|

خرق عادت

می‌گویند آدم‌ها در ملاقات اول بیشتر شناخته می‌شوند زیرا به مرور زمان صفات آدم‌ها برای همنشین او عادت می‌شود و حتی رفتار و اخلاق ناپسند او گاه پسندیده جلوه می‌کند. به‌همین‌دلیل حتی در سطوح بالای مدیریت می‌بینیم که برخی مدیران با آدم‌هایی سروکار دارند و یار آنها محسوب می‌شوند که گاه هم اخلاق نه‌چندان نیکویی دارند و هم برخی از کارهای‌شان در مقیاس‌های عمومی، سوءسابقه نامیده می‌شود. گاه این صمیمیت و دوستی، درحالی‌که این دو نفر متنافر هستند، انفکاک‌ناپذیر می‌شود و اگر جدایی صورت گیرد، فقط در صورت خرق عادت است؛ یعنی چیزی شبیه به معجزه.

می‌گویند آدم‌ها در ملاقات اول بیشتر شناخته می‌شوند زیرا به مرور زمان صفات آدم‌ها برای همنشین او عادت می‌شود و حتی رفتار و اخلاق ناپسند او گاه پسندیده جلوه می‌کند. به‌همین‌دلیل حتی در سطوح بالای مدیریت می‌بینیم که برخی مدیران با آدم‌هایی سروکار دارند و یار آنها محسوب می‌شوند که گاه هم اخلاق نه‌چندان نیکویی دارند و هم برخی از کارهای‌شان در مقیاس‌های عمومی، سوءسابقه نامیده می‌شود. گاه این صمیمیت و دوستی، درحالی‌که این دو نفر متنافر هستند، انفکاک‌ناپذیر می‌شود و اگر جدایی صورت گیرد، فقط در صورت خرق عادت است؛ یعنی چیزی شبیه به معجزه. ما البته همیشه با عادت‌های‌مان زندگی می‌کنیم زیرا زندگی برخلاف عادت بسیار سخت است درحالی‌که عادت به‌اصطلاح در ضمیر ناخودآگاه، ما را راهنمایی می‌کند و از سختی فکرکردن و عمل‌کردن ارادی که نوعی سختی دارد، می‌رهاند. درست مانند هنرپیشه‌هایی که نقش‌های جدیدی «خلاف زندگی عادی خودشان» را بازی می‌کنند و خستگی آن بر وجودشان می‌نشیند. اگر نیک نظر کنیم، انسان دارای عادت‌های ناپسند و گاه پسندیده است و رهایی از عادت‌های ناپسند جز با ممارست و آگاهی و آن‌هم به‌تدریج ممکن نیست. هر فرد در رسیدگی به خود می‌تواند عادت پسندیده و ناپسند را تشخیص دهد و اینجا این حدیث مصداق پیدا می‌کند که «حاسبو قبل أن تحاسبوا». شاید عادات فردی چندان از لحاظ شخص و نزدیکان به چشم نیاید اما هنگامی که عادات فردی به عادات اجتماعی تسری پیدا می‌کند و از قامت فرد به قامت جامعه ارتقا می‌یابد، می‌تواند شکل تعیین‌کننده‌ای به خود گرفته و سرنوشت جامعه‌ای را تغییر دهد. یک مثال ساده عادت مردم به رانندگی بدون کمربند حفاظتی بود که با تغییر این عادت چهره اجرائی رانندگی در جامعه تغییر پیدا کرد. راه دوری نرویم، جامعه ما هم از لحاظ حکمرانی و هم از نگاه مردمی دچار عادت‌های ناپسند فراوانی شده است که درون جامعه را به‌تدریج تهی کرده و خطری بزرگ برای بقا و ماندگاری ایران و جامعه ایرانی شده است. رجال کشور از هر جناح و حزب فرقی نمی‌کند، عادت دارند که برای رأی‌آوردن مجیزگوی مردم باشند و نقش راهنما و سیاست‌گذار برای رفع عادات ناپسند جامعه را ندارند و خود نیز عادات نه‌چندان پسندیده‌ای را برگزیده‌اند و این بی‌توجهی به عادات ناپسند جامعه، کشور را به سرانجام نامعلومی سوق می‌دهد. اشتباه نشود که بگوییم مردم خوب نیستند، مردم خوب هستند اما عادات ناپسند و نوعا ناملموس آنان ربطی به خوبی و بدی ذات مردم ندارد.عادت‌ها به‌تدریج و بر اثر شرایط خانوادگی، اجتماعی و شخصی در وجود انسان نهادینه می‌شود و البته می‌توان عادت را به‌تدریج و گاه یکباره زدود. مرحوم پدرم 40 سال عادت به کشیدن سیگار داشت ولی یکباره به طور کامل آن را کنار گذاشت. رفع عادات ناپسند اصلاحی است که باید همه پیشه کنند و عادات نامطلوب را به‌تدریج و اگر ممکن باشد به صورت جهشی ترک گویند و این، هم سیاست‌گذاری لازم دارد و هم کار فرهنگی، مشروط بر آنکه دولت سرمایه اجتماعی خود را بازیابی کند که البته این روزها مدعی هستند که دولت سرمایه اجتماعی انبوهی در خدمت دارد. معتقد هستیم که جمهوری اسلامی، با وجود تبلیغات سوء و برخی کج‌اندیشی‌ها، امکانات فراوانی‌، البته از منبع زوال‌پذیر ثروت کشور بدون جایگزینی در اختیار مردم قرار داده است و مردم هم بر عادت مألوف آنها را نمی‌بینند و فقط کاستی‌ها و مشکلات را در ذهن می‌آورند. 

