|

سلامت اجتماعی

چکیده: «گروه‌هایی هستند که دانسته یا نادانسته، و البته اغلب از سر منفعت‌طلبی، بزرگ‌ترین آسیب‌ها را به سلامت اجتماعی مردم می‌زنند. از طریق سیاست‌هایی مانند تحمیل سبک ارتباطات و سبک زندگی خاص، سبک جشن و سرور خاص، سبک روابط اجتماعی و روابط کاری خاص و سبک گزینش سیاسی. روابط خانوادگی و دوستی پایه سلامت اجتماعی‌ است».

چکیده: «گروه‌هایی هستند که دانسته یا نادانسته، و البته اغلب از سر منفعت‌طلبی، بزرگ‌ترین آسیب‌ها را به سلامت اجتماعی مردم می‌زنند. از طریق سیاست‌هایی مانند تحمیل سبک ارتباطات و سبک زندگی خاص، سبک جشن و سرور خاص، سبک روابط اجتماعی و روابط کاری خاص و سبک گزینش سیاسی. روابط خانوادگی و دوستی پایه سلامت اجتماعی‌ است». اگر از خانه همسایه کناری شما صدای موزیک بیاید، معمولا برای شما فرحبخش است. اما اگر این موزیک پرسروصدا و پس از 12 شب باشد، شما آشفته می‌شوید. اگر بدانید که مراسم جشن عروسی دارند و «فقط همین یک شب است» برایتان قابل تحمل و بلکه خوشایند است. اما اگر آن همسایه هر شب این کار را به قصد خودنمایی انجام دهد و بخواهد خودش را به رخ شما بکشد، این دیگر به شما آسیب روانی می‌رساند. این همان نقطه‌ای است که سلامت اجتماعی به خطر می‌افتد. در سیاست نیز چنین است. آن‌گاه که یک گروه بخواهد حرف‌ها و منش سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را دائما در گوش شما تکرار کند، مثل همان همسایه آزارگر می‌شود که سلامت اجتماعی را تهدید می‌کند. سلامت اجتماعی (Social Health) معطوف به سلامت روابط اجتماعی‌ است و با سلامت عمومی (Public Health) که بیشتر در حوزه سلامت و بهداشت جسم است، متفاوت است. سلامت اجتماعی معطوف به «رابطه» است؛ رابطه «من» و دیگری. میزان دسترسی «من» به موقعیت‌های گوناگون اجتماعی. میزانی که «من» می‌توانم با دیگران رابطه اجتماعی داشته باشم. توان «من» در تحرک اجتماعی و اینکه بتوانم خود را از یک گروه یا طبقه اجتماعی به گروه یا طبقه دیگری از اجتماع جابه‌جا کنم. میزانی که به‌عنوان فرد یا گروه در اجتماع حضور داشته باشم، به حساب آیم، احساس تبعیض نکنم، احساس سرکوب‌شدگی نکنم. از منظر عمومی، سیاست‌های گوناگون دولت‌ها از سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی تا استخدام و توسعه سیاسی همگی می‌توانند آثاری در سلامت اجتماعی داشته باشند و به بیماری یا سلامت جامعه منجر شوند. سلامت اجتماعی در بهنجاربودن معیارهای تعاملات سیاسی و انتخاب‌های اجتماعی متجلی می‌شود؛ اینکه تعاملات قدرت در یک جامعه آرامش روانی را برای همگان به ارمغان آورد. روشن‌بودن فرایندهای اعمال قدرت، پیش‌بینی‌پذیری تعاملات سیاسی، اعتماد و اتکا به سازوکارهای حقوق سیاسی و حقوق قضائی، بهنجاربودن مبارزه قدرت از حیث انطباق با هنجارها، عرف و ارزش‌های یک جامعه سیاسی و... از عوامل اساسی سلامت تعاملات اجتماعی‌ است. در غیر این صورت با جامعه‌ای مواجه خواهید بود که سرشار از بیماری‌هایی نظیر نفاق، چندچهرگی، چندزندگی بودن افراد، تنگنای فرهنگی، محدودیت‌های روابط اجتماعی و... است. سلامت اجتماعی یک فرد را می‌توان با ابزارهای روان‌شناسی یا حتی معیارهای جامعه‌شناسی تشخیص داد؛ که آیا یک فرد از بیماری اجتماعی رنج می‌برد یا خیر. اما چگونه می‌توان تشخیص داد که یک جامعه، به صورت یک «کل»، دچار بیماری‌ است؟ این پرسش مهمی است که بیشتر به کار سیاست‌گذاری عمومی می‌آید. یک راه این است که در انتخاب واحد تحلیل از شاخص‌های ترکیبی استفاده کنیم. واحد تحلیلی ترکیبی به فرد محدود نمی‌شود؛ یعنی اجتماع به صورت یک کل دیده می‌شود. مثلا ترکیبی از ویژگی‌ها و شاخص‌های زیر:

1- عرف و دامنه تأثیرگذاری آن در مناسبات اجتماعی، بدون آنکه از سوی یک سبک زندگی خاص تحمیل شود.

2- «واکنش‌های سیاسی جمعی» که در آن افراد به صورت جمعی به یک پدیده واکنش نشان می‌دهند.

 3- شفافیت احکام دادگاه‌های سیاسی که مستقیم بر روابط سیاسی ما تأثیر می‌گذارد و احکام آن اگر برای عموم قابل توجیه نباشد، می‌تواند جامعه را به سوی ناسلامتی اجتماعی سوق دهد.

4- «استیناف و نهادها و رویه‌های عدالت فرایندی» که مردم را نسبت به دقت در بررسی احقاق حقوق خود و دیگری مطمئن کند.

5- نسبت زندانیان امنیتی به سیاسی و سیاسی به جرائم عمومی و شفافیت جرم سیاسی.

6- امنیت روانی شهروندان از فعالیت‌های سیاسی، پذیرش انتخابات، اعتماد به فرایندهای انتخاباتی.

7- کارراهه سیاسی (Political Career) و احساس آزادی.

8- مشارکت در تصمیم‌گیری سیاستی و سیاسی.

9- میزان بهره‌مندی از نیروی انسانی ملی.

البته به این شمار می‌توان افزود و آنها را دسته‌بندی کرد. مهم این است که با رویکردی نهادی-روان‌شناسی همه این عوامل را از حیث سلامت اجتماعی ببینیم و بدانیم که هرگونه تصمیم سیاستی ما تا چه حد می‌تواند جامعه را بیمار کند.

