|

مصطفی کواکبیان، نماینده پیشین مجلس:

محسن رضایی همیشه کاندیداست و رأی نمی‌آورد، من همیشه کاندیدا هستم و تایید نمی‌شوم

مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردم‌سالاری در کافه خبر» خبرآنلاین گفت: آن طور که من خبر دارم، آقای خاتمی در این انتخابات پیش‌رو خیلی فعال نخواهد بود و این نکته را به بعضی از دوستان هم گفته است. در هر صورت در انتخابات گذشته خیلی خوب عمل نشد و از این‌رو می‌خواهد فعال نباشد.

محسن رضایی همیشه کاندیداست و رأی نمی‌آورد، من همیشه کاندیدا هستم و تایید نمی‌شوم

به گزارش شبکه شرق،‌ «محسن رضایی همیشه در انتخابات ریاست جمهوری داوطلب می‌شود و رأی نمی‌آورد اما من همیشه داوطلب می‌شوم و تایید نمی‌شوم»، « نیروهای خودم گفتند ما شما را دوست داریم اما نمی‌رویم رأی بدهیم»، «مشارکت حداقلی در دهان عزیزان اصول‌گرا مزه کرده است» و... اینها قسمتی از اظهارات انتخاباتی مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردم‌سالاری است که طی روزهای اخیر مهمان «کافه خبر» خبرگزاری خبرآنلاین شده بود.

بخش اول این گفت‌وگو چند روز پیش منتشر شد. در بخش دوم از این گفت‌وگو مصطفی کواکبیان که در دوره‌های هشتم و دهم نمایندگی مردم سمنان و تهران را در مجلس شورای اسلامی حضور داشته، پیش ثبت نام انتخابات را شوک اول و ردصلاحیت های هیات های اجرایی را شوک دوم به اصلاح طلبان دانست و گفت؛« در اعتراض به اقدام مجلس یازدهم در تصویب ضرب الاجلی قانون انتخابات، در انتخابات مجلس دوازدهم ثبت‌نام نکردم»

وی با اشاره به اینکه حزب متبوعش یک لیست انتخاباتی از کاندیداها تهیه کرده بود، گفت «از لیست ۱۰۰ نفره فقط ۲۶ نفر تایید صلاحیت شدند»

وقتی که از کواکبیان سوال می‌شود با توجه به سابقه کاندیداتوری او در انتخابات ریاست‌جمهوری، این ثبت‌نام نکردن در انتخابات مجلس به معنای برنامه‌ریزی بلند مدتش برای اعلام داوطلبی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۴ است، این احتمال را رد نکرد.

در ادامه بخش دوم گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردم‌سالاری در «کافه خبر» را می‌خوانید؛

***************

*آقای کواکبیان! در فاصله ۲ ماه مانده تا انتخابات مجلس دوازدهم، احتمال ارائه لیست از سوی حزب متبوع شما چقدر است؟ در انتخابات مجلس پیشین شما لیست مشترکی با حزب کارگزاران داشتید و خودتان هم در لیست بودید، این موضوع ممکن است تکرار شود؟

در مجلس یازدهم ما لیست مشترک نداشتیم، البته دوستانی بودند که لیست مشترک دادند اما در نهایت با غیبت مردم مواجه شدیم، به این معنی که مردم در انتخابات مجلس یازدهم حضور پیدا نکردند. چنانچه براساس آمارهای رسمی فقط ۴۰ درصد مردم در انتخابات مجلس یازدهم شرکت کردند، لذا آماری که از مجموعه آرای مجلس یازدهم منتشر شد این بود که مجموعه آرای این مجلس به ۱۱ میلیون نفر نمی‌رسد و تعداد آراء حتی به ۹ میلیون و خرده‌ای و کمتر از ۱۰ میلیون می‌رسد.

