثیر هستند.
تصمیم سیاستهای خارجی و بسیاری دیگر از تصمیمات در مرکز گرفته میشود؛ بدون آنکه مردم نقاط مختلف در آن سهیم باشند. شاید در عمل چارهای جز این نباشد و این امر در قوه قضائیه شاید پیش از هرکدام از قوا عمل میشود، به طور مثال مرحوم آیتالله یزدی بدون هیچ قانون و نظرخواهی رأسا محاکم اقتصادی، محاکم تجدیدنظر و بازپرسی را لغو کرد و پس از ایشان مرحوم آیتالله هاشمیشاهرودی رأسا همه را مجددا احیا کرد.
حال به نظر میرسد تمرکزگرایی در پایتخت بسیار شدید و تعیینکننده باشد؛ اما شواهد نشان میدهد که ملوکالطوایفی
این بار نه در سطح کشور بلکه بهنوعی در مرکز و میان تصمیمگیران و عوامل حاشیهای مؤثر در تصمیمگیران وجود دارد، به نحوی که سلسلهگفتاری متناقض و پراکنده و گیجکننده بین مسئولان وجود دارد و حتی نظرات مستقیم و صریح رهبری، مورد مناقشه و مخالفت برخی مسئولان ولایتمدار و حاشیهنشینان مشابه قرار میگیرد.همه مطلعاند که در جریان امضای معاهده برجام با آنهمه حمایت رهبری از مذاکرهکنندگان که در عمل منجر به تصویب در مجلس شورای اسلامی شد، همین ولایتمداران چه بر سر برجام و عوامل آن آوردند و همسو با ترامپ و نتانیاهو علیه آن اقدام کردند و البته این تنها مثال نیست و بهخصوص در هفته جاری با برخی مسائل از قبیل موضوع گشت ارشاد، سلمان رشدی، مذاکرات وین، مسائل مبتلابه دولت این ملوکالطوایفی مرکزی یعنی پراکندگی در رفتار و عمل دیده میشود و در برخی موارد سکوت مسئولان مستقیم بر این تشتت در سیاستگذاری صحه میگذارد. شاید این نوع ملوکالطوایفی، با وجود تمرکز اداری لطمات سنگینی چه از نظر داخلی و چه از نظر بینالمللی به جای بگذارد.در دنیای هوش مصنوعی طبعا استنباطها و استنتاجها از این نوع رفتار و گفتار بسیار دقیق خواهد بود؛ زیرا هوش مصنوعی به کمک عقل انسانها میتواند زیروبم نظرات اصلی جوامع را دریابد و دراینصورت نیازی به ماهوارههای جاسوسی و عوامل نفوذ که به هر حال پرداختن به آنها هزینهزاست -هرچند ادامه دارد- کمتر است. این نوع ملوکالطوایفی اگر هم چنین نباشد، باعث اشتغال ذهنی مردم شده و امید آنان به آینده را تضعیف میکند؛ هرچند بدون این هم به دلیل چشمانداز نهچندان مناسب آینده زیستگاهی کشور امید برای بهبود آینده نسل جدید به حداقل رسیده است؛ زیرا حال خوب آنان بدون حال خوب ایران سرابی بیش نیست.