عادات ناپسند که در یکایک جامعه ما نهادینه شده است به طریقی است که دولت‌ها -از هر جناح- جرئت نزدیک‌شدن به ترک آن از سوی مردم را ندارند، زیرا مردم از دیدگاه آنان تنها وسیله به سبد انداختن رأی است و آنان به رأی احتیاج دارند، بنابراین به‌هیچ‌وجه درصدد کاهش‌دادن این عادات نمی‌شوند.

عادات اجتماعی مردم چون همه‌گیر است، به چشم نمی‌آید و عادی‌شدن عادت‌های نامطلوب از یک سو باعث از دست رفتن سرمایه‌های انسانی و مادی جامعه می‌شود و از سوی دیگر سوءاستفاده‌کنندگان را بر رفتار گستاخانه شبه‌عادات اجتماعی تشویق می‌کند. عادت به رعایت‌نکردن حق تقدم دیگران، عادت به ناسزاگویی، عادت به اسراف در آب، برق، گاز، عادت به آلوده‌کردن محیط زیست، عادت به پایمال‌کردن حق‌الناس، عادت به رسیدن به قدرت به هر قیمت، عادت به غیبت، عادت به تهمت‌زدن، عادت به برتری خود و بی‌اعتنایی به حقوق دیگران از‌جمله عادات ناپسند اجتماعی است.

اگر به فرمایشات نامزدهای ریاست‌‌جمهوری در هنگام ثبت‌نام توجه شود، مشاهده می‌شود که همه آنها در کلام خود تکیه بر رفع مشکلات معیشتی و زندگی روزمره مردم داشتند و هیچ‌کدام از آینده ایران و سرنوشت فرزندان آینده ایران سخنی به زبان نیاوردند، درحالی‌که به‌خوبی می‌دانند در انجام قول‌های خود هرگز موفق نخواهند شد و در تبلیغات پیش‌روی انتخابات هم هیچ‌یک از نامزدهای تأیید صلاحیت‌شده سخنی از آینده ایران، مشکلات پیش‌رو، اولویت‌های عمل خودشان صحبتی نخواهند کرد. یکی از خبرگزاری‌ها از من سؤال کرد که به چه کسی رأی می‌دهید، گفتم به آن کسی که مشکلات پیش‌روی ایران را بگوید و اولویت‌های اجرائی خود را ذکر کند و البته نه آن کسی که فهرستی 40 موردی از مشکلات بگوید و ادعا کند که همه را حل می‌کند. به این شخص از هر جناح و هر طرز فکر من رأی می‌دهم ولی یادمان باشد که النادر کالمعدوم. آیا چنین کسی پیدا می‌شود. آیا اصلا قبول داریم که عادت‌های ناپسند داریم؟ آیا اصولا معنی عادات ناپسند را می‌دانیم؟