شخصاً مشاهده کردم کسی از کلانشهری با ۲ درصد آراء وارد مجلس شده بود، به این ترتیب که با ۲۵ تا ۲۷ هزار رأی نماینده مجلس شده است. بنابراین در انتخابات مجلس یازدهم مشکل ما فقدان مشارکت حداکثری بود که عامل مهمی بود. فقدان مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم تا جایی بود که اواخر عمر مجلس دهم در صحن گفتم آقایی که الان رئیس مجلس هستی، تو تازه کمتر از منی که نفر ششم مجلس دهم بودم، رأی آورده‌ای.

یکدفعه گفتند از شانزدهم هر کسی اسم ننوشته خداحافظ شما، تمام شد!

در مجموع وضعیت مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم به این ترتیب بود که در تهران ۱۸ درصد مردم شرکت کردند. حتی دوستان خودمان در روزنامه مردمسالاری گفتند دکترجان دوستت داریم اما نمی‌رویم رأی بدهیم، من هم در پاسخ گفتم شما همین‌جا کار می‌کنید(خنده) اما در پاسخ گفتند ما نمی‌خواهیم رأی بدهیم.

درباره لایحه عفاف و حجاب چند ماه است که کش و قوس و بحث بر روی آن دارند و حتی شورای نگهبان می‌گوید غلط املایی دارد. اما در مورد قانون انتخابات شرایط به این صورت بود که قانونی در مجلس تصویب شد، به سرعت توسط شورای نگهبان تایید شد، سریعاً ابلاغ شد، ستاد وزارت کشور به سرعت آن را تایید کرد، در نهایت هم گفتند از شانزدهم هر کسی اسم ننوشته دیگر خداحافظ شما! تمام شد!

درباره انتخابات مجلس دوازدهم نیز بحث مصوبه بسیار بد مجلس یازدهم پیرامون قانون انتخابات مطرح شد. مصوبه مذکور در خانه احزاب همه ما از جمله مستقلین، اصولگرایان و اصلاح‌طلبان را یک دفعه غافلگیر کرد. در حقیقت اول خرداد سال جاری مجلس چنان به صورت ضرب‌الاجلی قانون انتخابات را تصویب کرد که ما در مورد طرح‌ها و لوایح سه فوریتی هم مشاهده نمی‌کردیم، به این ترتیب عمل شود.

برای نمونه درباره همین لایحه عفاف و حجاب چند ماه است که کش و قوس و بحث بر روی آن دارند و حتی شورای نگهبان می‌گوید غلط املایی دارد. اما در مورد قانون انتخابات وضعیت به این صورت بود که یکدفعه اعلام کردند از شانزدهم مرداد ماه ثبت‌نام آغاز می‌شود. به عبارت دیگر درباره قانون انتخابات شرایط به این صورت بود که قانونی در مجلس تصویب شد، به سرعت توسط شورای نگهبان تایید شد، سریعاً ابلاغ شد، ستاد وزارت کشور به سرعت آن را تایید کرد، در نهایت هم گفتند از شانزدهم هر کسی اسم ننوشته دیگر خداحافظ شما! تمام شد! آن هم چی؟ هفت ماه قبل از انتخابات!

*دلیل کاندیدا نشدن خود شما هم همین بود؟

لذا حزب مردم سالاری برای اینکه بسنجد چه کسانی از شورای مرکزی کاندیدا شوند، آمادگی نداشت، در این میان یکی هم خودم بودم که واقعاً تردید داشتم در انتخابات مجلس دوازدهم داوطلب شوم یا خیر.

 

از لیست ۱۰۰ نفره ما فقط ۲۶ نفر تایید صلاحیت شدند

در مجموع در اعتراض به این اقدام مجلس یازدهم در انتخابات مجلس دوازدهم ثبت‌نام نکردم. البته با این وجود ما یک لیست ۳۷ نفر از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس دهم که در ارتباط هستیم، آماده کرده بودیم که آقای پزشکیان هم یکی از این افراد بود. همچنین حدود ۳۰ نفر از اعضای حزب مردم‌سالاری در استان‌های مختلف ثبت‌نام کردند. در مجموع یک لیست ۱۰۰ نفره آماده کردیم و گفتیم حداقل می‌توانیم ۱۰۰ نفر لیست بدهیم اما بعد از اینکه نتیجه احراز صلاحیت‌ها توسط هیئت‎های اجرایی اعلام شد، از این لیست ۱۰۰ نفره فقط ۲۶ نفر تایید شدند و خیلی‌ها گفتند الحمدلله که شما ثبت‌نام نکردید.

