گفتوگوی «شبکه شرق» با دو فعال سیاسی درباره وعدههای دولت؛
محمد مهاجری: آمارسازیهای غلط مبنای اظهارات رییسی است/ نعمت احمدی: در یک سالگی دولت یک روز بدون اعتراض نداشتیم
«آنچه وعده دادیم محقق شد» این گفته رییسجمهور در سفیر اخیرش به کرمان در هفته گذشته بود که با واکنشهای زیادی همراه شد چرا که دقیقا عکس آن رخ داده و در یک سالگی دولت رییسی هیچکدام از وعدهها عملی نشده است و همین امر باعث نقدهای زیادی به عملکرد دولت شده است.
الهام یوسفی- «آنچه وعده دادیم محقق شد» این گفته رییسجمهور در سفیر اخیرش به کرمان در هفته گذشته بود که با واکنشهای زیادی همراه شد چرا که دقیقا عکس آن رخ داده و در یک سالگی دولت رییسی هیچکدام از وعدهها عملی نشده است و همین امر باعث نقدهای زیادی به عملکرد دولت شده است. اما محقق نشدن وعدههای انتخاباتی فقط مختص این دولت نیست و در هر دوره پاشنه آشیل دولتها این بوده است که یکسری وعدههای انتخاباتی داده شده که در بزنگاهها نتوانستند به بخش بزرگی از این وعدهها جامه عمل بپوشانند. درواقع وعدههای انتخاباتی کاندیداها به یکی از ابزارهای تهیج مردم برای کسب رای در ایران تبدیل شده که در طی این سالها عمل نکردن به آن وعدهها باعث ناامیدی و عدم اعتماد عمومی به مسئولان شده است. اما در چنین شرایطی برای جلوگیری از آسیب دیدن امید و اعتماد اجتماعی چه راهکاری وجود دارد. برخی از کارشناسان بحث ضمانت اجرایی را در انتخابات مطرح میکنند و میگویند شعارها و وعدهها ضمانت اجرایی داشته باشند. در مقابل برخی دیگر عمق بحث را ریشهایتر میدانند و معتقدند تحزب راهکار حل مشکلات است. ما در این گفت و گو با نگاهی به عملکرد یک ساله دولت رییسی در گفتوگو با محمد مهاجری، فعال سیاسی و همچنین نعمت احمدی حقوقدان علل عملیاتی نشدن وعدههای انتخاباتی در ایران را بررسی کردیم که مشروح آن در ادامه آمده است.
محمد مهاجری، فعال سیاسی و رسانهای در رابطه با عملکرد یک ساله دولت رییسی میگوید: آقای رییسی وعده دادند که تورم را نصف کرده و یا حتی تک رقمی میکنند. اما می بینیم که در حال حاضر تورم ۴۰ درصد است. آیا قبلا تورم ۸۰ درصد بوده که در دولت اقای رییسی نصف شده؟ همچنین در یک سال گذشته میزان بدهی دولت به بانکها نیز افزایش پیدا کرده است و براساس آمار رسمی کشور حجم نقدینگی افزایش پیدا کرده. به عقیده من دلیل چنین آمارهایی از سوی رییس دولت سیزدهم این است که توسط برخی از سازمانهای متبوع دولت آمارسازی میشود و همین آمارسازیها مبنای اظهارنظرهای رییسجمهوری میشود. همچنین در همین بحث اینترنت ایشان وعده دادند که سرعت و کیفیت آن افزایش پیدا کند اما میبینیم که در این دولت رییسی شاهد کندترین اینترنت در ایران هستیم. در موضوعات فرهنگی رییسجمهوری وعده دادند به جای گشت ارشاد برای مردم، گشت ارشاد مدیران را راهاندازی خواهند کرد، اما ابلاغ مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی و مبارزه با بدحجابی به این معنا بود که گشت ارشاد دوباره احیا شد و عملکرد آن را نیز امروز میبینیم. در مورد خودروسازی و مسکن هم وعدههایی داده شد که هیچکدام عملیاتی نشد. به نظر من میشود گفت تقریبا صد در صد وعدههای دولت سیزدهم در افکارعمومی عملی نشده است. دولت در بحث کنترل قیمتها نیز کارنامه موفقی نداشته است.