یکی از موارد مهم در سلامت اجتماعی میزان توجه ما به عرف و مخاطرات ناشی از محدودیت‌های آن است. هرچه جامعه در برساخت عرف خویش آزاد باشد، از سلامت اجتماعی بیشتری برخوردار خواهد بود و از شائبه تبعیض فرهنگی از سوی سایر گروه‌های اجتماعی یا از احساس سرکوب‌شدگی دور خواهد ماند. در صورتی که بخش‌هایی از جامعه احساس کنند که در زیر سایه سنگین یک سبک زندگی خاص هستند، می‌توان گفت که احتمالا احساس بیشتری از تبعیض، فرونهادگی فرهنگی، تبعیض و حتی سرکوب فرهنگی را تجربه خواهند کرد. مثلا شما اگر اجرای یک سرود، یک نمایش، یک مجموعه تلویزیونی و تکرار آن را به ابزاری برای «لشکرکشی» اجتماعی تبدیل کنید حتما دیگران را دچار آسیب ارتباطی می‌کنید، چون احساس انزوای اجتماعی-ارتباطی برای دیگران پدید می‌آید و حتی به اغراض تبلیغاتی و فرهنگی خود نیز نایل نمی‌شوید. گاهی انسان به صورت غریزی، ناآگاهانه، ناخواسته و حتی نیندیشیده دست به سرکوب دیگران می‌زند و سلامت اجتماعی را تهدید می‌کند. همه ما باید به این ظرایف ارتباطاتی توجه کنیم که جامعه سالمی داشته باشیم. یک سرود زیبا می‌تواند برای شمار گسترده‌ای از هم‌میهنان فرح‌بخش باشد اما تکرار همیشگی آن می‌تواند نقض غرض شود و به دیگران آسیب برساند. تکرار، تکرار و تکرار چنین سرودها یا نمایش‌هایی، با هر سطحی از ارزش هنری یا مقبولیت اجتماعی، شائبه استخفاف فرهنگی و تبعیض اجتماعی علیه دیگران را دامن می‌زند؛ هشیار باشیم. مشفقانه می‌گویم برای امنیت خودتان هم که شده، به مقوله «سلامت اجتماعی» بیندیشید. چون دقیقا به همین دلیل است که جامعه به کسان (ناکسان) و گروه‌هایی روی می‌آورد که حیرت ما را برمی‌انگیزد. گرایش جامعه به «ناکسان» به «زردها» به «فروپاشی و تجزیه کشور» به «باخت تیم ملی خود» یک بیماری اجتماعی‌ است و سیاست‌گذاران نقش مهم‌تری در پدیدارشدن این بیماری اجتماعی دارند. بیمار بزرگ‌تر خود ماییم که دیگران را آلوده سیاست‌های خود می‌کنیم. از خود می‌پرسیم مگر می‌شود که فلان «لمپن» سیاسی یا اجتماعی این همه طرفدار داشته باشد؟ پاسخ این است که آری می‌شود! چون گاهی با سیاست‌های ضد سلامت اجتماعی (عموما به این دلیل که دانشی در حوزه سلامت اجتماعی نداریم) به سرکوب فرهنگی و اجتماعی اقدام می‌کنیم و برخی از مخاطبان سیاست‌های خود را به ورطه بیماری اجتماعی و بلکه بیماری روانی می‌کشانیم. گروهی در پی منافع خود، دانسته یا نادانسته، سیاست‌هایی که سبک زندگی خاص، سبک جشن و سرور خاص، سبک روابط اجتماعی و روابط کاری خاص، سبک گزینش سیاسی خاص و... را به نمایش و اجرا می‌گذارند و بزرگ‌ترین آسیب‌ها را به سلامت اجتماعی مردم می‌زنند. به سلامت اجتماعی و به مسئولیت خود در بروز بیماری‌های اجتماعی، جامعه‌ستیزی، دین‌گریزی و... بیندیشیم. بیماری‌های اجتماعی، بلایای اجتماعی‌اند. البته شهروندان، در هرجای دنیا، از این حیث که در معرض ناسلامتی‌های اجتماعی هستند، باید بیش و پیش از هر چیز از خود مراقبت کنند. ما چه در آمریکا و اروپا و چه در ایران زندگی کنیم، همواره در معرض ناسلامتی اجتماعی هستیم. همه دولت‌ها درگیر چنین پیامدهایی در سیاست‌هایشان هستند و به سلامت اجتماعی کم‌وبیش آسیب می‌رسانند. نمی‌توان منتظر بود تا سیاست‌ها اصلاح شود. البته که باید سیاست‌گذاری عمومی اصلاح شود. ولی تا پیش از آن باید «خودمراقبتی» کرد و روش‌هایی برای سلامت اجتماعی توسط کارشناسان و مشاوران شناسایی و توسعه داده شود. مثلا اینکه عکس‌ها و فیلم‌هایی را که حاوی خشونت هستند، بر خود تحریم کنیم. برخی شبکه‌های اجتماعی را که با روح و روان ما بازی می‌کنند، با مشورت با کارشناسان حذف کنیم یا نادیده بگیریم. خود را در معرض بسیاری از خبرها، اعم از رسمی و غیررسمی، قرار ندهیم، جدل‌های سیاسی تند و تیز را در خانواده یا در میان دوستان ممنوع کنیم تا سلامت اجتماعی‌مان در امان بماند. روابط خانوادگی و دوستی پایه سلامت اجتماعی‌ است.

* این نوشتار خلاصه‌ای از سخنرانی در دانشگاه آزاد واحد تهران شمال در نشست «سلامت اجتماعی» است که در شانزدهم اسفندماه ایراد شده است.