البته امیدواریم هیات‌های نظارت و شورای نگهبان در مراحل بعدی بتوانند یک تجدید نظری داشته باشند اما واقعیت امر این است که هم قانون انتخابات بزرگ‌ترین ضربه را به احزاب کشور وارد کرد و هم بحث احراز صلاحیت توسط هیئت‌های اجرایی. در قانون جدید انتخابات ۵ نهاد که از آنها استعلام گرفته می‌شد را یک جوری جمع و جور کردند و نکته جالب این که فقط ۱۴ روز برای اعلام نتیجه استعلام‌ها وقت داشتند. در نهایت شرایط بسیار نامطلوبی برای بحث انتخابات مطرح است.

می‌گویند ۲ هزار نفر از کاندیداها اصولگرا نیستند، پس اصلاح طلبند!

زمان انتخابات مجلس یازدهم گفتم ما در تهران یک تعداد کمی کاندیدا داریم و در کل کشور فقط ۶۰ اصلاح‌طلب تایید شدند، یعنی نظر شورای نگهبان این است که ما برویم کاندیدای قرضی از اصولگرایان بگیریم و بگوییم ما چون کاندیدا نداریم شما هم یک تعدادی به ما قرض دهید تا لیست دهیم؟

فکر می‌کنم آقای خاتمی اصلاً نمی‌خواهد هیچ فعالیتی در بحث انتخابات داشته باشد. چند جلسه هم بعضی از دوستان با او داشتند، نقل قول می‌کنند که ایشان خیلی نمی‌خواهد فعال باشد و دلایل خودش را دارد. در جبهه اصلاحات نیز ما ۳۱ حزب هستیم و تقریباً می‌شود گفت حدود ۱۸-۱۷ حزب اصلاً به دنبال انتخابات نیستند.حدود ۴-۳ حزب هستند که اسم‌شان را صندوق‌محور می‌گذارند. حدود ۸-۷ حزب که شامل ما هم می‌شود مقتضی‌محور هستیم.

در حال حاضر هم شرایط به همین ترتیب است که کاندیدا نداریم. یکی از دوستان خانه احزاب گفته بود ۲ هزار نفر هم از اصلاح‌طلبان و اعتدالیون اسم نوشتند. گفتم می‌شود این لیست را به ما بدهید که خودمان در اصل قصه هستیم، آنها را بشناسیم. بعد متوجه شدیم منظور آنها از اینکه می‌گویند ۲ هزار نفر از اصلاح‌طلبان در انتخابات ثبت‌نام کردند، این است که از این ۲۰ و چند هزار نفری که ثبت‌نام کردند، ۲ هزار نفر اصول‌گرا نیستند، یعنی ۲ هزار نفر غیراصول‌گرا هستند و بقیه همه جزء لیست‌های خودشان هستند.

لذا در پاسخ به آن فردی که گفته بود ۲ هزار اصلاح‌طلب در انتخابات ثبت‌نام کردند، گفتم اگر منظورتان از این ۲ هزار نفر اصلاح‌طلب همان غیراصولگرا است، تایید می‌کنم والّا ما اصلاح‌طلبان لیستی نداریم که بخواهیم تایید و پیگیری کنیم. در حال حاضر امیدوار هستم شورای نگهبان اقدامی انجام دهد و هیئت‌های نظارت تجدید نظری کنند و مشاهده کنیم فضای انتخابات گرم می‌شود یا خیر.