مهاجری در ادامه تصریح میکند: اینکه برخی از کاندیداهای ریاستجمهوری وعدههایی میدهند که بعدا نمیتوانند به آنها عمل کنند، سه دلیل دارد؛ یکی این است که ارزیابی آنها از وضعیت موجود واقعی نیست و فکر میکردند که دولت قبلی به خوبی عمل نکرده و اگر او روی کار بیاید همه مسائل و مشکلات را حل خواهد کرد. دوم؛ این است که خودشان را بسیار توانمندتر از دولت قبلی میدانند. اما زمانی که زمام امور را بهدست میگیرند میبییند که ارزیابی آنها از مسائل چندان منطقی نبوده بنابراین همه موانع قبلی سر راه خودشان نیز قرار دارد. سوم نداشتن افراد توانمند در راس مدیریت؛ به نظر من دولت رییسی مانع بزرگتری در مقابل خود دارد و آن این است که افرادی که برای وزارتخانهها انتخاب میکند به لحاظ توان مدیریتی افراد متوسط رو به پایین هستند.
این فعال سیاسی عدم تحزب واقعی در کشور را دلیل عمل نکردن به وعدههای انتخاباتی نمیداند و میگوید: واقعیت این است که تحزب در ایران روی کاغذ و در تئوری چیز خیلی خوبی است. اما در مقام عمل این اتفاق نمیافتد چون اولا روسای دولتها زمانی که بر صندلی ریاست قرار میگیرند هر چند که از طرف احزاب حمایت شده باشند از حزب دوری میکنند و به گونهای که گویی احزاب نجس هستند. حتی در سخنرانیها اعلام میکنند که ما خود را وابسته به هیچ حزب و جریانی نمیدانیم. خوب طبیعتا این رویکرد به معنای این است کاندیداها نگاه ابزاری به حزب دارند نه کارکردی. به همین دلیل تا زمانی که نگاه به احزاب نگاه کارکردی نباشد احزاب در کشور ما نه میتوانند دولت تشکیل دهند و نه پاسخگو باشند. حتی مردم نیز آنها را جدی نمیگیرند و اعتباری برای احزاب در جامعه قائل نیستند. بنابراین من دست کم تا ۱۰ سال آینده خوشبین نیستم که احزاب قوی و کارآمدی در جامعه وجود داشته باشد و آنها را جدی بگیرند.
مهاجری نهادهای مدنی را در شرایط کنونی کشور نهادی قویتر نسبت به احزاب میداند و میگوید: به عقیده من نهادهای مدنی در جامعه ما قدرتمندتر از احزاب عمل میکنند. هر چند ممکن است این نهادهای مدنی به اندازه احزاب در مقابل عملکرد خودشان پاسخگو نباشند. منتهی نهادهای مدنی همین الان هم در تهییج مردم برای مشارکت در انتخابات تاثیرشان خیلی بیشتر از احزاب است. برای مثال تشکلهای هنرمندان، پزشکان، روحانیون و... که خیلی قالب حزبی به آن معنای تئوریک ندارند در طی این سالها نقش تاثیرگذاری را ایفا کردند. اما متاسفانه در سالههای گذشته اتفاقی که افتاده این است که این نهادهای مدنی جایگاه خودشان را از دست دادند. برای مثال در زمان زلزله کرمانشاه بسیاری از سلبریتیها و افراد شناخته شده ورزشی برای کمک به مردم در میدان حضور پیدا کردند و در قالب نهادهای مدنی این کمکها ادامه پیدا کرد. اما از آن سو ما به اینها آسیب وارد کردیم و با تهمتهای ناروا اعتبار آنها را از بین بردیم. بنابراین زمانی که شما اعتبار یک نهاد مدنی را از بین میبرید سر بزنگاه دیگر نمیتوانید از آن استفاده کنید؛ یا آن متلاشی شده و حتی اگر متلاشی نشده باشد دیگر حاضر نیست پای کار سیاست و انتخابات حضور داشته باشد. با این وجود من فکر میکنم نهادهای مدنی زودتر و سادهتر شکل میگیرند و تاثیرگذاری آنها در جامعه کنونی ایران خیلی بیشتر از احزاب است.
