اگر توهین و بهتان آزاد باشد...
تبعیض در اجرای قانون بدترین و مخربترین شکل بیقانونی است. تبعیض در اجرای قانون به منزله آن است که گردن عدهای به خاطر ضخامت بیشتر از گزند شمشیر قانون در امان است.
تبعیض در اجرای قانون بدترین و مخربترین شکل بیقانونی است. تبعیض در اجرای قانون به منزله آن است که گردن عدهای به خاطر ضخامت بیشتر از گزند شمشیر قانون در امان است. آنها هرچه بخواهند، میگویند. هرچه بخواهند، میکنند. میدانی دارند برای هر جور جولان و طلبیدن نفسکش. آزادانه به حق و حقوق هرکس بخواهند حمله میبرند و چیزی به آنها کارگر نیست.
در مقابل افراد بسیاری باقی میمانند که گویی تیغ قانون فقط برای آنها تیز است. به هر سخن و هر رفتار باید در انتظار عتاب و خطابها و کیفرها باشند .
اگر بیقانونی موجب اجحاف بر ضعیفان است، تبعیض در اجرای قانون اجحاف مضاعفی میسازد که بر اثر آن قانونشکنی مباح میشود و چهبسا قانونشکنان پاداش و منفعت نیز ببرند.
فساد شگفتانگیز چای دبش را ببینید. دادگاهش برگزار شده است و حالا که پرونده در آستانه صدور رأی است، عدهای بیآنکه نام چای بیاورند، رئیس دستگاه قضا را آماج حملات خود کردهاند تا شاید سبب شوند رفقایشان که در این پرونده حضور دارند، از کیفر خلاصی یابند. این مهاجمان در اماناند.
یا گروهی که جز در هوای آلوده بحرانهای مردمسوز تنفس نمیتوانند، حال که روزنههایی برای کاهش بحران و روند تنشزدایی از روابط ایران و اروپا و آمریکا فراهم شده است، فریاد بلند کرده و هر ناسزا و بهتان و ناروایی که میخواهند، علیه افرادی که در این مسیر تلاش میکنند، میگویند. تجمع غیرقانونی برگزار میکنند و شعار مرگ بر... میدهند. اما هیچکس و هیچ نهادی سر بلند نمیکند که خانمها و آقایان! این سخنان و این تجمعها غیرقانونیاند. سزایی و تنبیهی و تنبهی در کار نیست.
این مثالهای جدید فقط مشت نمونه خروارند. سالهاست که تبعیض در اجرای قانون گریبانگیر جامعه و سیاست کشور است و تا زمانی که این تبعیضها رواج داشته باشند، نظم و انتظامی برقرار نخواهد بود.
وقتی قانون نقض میشود، لاجرم اخلاق هم نقض میشود. جز چند مورد استثنائی، قانون و دستورات حقوقی مبتنی بر اخلاقاند. بهتان و دروغگویی و توهین نهفقط از نظر قانونی جرماند، بلکه مهمتر از آن غیراخلاقیاند. هرکس که متمسک به ناسزا و تهمت و دروغ میشود، اساسیترین اصول اخلاقی را زیر پا گذاشته است. این نوع کسان با استفاده از این شیوه نشان میدهند که چه اندازه دست و ذهنشان تهی از برهان و استدلال است.
حتی کسی به ایشان پند و اندرز هم نمیدهد که اگر نظری، حرفی، تحلیلی و موضعی دارید، با رعایت ادب و قانون و اخلاق بگویید، پرخاش و بهتان و ناسزا چرا؟
سیاست عرصه منازعه قدرت است. این منازعه زمانی مفید است و میتواند منشأیی برای خیر عمومی باشد که در قالب اخلاق و حقوق و بدون تبعیض رخ دهد. اما آنگاه که قانون و اخلاق در رقابت سیاسی رعایت نشود، و هیچ پندی برای رعایت اخلاق و جزایی برای نقض قانون به کار نیفتد، جز شر نمیآفریند و غیر از توسعه تبعیض و بیقانونی و آلودگی سیاست نمیسازد.
حسابش ر ا بکنید که اگر به فرض موادفروشها، کلاهبردارها و... در جامعه آزادانه با امنیت کامل کار خود را بکنند و هیچکس کاری به آنها نداشته باشد و کیفر نبینند، چه جامعه تباه و سیهروزی خواهیم داشت.
حکایت تبعیض در اجرای قانون و توسعه پرخاشگری و رواج تهمت و ناسزا و دروغ در عین برخورداری از امنیت، همچنین بلایی بر سر اوضاع سیاسی کشور میآورد؛ بلایی که البته چندان هم بینشان نیست و آثارش مدتهاست که مشهود است.
از پند و اندرز که خبری نیست، دستکم نهادهای مسئول آنچه را که وظیفه دارند، بهدرستی و بدون ملاحظه سمت و موقعیت افراد به کار بندند. هم سزا دهند، هم مانع از ادامه این روشهای ویرانگر شوند که جز به تعمیق و توسعه بحرانهای کشور نمیانجامد.
اگر قرار به درستی کار مُلک و پیشرفت کار مردم است، جز با نظم و انتظام امور ممکن نیست و امروزه این مقصود حاصل نشود، جز با اجرای عادلانه و بدون تبعیض قانون. تبعیض که آمد، عدل و داد و نظم از راه دیگر خواهد رفت.
مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ
کجاست فکر حکیمی و رأی برهمنی