مشارکت حداقلی در دهان اصولگرایان مزه کرده است

*«امیدواریم شورای نگهبان کاری انجام دهد» جمله‌ای است که این روزها اصلاح‌طلبان می‌گویند، یعنی اصلاح‌طلبانی که یک روز نگران هیئت‌های نظارت بودند در حال حاضر با توجه به رفتاری که از سمت هیئت‌های اجرایی مشاهده می‌کنند امیدشان به شورای نگهبان است. با توجه به تجربه‌ای که شما دارید، چنین رویکردی را از سوی هیئت‌های اجرایی پیشتر تجربه کرده بودید؟

بنده تعبیری را از دوستان اصول‌گرا در خانه احزاب شنیدم که جالب بود. قضیه به این ترتیب بود که گفتم مقام معظم رهبری هم با شورای نگهبان دیدار داشتند و تاکید کردند که مشارکت پرشوری باید باشد، آن فرد در پاسخ گفت بله ایشان فرمودند ولی ما هم باید توجه داشته باشیم مشارکت پرشور با نتایج مطلوب!

یعنی این فرد اصول‌گرا صحبت‌های رهبری را تفسیر می‌کرد و می‌گفت مشارکت پرشور را ما می‌خواهیم اما با نتایج مطلوب. واقعیت امر این است که مشارکت حداقلی در دهان عزیزان اصولگرا مزه کرده و مشارکت حداکثری را دوست ندارند.

یک فردی که الان کاره ای در مجلس است می گفت مشارکت ۵ درصدی هم بس است!

قطعاً اگر اینها مشارکت حداکثری بخواهند، بسیاری از موارد وجود دارد که باید جدی بگیرند و فضا را بازتر کنند. برای نمونه یک بنده‌خدایی که اسم نمی‌برم، در دانشگاه قم با هم بحثی داشتیم و من گفتم انتخاباتِ خوب آن انتخاباتی است که مشارکت بالای ۵۰ درصد داشته باشد، ما تا امروز می‌گفتیم شما را به خون شهدا قسم، به آیات قرآن کریم قسم، واجب الهی و تکلیف شرعی است، وظیفه انقلابی است که در انتخابات شرکت کنید، لذا تاکید می‌کردیم که مردم باید و حتماً به پای صندوق بیایید، در همان جلسه گفتم مشروعیت انتخابات ما به مشارکت بالای ۵۰ درصد وصل است، اما آن فرد در پاسخ به صحبت‌های من گفت نه! لازم نیست، مشارکت ۳۰ درصد هم باشد، کافی است. مگر دنیا چه می‌کند؟ من می‌گفتم در کشورهای دیگر حزب دارند، سیستم آنجا فرق می‌کند. خلاصه او می‌گفت ۳۰ درصد کافی است.

وقتی که بیرون آمدیم، گفت آقای کواکبیان من پیش دانشجوها گفتم ۳۰ درصد، مشارکت ۵ درصد باشد هم بس است! ما خیلی بیشتر نمی‌خواهیم. آن دوستی که این حرف‌ها را در مورد میزان مشارکت در انتخابات می‌گفت در مجلس فعلی یک کاره‌ای است.

شاگردان مصباح یزدی گفتند دیدگاه او با دیدگاه امام و رهبری جور درنمی‌آید

منظور بنده این است که اینها اعتقادی به مشارکت حداکثری ندارند و اصل تفکر هم مربوط به مرحوم مصباح یزدی است. در این مورد نکته‌ای دارم، من در دانشگاه علامه طباطبایی یک کرسی ترویجی برای نقد نظریات مرحوم مصباح یزدی گذاشته بودم که دو نفر از شاگردانش به آنجا آمدند و تعبیر آنها این بود که دیدگاه مرحوم مصباح یزدی با رویکرد و دیدگاه امامین انقلاب جور درنمی‌آید. یعنی حتی شاگردشان گفت که دیدگاه آیت‌الله مصباح با دیدگاه رهبری هم جور درنمی‌آید.

