افراطیترین لایه اصولگرایی ایران قدرت را به دست گرفته است
اصولگرایان رادیکال از وقتی کار را به دست گرفتهاند، فقط کمک کردهاند به رادیکال شدن بخش مدنی و متوسط جامعه و قدرتمند شدن رویکردهای برانداز.
به گزارش شبکه شرق، تقی آزادارمکی گفت: به نظر من گروهی که در جناح راست قدرت را به دست گرفته، افراطیترین لایه اصولگرایی در جامعه ایران است. این طیف تندرو به خوبی هم میداند که تداوم حضورش با عدم مشارکت مردم و طبقه متوسط ممکن خواهد بود. بنابراین همه تلاش خود را صورت میدهد تا طبقه متوسط وارد میدان نشود. این طیف در یک انتخابات بدون رقیب، ظاهرا دستاوردی کسب کرده.
در روزهایی که برخی منتخبان مجلس، زبان به تهدید گشودهاند و از تصویب قریبالوقوع «طرح صیانت» و برخوردهای سلبی با مقوله «حجاب» و مخالفت با هرگونه مذاکره و گفتگو در روند «احیای برجام» سخن میگویند، هیچ کس به فکر ارزیابی و بررسی لایههای پنهان این حقیقت نیست که چرا اکثریت ایرانیان آیین سکوت و خاموشی را در آوردگاه سیاسی اخیر برگزیدهاند؟
بسیاری از تحلیلگران معتقدند غیبت طبقه متوسط، دلیل ثبت این حجم از مشارکت در انتخابات بوده است. طبقهای که هر زمان در عرصه سیاسی حضور به هم رسانده، منشا ثبت تحولات و مشارکت بالا بوده و هر زمانی که سکوت اختیار کرده و به درون خود خزیده، شادابی را از عرصه سیاسی گرفته است.
طبقه و نسلی که روز و روزگاری اراده میکند و حماسه دوم خرداد ۷۶ را شکل میدهد و زمانی با خاموشی و انتظار، پیامهای مورد نظرش را ارسال میکند. طبقهای که درست در نقطه مقابل مطالبات گروههای رادیکال و تمامیتخواه، به دنبال تحقق ارزشهایی، چون مردمسالاری، تنشزدایی با جهان، مدارا، تساهل و تسامح، شایستهسالاری و... است؛ اما جز دوره اصلاحات حتی نزدیک دستیابی به این مطالبات هم نزدیک نشده است. به دلیل چنین فقدانی است که طبقه متوسط ایرانی با قدرت گرفتن گروههای رادیکال، ترجیح داده است که فیتیلههای کنشگریاش در عرصههای سیاسی و عمومی را پایین بکشد و منتظر فضای مناسبتری باشد تا بتواند از ارزشهای موردنظرش حفاظت کند. نحوه کنشگری این طبقه و این نسل، اما کمتر موردارزیابی تحلیلی و عالمانه قرار گرفته است.
تقی آزاد ارمکی یکی از تحلیلگرانی است که تلاش میکند روایتهای واقعگرایانهتری از تحرکات این طبقه ارایه کند. آزاد ارمکی با اشاره به اینکه طبقه متوسط دیگر حاضر نیست دستاویز تمامیتخواهها و قدرتطلبان شود، میگوید: «طبقه متوسط ایرانی وارد ساحت صبر و انتظار شده تا در فرصت مناسب به کنشگری مدنظر خود دست بزند.» این استاد جامعهشناسی همچنین با اشاره به رجزخوانی برخی منتخبان رادیکال مجلس، این نوع تهدیدها و ادعاها را نشانه ترس و تنهایی رادیکالهای جناح راست میداند.
بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
*در جمهوری اسلامی تمامی دولتها، چه دولتهای اصولگرا، چه عدالتخواه و...، دل خوشی از طبقه متوسط نداشته و ندارند و همواره آن را به حاشیه راندهاند.
