|

تشویش ماندگاری

تشویش، نگرانی و اضطراب، بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی آدمیان در دوران دگرگونی و تغییرات اجتماعی است. هر دو گونه دگرگونی‌های مثبت و منفی تشویش‌زا و آرامش‌زداست؛ یکی در دوران رونق و تغییرات مثبت و پیش‌برنده و یکی در دوران رکود، ویرانی و پایین‌آمدن از نردبان زندگی اجتماعی.

تشویش، نگرانی و اضطراب، بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی آدمیان در دوران دگرگونی و تغییرات اجتماعی است. هر دو گونه دگرگونی‌های مثبت و منفی تشویش‌زا و آرامش‌زداست؛ یکی در دوران رونق و تغییرات مثبت و پیش‌برنده و یکی در دوران رکود، ویرانی و پایین‌آمدن از نردبان زندگی اجتماعی. شاید بتوان تشویش و نگرانی را پیامد جدایی‌ناپذیر دگرگونی‌ها دانست و ریشه آن در احساس گسست از گذشته و نگرانی از چند‌ و‌ چون پایان دگرگونی‌ها و بود و نبود و جای‌شان در پایان است. هرچه شدت و دامنه دگرگونی‌ها بیشتر و تاب‌آوری فردی و اجتماعی جامعه کمتر باشد، این تشویش برای ماندگاری بیشتر و بیشتر است. اریک فروم، روان‌شناس آلمانی، تصویری از این تشویش فراگیر در میان اروپاییان در دوران رنسانس ارائه می‌دهد؛ شرایطی که با به‌هم‌ریختگی آشوبناک روانی و اجتماعی و تعلیق باورها و تعلقات اجتماعی در کنار دگرگونی‌های محیط کسب‌وکار پا در هوا و میان آسمان و زمین دستگیره‌هایی برای آویزان‌شدن یا جای پای محکمی روی زمین برای خود بیابند. فشار نفس‌گیر و اضطراب کشنده برای ماندن و پیش‌افتادن، به رقابتی دیوانه‌وار میان آدمیان منجر شد و نهضت عظیم نوآوری و جهش فناوری و تولید دوران انقلاب صنعتی را شاید بتوان دستاورد همین تنگنای رقابت برشمرد.

همین تصویر را در زندگی مهاجران اروپایی در سرزمین‌های آمریکای شمالی و تلاش برای جست‌وجوی زندگی و زمانه‌ای بهتر می‌توان دید. این نگرانی خود را در تلاش برای دستیابی به جایگاهی برتر و موقعیتی استوارتر نشان می‌دهد. رقابت دوندگان در ماراتنی نفس‌گیر برای برنده‌شدن یا برنده‌ترشدن است.

اما نگرانی و تشویش ماندگاری از جنسی دیگر و محتوا و ماهیتی متفاوت است. شرایط نگران‌کننده‌ای مانند رکود، بحران اقتصادی و... تشویش و اضطرابی ویرانگر برای جامعه در پی دارد. افق و چشم‌انداز تیره می‌شود، امید به بهبود کاهش می‌یابد و ذهنیت منفی با شتابی فزاینده از واقعیت‌های نگران‌کننده پیشی می‌گیرد. این نگرانی ناشی از ریسک سیستمی و قابل برآورد نیست؛ بلکه برآمده از ابهام، نااطمینانی، پیچیدگی و نوسان‌هایی است که سال‌هایی دراز با جامعه همراه و همدوش بوده و مانند بختکی بر زندگی روزمره او سایه انداخته است. راه‌رفتن با نگرانی در مه و تاریک و روشن اقتصادی و اجتماعی و عبور بی چشم‌انداز ویژگی چنین دورانی است. هرچه سابقه و گذشته تاریخی این ابهام و نااطمینانی و شرایط آشوبناک طولانی‌تر و قدرت انعطاف و تاب‌آوری در برخورد با آن کمتر باشد، تشویش و نگرانی بیشتر و هولناک‌تر است؛ تشویش برای ماندن برای کمتر بازنده‌شدن برای هزینه کمتر دادن و آسیب کمتر دیدن.

جامعه ایرانی در نیم‌قرن اخیر دوران‌هایی پیاپی از خوف و رجا و بالا و پستی‌های زیادی را پشت سر گذاشته است. رونق نفتی دهه ۵۰ با حس برندگی و بهبود نسبی رفاهی دست‌کم در میان شهرنشینان با حس غرور و پیروزی و تغییر یک نظام سیاسی دیرپای همراه شد و حس پیروزمندی و قدرتمندی به اعتماد به نفسی بزرگ و سرمایه اجتماعی انباشته و ارزشمندی منجر شد که ذخیره‌ای برای عبور از جنگ هشت‌ساله و مرارت‌های فردی و جمعی و اضطراب و پریشانی حاصل از آن را فراهم کرد و بازپس‌گیری و آزادی سرزمین‌های اشغال‌شده به آن لذت و غروری مضاعف افزود. همین حس غرور را در رویدادهایی مانند دوم و سوم خرداد و بازسازی ویرانی‌های پس از جنگ یعنی رسیدن به خواست و اراده‌ای فراگیر با چشم‌اندازی امیدوارکننده فراهم کرد.

اما نزدیک به دو دهه است که این تشویش و نگرانی بر زندگی ایرانیان سایه انداخته و ابهام و نااطمینانی و پیش‌بینی‌ناپذیری در آن روندی روزافزون یافته است. حتی رونق نفتی دهه 1380 با سقوط از نردبان فساد و آشفتگی در بازارها و محیط کسب‌وکار شتاب به‌هم‌ریختگی را بیشتر و آن را پیچیده‌تر و ماندگارتر کرد. تحریم‌های اقتصادی و مالی مانند پنجه‌ای قدرتمند گلوی اقتصاد را می‌فشارد و گویی روز‌به‌روز فشار و تنگنای آن بیشتر می‌شود. چشمان ما دور و برمان را تیره می‌بیند و زیر پای خود را خالی می‌بینیم. به‌روشنی شتاب این آشوب از 96 افزایش یافت. غارت منابع عمومی و سوءاستفاده فرصت‌طلبانه گروهی اندک در کنار ناتوانی و ضعف روزافزون دولت برای پیشگیری از آن یا احساس بی‌تفاوتی دولت در مقابل سرنوشت شهروندان، به این وضعیت دامن زده است. انفعال و جاماندگی از تحولات جهانی و منطقه‌ای، تورم پایدار، رکود و کسادی پیش‌رونده به احساس رهاشدگی و ناپایداری فراگیر تبدیل می‌شود. جامعه‌ای که با امید و وعده تشریف، به رستگاری دلخوش بوده، به تشویش ماندگاری مبتلا شده است.