در تفکر مصباح یزدی، باور به مشارکت حداکثری و رأی مردم وجود ندارد

در آن کرسی من کُدی دادم مبنی بر اینکه رهبری ابتدای سال ۸۹ در آستان قدس رضوی که صحبت می‌کردند گفتند ما در جمهوری اسلامی علاوه بر مشروعیت الهی، مشروعیت مردمی هم داریم اما این لفظ مشروعیت مردمی را اصلاً مصباح یزدی قبول ندارند. لذا من معتقد هستم که واقعاً تفکر مربوط به مرحوم مصباح یزدی به مشارکت حداکثری، رأی مردم و مشروعیت‌افزایی مشارکت در انتخابات باور ندارد، بنابراین خودش را در لایه‌های مختلف اعم از دولت، مجلس و نهادهای مختلف نشان می‌دهد.

لذا خیلی برای آنها اهمیت ندارد که مشارکت گسترده باشد و می‌گویند ما با همان مشارکت حداقلی هم می‌توانیم مجلس را داشته باشیم اما غافل از این نکته هستند که اگر با این رویکرد جلو برویم، چنین نگرانی وجود دارد که دیگر نه از تاک نشان ماند و نه از تاک‌نشان، لذا این خطر اصلی است.

نفوذ تفکر مصباح در دولت و صداوسیما

* قبول دارید که این تفکری که به مشارکت اهمیت نمی‌دهد طی این ۲ سال در ساختار حاکمیت قدرت بیشتری گرفته است، یعنی حتی در دولت، مجلس، صدا و سیما و هیئت‌های اجرایی هم نفوذ تفکر مرحوم مصباح یزدی بسیار پررنگ دیده می‌شود؟

در مورد هیئت‌های اجرایی مرتب اسم می‌برند و می‌گویند اعضای آن از معتمدین هستند و از طرفی فرماندار مجری قانون است. اما در مجموع تفکر مربوط به مرحوم مصباح یزدی هم در دولت و هم در صدا و سیما وجود دارد.به عبارت دیگر تفکر اینها این است که چه کسی گفته که میزان رأی ملت است؟! مردم بودند بهتر، نبودند هم مهم نیست! لذا اصلاً مشارکت و حضور مردم برای آنها اهمیتی ندارد.

بنده تعبیری را از دوستان اصول‌گرا در خانه احزاب شنیدم که جالب بود. من گفتم مقام معظم رهبری تاکید کردند که مشارکت پرشوری باید باشد، آن فرد در پاسخ گفت بله ایشان فرمودند ولی ما هم باید توجه داشته باشیم مشارکت پرشور با نتایج مطلوب! یعنی این فرد اصول‌گرا صحبت‌های رهبری را تفسیر می‌کرد و می‌گفت مشارکت پرشور را ما می‌خواهیم اما با نتایج مطلوب.

درباره وضعیت صدا و سیما می‌گویند از نظر خط فکری وارد خط قرمز شده، چنانچه گزارش‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد مردم خیلی صدا و سیما را مشاهده و پیگیری نمی‌کنند، این در حالی است که می‌توانند کاری کنند که این مرجعیت رسانه‌ای به داخل برگردد و قضیه به این صورت نشود که بگویند اینترنشنال اینجوری گفت، بی بی سی پرشین اینجوری گفت، من و تو آنجوری می‌گوید و غیره.

مقامات دولتی به اهمیت ندادن به نظر مردم افتخار هم می‌کنند

در هر صورت آن رسانه‌ها هم حرف‌های خودشان را می‌زنند و خیلی دغدغه داخل را ندارند. در مجموع ما باید بپذیریم که مشارکت حداکثری نه تنها تداوم آرمان‌های انقلاب را به همراه دارد بلکه منجر به تضمین تقویت پایه‌های نظام می‌شود. البته در این میان برخی خودشیرینی هم می‌کنند به این ترتیب که به مقامات مافوق گزارش می‌دهند و برای مثال می‌گویند این کار و آن کار را کردیم و کاری هم به نظر مردم نداشتیم، به نظر می‌رسد خوششان می‌آید که در گزارش‌های رسمی مربوط به پروژه‌های اجرایی و در طرح‌ها می‌گویند ما این کارها را کردیم ولی اصلاً برای ما مهم نبود که مردم چگونه فکر می‌کنند، این واقعاً بسیار عجیب است.