*ما با یک طبقه متوسط در حاشیه قرار داده شده، البته نه منفعل، بلکه «معترض» و«منتظر» روبهرو هستیم. این طبقه متوقف نشده تا نابود شود، بلکه به اجبار به خاموشی گراییده، اما در این قلمرو شروع به بازسازی خود کرده تا در لحظه موعود نقشآفرینی خود را برای ساخت جامعه مورد نظر خود آغاز کند.
*طبقه متوسط و نسلهای نو در انتخابات 1402 غایب بوده است. نه غیبتی از روی انفعال، بلکه غایبی است که با اختیار این راه را برگزیده است. کنشگری این طبقه و این نسل فعال است. انتخابات که چیزی نیست، در بحرانهای بزرگ، این طبقه و این نسل خود را برای نقشآفرینی لازم آماده میکند تا کشور به عقب بازگشت نکند.
*یکی از مشکلات کشور ما این است که در بحرانهای بزرگ به عقب باز میگردد. وقتی صفویه سقوط کرد، ایران 300سال عقبگرد میکند. افشاریه که سقوط میکند ما 50سال عقبگرد میکنیم. قاجار و...همینطور است.نباید این اتفاق دوباره تکرار شود. طبقه متوسط صاحب یک آگاهی تاریخی شده تا اجازه ندهد در بحرانها و ابرچالشها، کشور عقبگرد کند.
*گروهی که در جناح راست قدرت را به دست گرفته، افراطیترین لایه اصولگرایی در جامعه ایران است. این طیف تندرو به خوبی هم میداند که تداوم حضورش با عدم مشارکت مردم و طبقه متوسط ممکن خواهد بود. بنابراین همه تلاش خود را صورت میدهد تا طبقه متوسط وارد میدان نشود.
*این طیف در یک انتخابات بدون رقیب، ظاهرا دستاوردی کسب کرده. اما حالا که روی کار آمده متوجه شده دیگر کسی وجود ندارد که با او کار کند یا معامله و مذاکره و ائتلاف کند. نخبگان دانشگاهی را رانده. استادان و عالمان را اخراج کرده. دانشجویان را ذیل محدودیتهای سخت قرار داده. مدیران توسعهطلب را کنار گذاشته و نهایتا مردم را ناراضی کردهاند. به دلیل این حس تنهایی است که فغان و فریاد سر دادهاند.
*این روند باعث میشود تا ساحت اعتراض مدنی طبقه متوسط و جوانان، به اعتراض هیجانی و رادیکال بدل شود. اصولگرایان رادیکال از وقتی کار را به دست گرفتهاند، فقط کمک کردهاند به رادیکال شدن بخش مدنی و متوسط جامعه و قدرتمند شدن رویکردهای برانداز. در واقع با نیرویی وارد ستیز شدهاند که در گوشهای نشسته تا لحظه مناسب را دریابد. با این رویکردها جامعه مدنی، طبقه متوسط و نسلهای نو قدرت بیشتری را پیدا میکنند برای نزاعی که به نفع هیچ کس نیست. در این وضعیت گسلهای خطرناکی در جامعه به حرکت در میآید.
*من اعلام خطر میکنم که در آینده نزدیک با پدیده فعال شدن مجموعهای از گسلهای اجتماعی و قومیتی روبهرو خواهیم شد. علت بروز این وضعیت هم قدرت گرفتن بنیادگرایان تمامیتخواه به ظاهر مذهبی رادیکال و قشری هستند که هیچ مفهومی را به معنای میانه انسجامبخش قائل نیستند. آنها خود را عامل وحدت قلمداد میکنند.
*پیروز آوردگاه اخیر بدون تردید جامعه مدنی و طبقه متوسط و نسل های نو و البته مصلحان هستند و بازنده این رخدادها، اصولگرایی رادیکال.
*فرد و جریانی که پیروز می شود، قیل و قال که نمی کند، داد نمی زند و فریاد نمی کشد. آدم پیروز اظهار شادی می کند و بزرگوارانه رقیب را تجلیل می کند.