خاطرات سال ۱۳۷۹ هاشمیرفسنجانی| یازدهم اسفند
روایت سفر به خوزستان؛ از بازدید مرقد دانیال نبی تا وضعیت سد کرخه
خاطرات سال ۱۳۷۹ هاشمی رفسنجانی روایت دست اول از سالی پرالتهاب و پرحادثه است. هاشمی رفسنجانی روز یازدهم اسفند در خوزستان از دیدارها و بازدیدهای خود نوشتهاست. متن کامل خاطرات هاشمی رفسنجانی را میخوانید.
صبح زود، گزارشها را خواندم. بازداشت جمعی از منافقان [سازمان مجاهدین خلق] در آمریکا، به عنوان تروریست و نیز تروریست شناختهشدن منافقان در انگلیس و ایتالیا، مورد توجه است. اغتشاشات اندونزی و خطر تجزیه و فشار روی [عبدالرحمن وحید]، رئیسجمهور اندونزی و تشدید جنگ در افغانستان و دستور طالبان در مورد انهدام تمامی مجسمهها، منجمله مجسمه معروف بودا [در بامیان]، مهم است.
به سوی دزفول حرکت کردیم. در راه [آقای مقتدایی]، استاندار توضیحات میداد. در مسیر، برای زیارت مرقد حضرت دانیالنبی، به طور سرزده به شهر شوش رفتیم. رئیس اوقاف و خادم حرم، آنجا بودند و در سرداب بر سر قبر حضرت، توضیحات دادند و منجمله اینکه ایشان ۷۰۰ سال قبل از میلاد، توسط بختالنصر در فلسطین اسیر شده و به بابل آورده شده و سپس توسط کورش، با احترام به ایران آورده شده و در شوش، پایتخت ایران، با احترام زندگی میکرده و همین جا به رحمت خدا رفته و دفن شده است. مطالب قابل توجه دیگری هم داشت. جمع زیادی از مردم، ورودی صحن جمع شده بودند و ابراز احساسات کردند. چند کلمهای برای آنها صحبت کردم.
به دزفول رفتیم. در پایگاه وحدتی، مورد استقبال نظامیان و مسئولان قرار گرفتیم و یکسره به سالن اجتماعات رفتیم. صدها نفر از خانوادههای چند شهید داده دزفول و مسئولان و نظامیان جمع بودند. فرماندار خیرمقدم گفت و گزارش داد. تیمسار [حبیب] بقایی، فرمانده نهاجا [نیروی هوایی ارتش] هم خیرمقدم گفت و دختر شهیدی، نامهای به پدر خود را پُرجوش و احساسی و عاطفی و انقلابی و با گله از اوضاع نابسامان فرهنگی فعلی خواند و گروه سرود از دانشجویان کرولال، سرود ابتکاری اجرا کردند. با نوار خوانده میشد و آنها با اشاره سرودست همراهی میکردند؛ دختر و پسر. دلم برایشان سوخت. یک دوربین فیلمبرداری، برای مدرسهشان خواستند؛ قبول کردم.
من هم سخنرانی مفصلی کردم، در فضایل مردم دزفول و مقاومت اعجابانگیز آنها در جنگ با توجه به اصابت ۱۷۰ موشک و هزاران گلوله توپ و دهها بمباران و دادن دو هزار و ۶۰۰ شهید و گفتم، این سفر را برای جبران لغو سفر چند هفته پیش انجام دادهام. در جلسه، احساسات بسیار پرشوری ابراز میشد و مجری با حرارت و شور و شعرهای انقلابی، جلسه را اداره کرد.
به سوی سد کرخه حرکت کردیم. آقایان [غلامرضا] فروزش، [عبدالحسن مقتدایی]، استاندار و تیمسار [حبیب] بقایی [فرمانده نیروی هوایی ارتش] همراه بودند. ظهر به محل سد رسیدیم. پس از نماز، بازدید شروع و سه ساعت طول کشید. از بخشهای مختلف سد بازدید کردیم؛ بدنه، سرریز سد و نیروگاه و ... و در دریاچه سد قایقسواری کردیم. گفتند، ۳۲ میلیون مترمکعب خاکریزی و ۱۷ میلیون مترمکعب خاکبرداری و ۲۲۶ میلیارد تومان، هزینه ریالی و ۶۰ میلیون دلار، هزینه ارزی داشته و هشت سال طول کشیده و نزدیک به اتمام است. پیمانکار [قرارگاه مهندسی خاتمالانبیاء] سپاه و مجری و کارفرما وزارت نیرو و همۀ کار به دست نیروهای ایرانی و مشاوره در [شرکت] مهاب قدس انجام شده؛ ارتفاع بدنه ۱۳۱ متر و طول تاج سد هزار و ۱۰۰ متر و ظرفیت دریاچه در عالیترین سطح، بیش از هفت میلیارد مترمکعب آب است.
مهندس [علیرضا] تابش [رئیس بنیاد مسکن]، مهندس [رسول] زرگر [معاون وزیر نیرو] و مهندس [علی] خلجی، توضیح میدادند. ساعت سهونیم بعدازظهر، ناهار خوردیم و با امامجمعه اندیمشک، ملاقات و مصاحبه کوتاهی با مجله وزارت نیرو و سخنرانی کوتاهی در جمع مدیران، ساعت پنج به پایگاه وحدتی برگشتیم و با بدرقه نظامیان به سوی تهران پرواز کردیم. در مسیر، مذاکرات مفیدی با تیمسار بقایی، در مورد امکانات و نیازها و ابتکارات نهاجا و با مهندس زرگر، دربارۀ سدهای در دست احداث داشتیم. گفتم که مشکل آب طرح ستاد معین [خرمشهر] را حل کنند.
مهندس زرگر، معاون آب وزارت نیرو است و گفت، آقای خاتمی [رئیسجمهور] میخواهند در آخر فروردین، دو سد کرخه و مسجدسلیمان را افتتاح کنند، ولی با افتتاح چیزی عوض نمیشود، چون سد کرخه، هماکنون آب مورد نیاز اراضی زیر سد را تأمین میکند و نیروگاه هم به این زودی تکمیل نمیشود و ممکن است، این سؤال پیش آید که چه اتفاقی بعد از افتتاح خواهد افتاد؟
در سد مسجد سلیمان –گدارلندر- وضع بدتر است؛ چون آنجا اصلا مسئله کشاورزی و آب مطرح نیست و فقط برای تولید برق است و نیروگاه آن سد، آماده نیست و بعد از افتتاح و قبل از افتتاح، فرقی نمیکند و میتواند افتتاحها، قبل از انتخابات ریاستجمهوری، هدف سیاسی داشته باشد و ممکن است رقبا مسئله را مطرح کنند.
تیمسار بقایی، از کمبود اعتبارات ارزی شکایت داشت و گفت، اگر ارز داشتیم، میتوانستیم هواپیماهای اف ۵ ساخت ایران را آماده پرواز کنیم؛ چون بدنه ساخت ایران، آماده است؛ منتظر خرید آن بخش است که باید از خارج وارد شود. گفت، لامپ رادارهای هاگ ساخت شده است. شب، در خانه به خواندن گزارشها و نوشتن خاطرات سفر گذشت.