* یعنی در دولت هنگام اجرای پروژه و یا طرح می‌گویند به نظر مردم اهمیت نمی‌دهند؟

بله، جریان در دولت به این ترتیب است که برای نمونه مقام مسئول وقتی به مقام مافوق گزارش می‌دهد به صورتی که انگار اقدام بسیار خوبی از وی سر زده، می‌گوید ما آن پروژه را اجرا کردیم و اصلاً توجه نداشتیم که مردم چه می‌گویند.

بعید می‌دانم اصلاح‌طلبان به لیست برسند

* آقای کواکبیان! جبهه اصلاحات در واکنش به قضیه پیش‌ثبت‌نام یک بیانیه داد که برآیندش این بود که این جبهه نمی‌خواهد به انتخابات ورود پیدا کند اما در صورتی که نتایج احراز صلاحیت‌ها توسط شورای نگهبان اعلام شود، آیا این امکان وجود دارد که حزب مردم‌سالاری برای انتخابات مجلس دوازدهم لیستی ارائه دهد؟ چه مستقل چه اشتراکی؟ و اگر این کار را انجام دهید تا چه اندازه با مشی جبهه اصلاحات در تضاد خواهدبود؟

من بعید می‌دانم که ما اصلاح‌طلبان به لیست برسیم. آمار دادم و گفتم که در حال حاضر حدود ۲۷-۲۶ نفر تایید شده‌اند، إن‌شاءالله اگر تعداد تایید صلاحیت شدگان مورد نظر اصلاح‌طلبان به ۱۰۰ نفر رسید، می‌نشینیم و فکر می‌کنیم.

البته این را هم گفتیم در صورتی که نیروهای ما در بعضی از حوزه‌های انتخابیه از سدها گذشته باشند و رأی‌آوری هم داشته باشند، از آنها حمایت می‌کنیم اما نه به صورت لیست بلکه به این صورت که به دوستان خودمان می‌گوییم برای مثال در فلان شهر فلان آقا خوب است که رأی بیاورد چون هم فیلتر را گذرانده و هم رأی‌آوری دارد.

مجلس را در حد یک ماشین امضا نگه داشتند، به مجلس برویم چه کنیم؟

در حزب مردم‌سالاری هم وضعیت به این شکل است که ضربه اول را قانون انتخابات به ما زد و ضربه دوم را رد صلاحیت‌های هیات‌های اجرایی به ما وارد کردند. در این میان اگر افرادی به فکر مشارکت حداکثری و دلسوز به نظام هستند، باید فکری کنند. البته اعتقاد ما این است و چندین جا هم گفته‌ام که ما به دنبال بازنگری قانون اساسی هم هستیم، البته حدود ۷سال است که این بحث را مطرح می‌کنم. در نهایت اگر اتفاقی بیفتد و برای مثال فرمانی صادر شود که به دنبال آن یک شور و هیجان جدیدی در فضای سیاسی داشته باشیم، شاید دیدگاه ما تغییر کند چراکه با این مجلس و این ترکیب که مجلس را کلاً از رأس امور بودن ساقط کرده و آن را در حد یک ماشین امضا نگه داشتند، بر فرض هم که ما به مجلس رفتیم، بعدش چه می‌شود؟ لذا باید فکر اساسی برای این قضیه کرد.

آقایی که الان کاره ای در مجلس است به من گفت مشارکت ۵ درصد باشد هم بس است! اینها اعتقادی به مشارکت حداکثری ندارند و اصل تفکر هم مربوط به مرحوم مصباح یزدی است. دو نفر از شاگردانش حتی گفتند دیدگاه مرحوم مصباح یزدی با رویکرد و دیدگاه امامین انقلاب جور درنمی‌آید.

خاتمی نمی‌خواهد هیچ فعالیتی در بحث انتخابات داشته باشد

*این نگاه که ما از چهره‌ها حمایت می‌کنیم اما لیست نمی‌دهیم، در رهبری اصلاحات هم وجود دارد؟

فکر می‌کنم آقای خاتمی اصلاً نمی‌خواهد هیچ فعالیتی در بحث انتخابات داشته باشد. چند جلسه هم بعضی از دوستان با او داشتند، نقل قول می‌کنند که ایشان خیلی نمی‌خواهد فعال باشد و دلایل خودش را دارد.