این فعال سیاسی در پاسخ به این سوال که آیا نگاه امنیتی موجود در کشور به بسیاری مسائل باعث نمیشود که همین نهادهای مدنی به حاشیه رانده شوند، میگوید: نه اینگونه نیست؛ این امر در جای دیگری قابل بحث است که آیا فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور اگر امنیتی شود چه اتفاقات و کارکردهای منفی را به دنبال خواهد داشت. این امر به نهادهای مدنی فقط اختصاص ندارد اگرچه تاثیرش را خواهد گذاشت اما نگاه امنیتی داشتن لزوما به این معنی نیست که بخواهیم با احزاب به عنوان نهادهای مدنی برخورد کنیم.
در مقابل نظرات محمد مهاجری به عنوان فعال سیاسی و رسانهای، نعمت احمدی حقوقدان اما نظر دیگری دارد و معتقد است تا زمانی که تحزب به معنای واقعی در کشور شکل نگیرد نمیتوان کاندیداها را پاسخگوی عملکردشان در دوره مدیریتشان کرد. چرا که وعدههای آنها در زمان انتخابات براساس برنامه نیست.
او میگوید: نمیشود کاندیدایی وعده انتخاباتی داد و اگر بعدا نتوانست به آن وعدهها عمل کند او را مورد بازخواست قرار داد، چرا که اینها وعده است. اما در کشورهایی که حزب وجود دارد و تحزب به معنای واقعی شکل گرفته آن چیزی که کاندیدا مطرح میکند در کمیتهها و برنامه احزاب تبیین میشود و درواقع مردم انتخاب برنامه میکنند نه فرد. تفاوتی که کشور ما با دیگر کشورها دارد این است که ما انتخاب برنامه کاندیدها را نداریم بلکه انتخاب شخص داریم. برنامه کاندیدها چون یک برنامه حزبی تببین شده و کارشناسی شده نیست نمیتوانیم او را بازخواست کنیم.
احمدی با انتقاد از عملکرد یکساله دولت رییسی بیان میکند: ما به وعدهها کاری نداریم که چه اندازه از آنها عملیاتی شده و یا اصلا چند درصد از آنها اجرا شده است سوال این است که در یک سالگی دولت آقای رییسی، چه نگاهی به پیش رو داشتیم، متاسفانه همه نگاه ها به پشت سر است که بگویند دولت قبل مانع رسیدن ما به اهداف شد. نباید فراموش کرد که تمام اعضای کنونی دولت سیزدهم قبل از دولت در این ساختار بودند و هر کدام مسئولیتی را پیش از این بر عهده داشتند. اینها از کره مریخ که نیامدهند که حالا همه مشکلات را به دولت قبل ربط میدهند. متاسفانه چون در ایران حزبی وجود ندارد افراد بیشتر خودشان را معیار قرار میدهند نه برنامهها را. حتی میبینیم که بسیاری از بیانات و اظهارنظرها به حدی غیرکارشناسی است که اصلا امکان اجرایی شدن ندارد. در طول این یک سال گذشته ما یک روز بدون اعتراض نداشتهایم و نارضایتیها هر روز افزایش پیدا کرده است. یک اشتباهی پایهای وجود دارد که رییسجمهوری را خدمتگذار مردم میدانیم درحالی که باید پاسخگو باشد، با همین میزان وظایفی که در قانون اساسی به او داده شده. در کشوری که تحزب وجود ندارد و کارهای حزبی نکردیم پیگیری وعدههای انتخاباتی کاری از پیش نمیبرد.