|

دولت مریخی-مردم ونوسی

شکاف میان گزارش‌ها و وعده‌ها و تصورات دولت با حس مردم و گزارش‌های رسمی و مطالعات معتبر نخبگان و کارشناسان روز‌به‌روز بیشتر و بیشتر و فهم آنان از ذهنیت و زبان یکدیگر کمتر و کمتر می‌شود. گزارش‌های وزیران و دولتمردان عالی‌رتبه و حامیان آنها در مجلس و نهادهای نظامی از موفقیت‌ها و پیشرفت‌های دولت سیزدهم با عباراتی کلی و مبهم هر روز با زبانی جدید و عجیب تر از پیش تکرار می‌شود.

شکاف میان گزارش‌ها و وعده‌ها و تصورات دولت با حس مردم و گزارش‌های رسمی و مطالعات معتبر نخبگان و کارشناسان روز‌به‌روز بیشتر و بیشتر و فهم آنان از ذهنیت و زبان یکدیگر کمتر و کمتر می‌شود. گزارش‌های وزیران و دولتمردان عالی‌رتبه و حامیان آنها در مجلس و نهادهای نظامی از موفقیت‌ها و پیشرفت‌های دولت سیزدهم با عباراتی کلی و مبهم هر روز با زبانی جدید و عجیب تر از پیش تکرار می‌شود. رئیس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد از کاهش 20‌درصدی تورم سخن می‌گویند، وزیر کشور از اجرای موفق اصلاحات اقتصادی خبر می‌دهد. کمبود داروهای با فناوری اولیه و افزایش قیمت آن (که در دوران سخت جنگ هم سابقه‌ای نداشته) ادامه دارد؛ اما وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی می‌گوید به تولید انبوه و ساماندهی بازار دارو دست یافته‌ایم. دقیقا وزیر صمت هم در آشفته‌بازار خودرو همین گفتار را تکرار می‌کند و از شکست رکورد تاریخی تولید خودرو سخن می‌گوید. درحالی‌که گزارش‌های رسمی مرکز آمار از کاهش مستمر مشارکت در بازار کار (بخوانید خروج نیروی کار از بازار و سرخوردگی ناامیدانه بی‌کاران از جست‌وجوی کار) و ایجاد خالص حداکثر 270 هزار شغل در تابستان (فصل رونق کسب‌وکارهای خدماتی و کشاورزی) حکایت می‌کند، وزیر کار که هنوز حضورش در وزارتخانه به یک فصل نرسیده از ایجاد حدود 800 هزار شغل جدید در شش ماه اول سال گزارش می‌دهد.

 درحالی‌که سهم ایران در اقتصاد جهانی از 1.1 درصد در دوران جنگ به 0.25 درصد سقوط کرده، یک فرمانده نظامی در آخرین شمارش خود اقتصاد ایران را در رتبه هجدهم دنیا دیده است. وزیر نفت هر روز ترجیع‌بند خود را تکرار می‌کند که «دو برابر روحانی نفت می‌فروشیم و همه دلارش را برمی‌گردانیم»؛ اما دلار همچنان و روزانه بالا می‌رود و کسر بودجه دولت به 25 درصد (بخوانید دست‌کم 400 هزار میلیارد تومان) رسیده و هزینه‌های جاری و ضروری هم قطره‌چکانی پرداخت می‌شود. در تهران قیمت یک مترمربع آپارتمان به هشت برابر حداقل دستمزد کارگران و مستمری بخش عمده بازنشستگان رسیده و بیش از چهار میلیون شهروندان بی‌مسکنی که 200 میلیون تومان آورده اولیه ندارند، از فهرست متقاضیان مسکن ملی خط خوردند و تعداد متقاضیان به کمتر از 500 هزار نفر سقوط کرده است؛ اما وزیر جدید و جوان راه و شهرسازی یک هفته پس از آغاز وزارت با شیرینی و آرزومندی از پایان سکونت در قوطی‌های آپارتمانی و گشایش جدیدی برای ویلاسازی و خوش‌نشینی پرده برمی‌دارد و همچنان وعده ساخت چهار میلیون مسکن سر داده می‌شود. نفس مردم در آلوده‌ترین و سمی‌ترین روزهای تاریخ شهرنشینی به شماره افتاده؛ اما شهردار پایتخت این شهر را کلان‌شهر نمونه جهان اسلام می‌خواند. رئیس‌جمهور همچنان از حرکت پرشتاب قطار پیشرفت و دستیابی به شرایطی با بی‌کاری صفر در شهرستان‌های مورد بازدیدش می‌گوید. در دیگر سو اما این پیشرفت‌های بزرگ و دستاوردهای سترگ هر روز برای مردم و نخبگان گنگ‌تر و نامفهوم‌تر می‌شود. گزارش‌های رسمی نهادهای آماری و حس نزدیک مردم از زندگی روزمره در این سرزمین از تورم حدود 50‌درصدی، تورم بی‌سابقه خوراکی‌ها در 80 سال گذشته، رشد بی‌سابقه و 60‌درصدی قیمت دلار در 15‌ماهه اول یک دولت، وابستگی معیشت سه‌چهارم از مردم به یارانه‌های دولتی نگرانی و اضطراب و حس زوال و بی‌قدرتی مالی و سیاسی مردم در مقابل روند روزافزون فاصله با دنیا و آرزوهای‌شان و کم‌رنگ‌شدن هرروزه امیدشان به بهبود حکایت دارد. شاید در‌این‌میان قابل فهم‌ترین و محسوس‌ترین گزارش را وزارت علوم داد که در نظام جهانی مبادله دانش، به مبادله دانشجو با کره شمالی رسیده‌ایم.

اگرچه سخت باور دارم که دیگر پرسش و استیضاح و برکناری یا تغییر هیچ مقامی در دولت نه امیدی در مردم و تغییری در ذهنیت آنها برمی‌انگیزد و نه کمکی به بهبود عملکرد واقعی اقتصاد می‌کند؛ اما آنچه به طنزی تلخ می‌ماند این است که به جای حتی پرسش یا تذکری به وزیر اقتصاد یا رئیس کل بانک مرکزی، نامه امضای استیضاح وزیر ورزش به جریان افتاده است و در مقابل طرح گمانه و فقط گمانه احتمال استیضاح وزیر اقتصاد، با فوریت نماینده‌ای از مجلس می‌گوید تعامل او با مجلس عالی است و خبری از استیضاح وزیر اقتصاد نیست! مردم معنای این تعامل و تغافل در برابر سختی‌ها و نگرانی‌های زندگی روزمره‌شان را هم به‌خوبی می‌فهمند.

مردم کم‌کم تصور کرده‌اند سیاست‌مداران از سیاره‌ای دیگر آمده‌اند؛ اما با مشاهده و مقایسه وضعیت خود با شهروندان کشورهای دیگر در عربستان و قطر و ترکیه و حتی عراق احساس می‌کنند خودشان هم دیگر ساکنان سیاره زمین نیستند و گویی به جهانی دیگر پرتاب شده‌اند. نام این دنیاهای متفاوت دیگر «بحران نمایندگی» یا شکاف میان «تصورات ذهنی مردم» با «واقعیت‌های گزارش‌شده» نیست. معنای واقعی سخن آن نماینده و آن گزارش‌های بی‌پایه یک چیز است: سیاست‌مداران ایران در دولت و مجلس در یک دنیا و مردم و شهروندان ایرانی در دنیایی دیگر بسیار دور و بی‌ارتباط و با دو ذهنیت و زبان بیگانه از هم زندگی می‌کنند.