در جبهه اصلاحات ما ۳۱ حزب هستیم و تقریباً می‌شود گفت حدود ۱۸-۱۷ حزب اصلاً به دنبال انتخابات نیستند.حدود ۴-۳ حزب هستند که اسم‌شان را صندوق‌محور می‌گذارند. حدود ۸-۷ حزب که شامل ما هم می‌شود مقتضی‌محور هستیم.

ما می‌گوییم اگر در انتخابات کاندیدا داشتیم، فعال می‌شویم اگر نداشتیم که نمی‌شود برویم کاندیدا قرض کنیم. لذا فکر می‌کنم اکثریت احزاب وابسته به جبهه اصلاحات نسبت به اینکه بخواهند حتی لیستی بدهند، خوشبین نیستند.

خاتمی نمی خواهد فعال باشد زیرا...

* به نظر شما آقای خاتمی ناامید و دلسرد هستند یا دیگر نمی‌خواهد در جایگاه رهبری اصلاحات کنشی داشته باشند و ...

آن طور که من خبر دارم، آقای خاتمی در این انتخابات پیش‌رو خیلی فعال نخواهد بود و این نکته را به بعضی از دوستان هم گفته است. در هر صورت در انتخابات گذشته خیلی خوب عمل نشد و از این‌رو می‌خواهد فعال نباشد.

* اینکه می‌گویید کاندید قرضی نمی‌گیرید، پس احتمال ائتلاف ضعیف می‌شود؟

بله، البته حسن روحانی و علی لاریجانی دارند، یک حرکت‌هایی می‌کنند که من فکر می‌کنم این افراد می‌خواهند در وادی کسانی که اصلاح‌طلب نیستند، لیست ببندند، اما دقیق خبر ندارم. با ما نشستی نداشتند اما منظورم این است که این دو نفر نیروهایی را دارند، برای مثال من شنیدم نوبخت ثبت‌نام کرده است.

شاید نیروهایی به این صورت هم داشته باشند که از این طریق بخواهند لیست بدهند. البته هدف آنها مجلس نیست بلکه می‌گویند مجلسی باشد که شاید برای کارهای بعدی مناسب باشد. إن‌شاءالله با لیست‌شان محشور باشند و عندالله هم مأجور باشند. لذا اصلاح‌طلبان خیلی دخالتی در این مسائل ندارند.

محسن رضایی همیشه کاندیدا است و رأی نمی آورد، من همیشه کاندیدا هستم و تایید نمی شوم

*اخیراً گزارشی در رسانه‌ها در رابطه با برنامه ریاست جمهوری اصلاح طلبان از جمله آقایان مرعشی و محسن هاشمی مطرح شد، ممکن است شما هم برنامه ای برای انتخابات ۱۴۰۴ داشته باشید و دلیل عدم ورودتان به انتخابات مجلس برنامه ریزی برای آن انتخابات باشد؟

وجه اشتراک من با محسن رضایی این است که او همیشه در انتخابات ریاست جمهوری داوطلب می‌شود و رأی نمی‌آورد اما من همیشه داوطلب می‌شوم و تایید نمی‌شوم. (خنده) من در آخرین انتخابات ریاست جمهوری، یعنی انتخابات قبلی کاندید جبهه اصلاحات بودم.

اتفاقا بر مبنای ابلاغیه شورای نگهبان که شامل دو دستورالعمل مربوط به شورا و وزارت کشور بود، واجد شرایط شناخته شده بودم اما از تهش زاکانی درآمد و ما درنیامدیم. بنابراین بحث این است که انتخابات ریاست جمهوری حتماً در برنامه حزب مردم‌سالاری هست و حتماً پیگیری خواهیم کرد، از قبل هم بحث داشتیم اما الان یک مقدار زود است که بخواهیم وارد این بحث‌ها بشویم، برویم جلو ببینیم چه می‌شود.

 

 

منبع: خبر آنلاین
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها