خاطرات سال ۱۳۷۹ هاشمیرفسنجانی| دهم اسفند
کارشناسان مصری در خوزستان/ افزایش کابل دزدی از کارخانه تا مترو
خاطرات سال ۱۳۷۹ هاشمی رفسنجانی روایت دست اول از سالی پرالتهاب و پرحادثه است. هاشمی رفسنجانی روز دهم اسفند در خوزستان از دیدارها و بازدیدهای خود نوشتهاست. متن کامل خاطرات هاشمی رفسنجانی را میخوانید.
صبحانه را با عفت و اشرف خانم [خواهر عفت] و بدری خانم [دختر عموی عفت] و مهین خانم [دختر خواهر عفت] -که همراه عفتاند- خوردیم. گزارشها را خواندم و به سوی واحد امیرکبیر توسعه نیشکر در ۴۰ کیلومتری جنوب اهواز حرکت کردیم. آقای مهندس [عبدالحسن] مقتدایی، استاندار [خوزستان]، از لحظه ورود تقریباً همه جا همراه است و به سؤالات دربارۀ اوضاع استان جواب میدهد؛ قبلاً نماینده آبادان در مجلس بود.
در واحد امیرکبیر، همراه [آقای محمود حجتی]، وزیر جهاد کشاورزی و مهندس [مهدی] مفیدی، مدیرعامل [شرکت کشت و صنعت نیشکر کارون]، از پل بزرگی که روی کارون، برای ارتباط این واحد با واحدهای شرق کارون زدهاند، بازدید کردیم. سپس از مزارع نیشکر و نحوه برداشت نی، توسط ماشینهای بزرگ، بازدید به عمل آمد و رفتیم برای کارخانه تولید شکر، از الواح پرده برداشتیم و از بخشهای مختلف کارخانه، بازدید کردیم. برق کارخانه قطع بود و خاموش. جمعی از کارشناسان مصری و وزیر خصوصیسازی و سفیر مصر هم بودند. با آنها احوالپرسی کردم. گفتند، ۶۵ نفر هستند. طرف قرارداد تجهیزات، با مصر است که بابت ۱۵۰ میلیون دلار طلب ایران، از قبل از انقلاب، پنج کارخانه به ایران فروخته است؛ گرچه بخشی از قطعات پیچیده را دولت چک ساخته. ظرفیت هر یک،۹۰ هزار تُن شکر و حدود ۴۰ میلیون دلار، ارزبری داشته است.
به سالن مراسم رفتم. شرکتهایی که در ساخت و ساز واحد، کار کردهاند، حضور داشتند. آقایان [محمود] حجتی و [مهدی] مفیدی، خیرمقدم گفتند و گزارش دادند و از نقش من در تأسیس و ادامه کار شرکت توسعه نیشکر اهواز، قدردانی کردند. من هم سخنرانی مفصلی کردم؛ اهمیت کار توسعه نیشکر، تأمین نیازهای کشور با تولید دو میلیون تُن محصول استراتژیک در سال، از قبیل شکر و کاغذ و خوراک دام و خمیرمایه و الکل صنعتی و فیبر نیمهفشرده و ایجاد شغل برای ۵۰ هزار نفر به طور مستقیم و غیرمستقیم و رشد نیروی متخصص و فناوریهای مهم و استفاده از منابع اروند، آب و خاک و عمران خوزستان را توضیح دادم و از کارکنان و مصریان، قدردانی کردم.
پس از ناهار و نماز و استراحت، دوباره به کارخانه رفتیم. با آمدن برق، کارخانه راه افتاده بود و بخشی از آن را در حال کار دیدیم. گفتند، دیشب سارقان، بخشی از کابلهای برق مسیر انتقال انرژی را بریده و بردهاند و اینگونه دزدی، اخیراً در خوزستان زیاد شده است؛ در جریان راهاندازی متروی تهران هم اینگونه دزدیها رخ داد.
به محل طرح تولید و پرورش ماهی ستاد معین [خرمشهر] رفتیم. قرار بود، ۲۵ هزار هکتار زمین را با اُکالیپتوس مشجر کنند و از چوب آن، کاغذ تولید کنند. آقایان [محمدعلی] کامروا [رئیس ستاد معین خرمشهر] و اسکویی، گزارش دادند و مشکلاتشان را گفتند. خواستند، تلمبهخانه تأمین آب حوضچههای پرورش ماهی را افتتاح کنند. مدتی تلمبهها راه نیفتاده بود. رفتیم و حوضچهها را دیدیم؛ نسبت به سه سال پیش، پیشرفتی نکرده است.
به خرمشهر رفتیم. در شهرک صنعتی، کارخانه کوچک لولهسازی از پلیاتیلن متعلق به ستاد معین خرمشهر افتتاح شد. در مراسم، آقایان کامروا [رئیس ستاد معین خرمشهر] و عبدالحسن مقتدایی، استاندار و [احمد مطیعی]، مدیر کل منابع طبیعی صحبت کردند و استاندار، جواب بعضی از سخنان آقای کامروا را داد که گفت، در این دولت، دستاوردهای دولتهای قبل در بازسازی، تضعیف شده است.
آقای [سید ابوالحسن] نوری [مهری]، امامجمعه خرمشهر، با تجلیل بلیغی از من گفت، تمام مناطق حساس جبهه و سازندگی و جهاد، جای پای فلانی را میشناسد و از مشکلات خرمشهر توضیحاتی داد. بنا بود با مسئولان آبادان و خرمشهر، در آنجا مذاکره داشته باشیم، برق قطع شد؛ منصرف شدیم. درختی کاشتیم. عیدی برای دانشجویان تازه ازدواجکرده خواستند. ۳۳ زوج بودند؛ به هر کدام، یک سکه [بهار آزادی] دادیم.
به بندر خرمشهر، برای دیدن کارخانه لاینینگ و آمادهسازی لولههای قطور، جهت کار در کف دریا رفتم. مدیران توضیح دادند. از بخشهای مختلف کارخانه، بازدید کردیم؛ عظیم است. مهدی -فرزندم- برای صنایع دریایی وزارت نفت، آن را تأسیس کرده و صدها نفر از مردم خرمشهر را به کار گرفته است. مسئولان، برای کمک به ایجاد اشتغال بیشتر، خواستار توسعه آن شدند. ارزش افزوده بالایی هم دارد. من هم برای آنها صحبت دلگرمکننده کوتاهی نمودم.
به سوی اهواز حرکت کردیم. ساعت ده شب به اهواز رسیدیم. پس از شام و خواندن گزارشها خوابیدم. عکسالعمل نسبت به صحبتهای رهبری در دانشگاه [امیرکبیر] و مشاجره بین مجلسیان و قوه قضائیه، مورد توجه است.