|

صدایی که به ندرت شنیده می‌شود

مقامات حماس درباره انگیزه‌ها، اهداف سیاسی و هزینه های انسانی مقاومت مسلحانه خود علیه اسرائیل صحبت می کنند.

صدایی که به ندرت شنیده می‌شود

نه ماه گذشته جنگ و نسل‌کشی اسرائیل در غزه باعث بیداری بی‌سابقه جهانی نسبت به مصیبت‌های مردم فلسطین شده است. در طول 76 سال پس از تشکیل کشور اسرائیل و شروع نکبت، در هیچ مقطعی چنین خشم مستمر و آشکاری علیه اسرائیل و همبستگی گسترده با فلسطینیان وجود نداشته است. تظاهرات گسترده در شهرهای سراسر جهان، قطع روابط دیپلماتیک با تل‌آویو، فراخواندن سفرا، احکام دادگاه‌های جهانی علیه اسرائیل، و افزایش درخواست‌ برای ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی که هیچ‌یک بدون 7 اکتبر و حرکت حماس و جنگ اسراییل در غزه اتفاق نمی‌افتاد.

 

این واقعیت سوالات هولناک اما غیرقابل اجتنابی را مطرح می کند. آیا عملیات طوفان الاقصی از نظر حماس یک عملیات موفقیت آمیز بود؟ بدون شک حماس می‌دانست که عملیات تلافی‌جویانه اسرائیل منجر به کشتار غیرنظامیان فلسطینی می‌شود، حتی اگر مقیاس وحشتناک حمله اسرائیل پیش‌بینی نشده باشد. بنابراین آیا 7 اکتبر در واقع یک عملیات استشهادی جمعی بود که بدون رضایت 2.3 میلیون فلسطینی آغاز شد؟ برای بسیاری از کسانی که حمایت خود را از آرمان فلسطین اعلام می‌کنند، اما برخی حرکات  7 اکتبر را محکوم می‌کنند، چگونه می‌توانند به طور واقع‌بینانه این دو را از هم جدا کنند؟

 

در اینجا در یک سلسله مصاحبه با مقامات ارشد حماس در کنار بررسی جامع بیانیه‌های حماس  و رهبران آن انجام می‌دهیم. دو نفر از مقامات حماس، باسم نعیم و غازی حمد، موافقت کردند که دراین پرونده صحبت کنند. همچنین با طیفی از فلسطینی‌ها، اسرائیلی‌ها و منابع بین‌المللی آگاه  برای درک اهداف تاکتیکی و سیاسی حملات 7 اکتبر در این گزارش صحبت شده است. ضروری است که مردم دیدگاه افراد و گروه‌هایی را که آغازگر حمله‌ای بودند که منجر به نسل‌کشی اسرائیل شد را، درک کنند - صدایی که به ندرت شنیده می‌شود.

 

رهبران حماس عملیات خود را در 7 اکتبر به عنوان یک مقاومت مشروع علیه یک نیروی اشغالگر معرفی کردند که جنگی نظامی، سیاسی و اقتصادی را با مجازات جمعی مردم غزه به راه انداخته است. دکتر باسم نعیم، یکی از اعضای ارشد دفتر سیاسی حماس و وزیر پیشین دولت در غزه، می‌گوید: “آنها برای ما چاره ای جز این نگذاشته اند که مقابله کنیم. 7 اکتبر برای من یک اقدام دفاعی است، شاید آخرین فرصت برای فلسطینی ها برای دفاع از خود.”

 

نعیم، پزشک و یکی از اعضای حلقه نزدیک اسماعیل هنیه، نخست وزیر سابق غزه، و رهبر سیاسی ارشد حماس است. پس از 7 اکتبر، نعیم به عنوان یکی از معدود مقامات حماس بوده است که مجاز به سخنرانی علنی از طرف این جنبش بوده است. نعیم در مصاحبه‌ای از حملات هفتم اکتبر علیه اسرائیل دفاع کرد و گفت که حماس بر اساس ضرورت مقابله با حملات مستمر دیپلماتیک و نظامی اسراییل نه تنها به فلسطینی‌ها در غزه، بلکه کرانه باختری و قدس شرقی عمل کرده است.

 

مردم غزه دو انتخاب را داشتند: “یا به دلیل محاصره ، گرسنگی، نبود دارو و درمان بمیرند یا با موشک بمیرند. ما چاره دیگری نداریم. اگر باید انتخاب کنیم، چرا قربانیان "خوب" باشیم؟ اگر باید بمیریم، باید با عزت بمیریم. ایستادن، جنگیدن، دفاع کردن و ایستادن به عنوان شهدای باکرامت.”

 

نظرسنجی ها نشان می دهد که حمایت فلسطینی‌ها از حماس همچنان قوی است. قبل از حملات 7 اکتبر، نظرسنجی ها نشان می‌داد که حمایت از حماس رو به کاهش بود. یک نظرسنجی نشان می‌داد تنها 23 درصد از پاسخ‌دهندگان حامی حماس و بیش از نیمی از پاسخ‌دهندگان علیه حماس بوده‌اند. عرب بارومتر گزارش می‌دهد که جنگ 7 اکتبر این روند را معکوس کرد و منجر به افزایش محبوبیت حماس شد.

 

 

یک نظرسنجی جدیدتر در اواسط ژوئن نشان می‌دهد که دو سوم جمعیت غزه همچنان از 7 اکتبر حمایت می‌کنند و بیش از 80 درصد آنها تصور می‌کنند که 7 اکتبرفلسطین را در مرکز توجه جهانی قرار داده است. بیش از نیمی از ساکنان غزه امیدوارند حماس پس از جنگ به قدرت بازگردد. غازی حمد، معاون سابق وزیر خارجه و از اعضای قدیمی دفتر سیاسی حماس در مصاحبه ای گفت: "آنها امید خود به صلح با اسرائیل از دست داده‌اند. مردم بر این باورند که اکنون تنها راه، مبارزه با اسرائیل است. ما آرمان فلسطین را به‌روی میز برگرداندیم. ما فصل جدیدی از تاریخ پیش‌رو داریم."

 

"اسرائیل ماه نهم جنگ با غزه را گذرانده است. این یک منطقه کوچک تحت محاصره است، نه کوه دارد، نه دره. این منطقه فقط بیست هزارنیروی حماس دارد. ارتش اسراییل با تمام قدرت نظامی خود که توسط آمریکا تقویت می‌شود، آمده‌ است، اما شکست خورده‌اند."

 

دکتر یارا حواری، از مدیران الشبکه، یک اندیشکده مستقل فلسطینی، می‌گوید ارزیابی نقش 7 اکتبر در رشد جنبش جهانی حمایت از فلسطینی‌ها، سؤالات اخلاقی پیچیده‌ای را مطرح می‌کند. اگر رژیم اسرائیل دست به نسل کشی در غزه نمی‌زد، ما با این سطح همبستگی مواجه می‌شدیم؟ به نظر من پاسخ دادن به آن کار سختی است. این ناراحت کننده است، زیرا فکر نمی کنم فلسطینی ها برای همبستگی مردم در سراسر جهان خون بدهند و قطعاً نه بیش از 40000 کشته.»

 

دست‌کم سه برابر نکبت کشته داریم. غزه کامل ویران شده است و دیگر وجود ندارد. لحظه بسیار روشنی است. "اگر 7 اکتبر اتفاق نمی‌افتاد، آیا این وضعیت برای مردم سراسر جهان آشکار می شد؟ فکر کردن به آن هولناک است."

 

حماس تاکید کرده است که هدفش در 7 اکتبر از بین بردن وضعیت موجود و وادار کردن آمریکا و سایر کشورها برای رسیدگی به مشکلات فلسطینیان است. تحلیلگران می گویند که آنها موفق شدند. معین ربانی، یکی از مقامات سابق سازمان ملل و مشاور ویژه فلسطین در گروه بین‌المللی بحران می گوید: "در 6 اکتبر، فلسطین از دستور کار منطقه‌ای و بین‌المللی حذف شده بودند. اسرائیل به صورت یکجانبه با فلسطینی‌ها معامله می‌کرد بدون اینکه انتقادی به دنبال داشته باشد. حملات حماس در 7 اکتبر و پیامدهای آن نقش مهمی ایفا کردند، اما بخشی از توجه، ناشی از نوع پاسخ اسراییل است. اگر اسراییل به شیوه‌ی گذشته مانند سال‌های 2008، 2014، 2021 واکنش نشان می‌داد، این داستان برای چند هفته ادامه داشت. سر و صدایی ایجاد می‌شد ولی این پایان داستان بود. این تنها مقاومت استعمارزده نیست، بلکه واکنش استعمارگر نیز در واقعیت سیاسی کنونی، لحظه کنونی را ایجاد کرده است."

 

مقامات آمریکایی و اسرائیلی اغلب به پرسش‌هایی درباره آمار حیرت‌انگیز کشته‌ها در غزه در 9 ماه گذشته، تنها حماس را مقصر می‌دانند. آنها با وقایع 7 اکتبر به گونه ای برخورد کرده‌اند که انگار به اسرائیل مجوز کشتار در مقیاس صنعتی داده‌اند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، مکررا می‌گوید: "اگر حماس حملات 7 اکتبر را انجام نمی‌داد، هیچ یک از رنج‌ها رخ نمی‌داد."

 

این به وضوح نادرست است. اما آیا وحشیگری چند دهه اشغال اسرائیل، حماس را از هرگونه مسئولیت در قبال عواقب اقداماتش در 7 اکتبر مبرا می‌کند؟

 

رشید خالدی، نویسنده کتاب "جنگ صد ساله علیه فلسطین" و تاریخ‌نگار برجسته فلسطینی در آمریکا می‌گوید: "این مرگ‌ها برعهده رهبران اسرائیل است که تصمیم گرفتند همه این افراد را بکشند. اما بخشی از آن باید بر وجدان افرادی باشد که عملیات 7 اکتبر را سازماندهی کردند. آنها باید می‌دانستند که اسرائیل انتقام ویرانگری را نه تنها از آنها بلکه عمدتاً از مردم غیرنظامی انجام خواهد داد. نتیجه نهایی ممکن است اشغال دائمی، تضعیف، و شاید حتی اخراج جمعیت غزه باشد، در این صورت فکر نمی‌کنم کسی برای این عملیات امتیاز مثبت قائل باشد."

 

سوزان ابوالهوی، رمان‌نویس و نویسنده فلسطینی-آمریکایی، از زمان آغاز محاصره در پاییز گذشته، دو بار به غزه سفر کرده است و از مقاومت مسلحانه فلسطینیان علنا حمایت کرده است. او این نظریه که حماس مسئول کشتار گسترده غیرنظامیان در غزه است را، رد می کند. ابوالهوی می‌گوید مثل این است که شما بگویید مسئول مرگ ساکنان محله یهودی نشین ورشو معترضین بوده‌اند. شاید این حتی درست باشد، اما آیا این واقعاً یک نکته اخلاقی است؟ من فکر نمی‌کنم که تا به‌حال بر روی بومیان تحت استعمار و نحوه مقاومت آن‌ها در برابر استعمارگرانشان انقدر موشکافی شده باشد."

 

ابوالهوی، که رمان‌هایش شامل "علیه دنیای بی‌عشق" و "صبح‌ها در جنین" است، ادامه می‌دهد: "به عنوان یک فلسطینی، از این بابت سپاسگزارم. من فکر می‌کنم کاری که آنها انجام داده‌اند، کاری است که هیچ مذاکره‌ای تاکنون نتوانسته به آن دست یابد. هیچ عمل دیگری، نتوانست کاری را که آنها در 7 اکتبر انجام دادند را انجام دهد. در واقع، این کاری نیست که آنها انجام دادند، بلکه این واکنش اسرائیل بود که منجر به تغییر در روایت شد، زیرا واقعیت کاملا روشن است."

 

 

مردان در تونل‌ها

 

76 سال گذشته در تاریخ فلسطین، توالی بی‌وقفه قساوت و جنایات جنگی اسرائیل بوده است. چرا حماس در این لحظه خاص دست به چنین اقدام عظیمی زد؟

 

کسانی‌ می‌توانند به این سوال پاسخ دهند، افرادی هستند که در تونل‌ها توسط نیروهای اسرائیلی در غزه شکار می‌شوند. یحیی سنوار، رهبر حماس در میدان، و محمد ضیف، فرمانده گردان‌های القسام، کسانی هستند که تصمیم گرفته‌اند مسیر تاریخ چگونه و درچه زمانی تغییر کند.

 

هم در رسانه‌های اسرائیلی و هم در رسانه‌های آمریکایی، سنوار عموماً به عنوان یک جنایتکار کاریکاتورگونه که در تونلی پنهان شده است، به تصویر کشیده می‌شود و قتل و ترور اسرائیلی‌های بی‌گناه را در سر می‌پروراند. سال 2015 توسط وزارت خارحه آمریکا، به عنوان تروریست معرفی شده است. خالدی می‌گوید: "آمریکا باید یک لولو، شخصیتی مثل صدام حسین یا هیتلر داشته باشد. من فکر می کنم سنوار برای این کار انتخاب شده است."

 

علیرغم تصویرسازی‌های شیطانی، نوشته‌ها و مصاحبه‌های سنوار نشان می‌دهد که او متفکری پیچیده با اهداف سیاسی مشخص است که به مبارزه مسلحانه به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف معتقد است. او تصویر یک مبارز سیاسی تحصیلکرده را می‌دهد، نه رهبر یک فرقه در یک انتحاری جمعی. حمد، یکی از مقامات حماس که به مدت سه سال مستقیماً با سنوار کار کرده است، می‌گوید: "این تصویر سیاه، مردی با دو شاخ که در تونل‌ها زندگی می‌کند، تصویر درستی از سنوار نیست. اما در زمان جنگ، این مرد بسیار قوی است. اگر بخواهد بجنگد، جدی می‌جنگد."

 

در سال 1988، تنها چند ماه پس از تأسیس حماس، سنوار توسط نیروهای اسرائیلی دستگیر و به اتهام قتل هم‌قطاران فلسطینی، به چهار حبس ابد محکوم شد. در طی 22 سال حبس در زندان اسرائیل، به زبان عبری مسلط شد و تاریخ دولت اسرائیل، فرهنگ سیاسی و دستگاه اطلاعاتی و نظامی آن را مطالعه کرد. او خاطرات چند تن از روسای سابق سازمان اطلاعات اسرائیل، را به صورت دستی ترجمه کرد. "وقتی وارد زندان شدم، سال 1988 بود، جنگ سرد هنوز ادامه داشت وانتفاضه در فلسطین. برای انتشار آخرین اخبار، بروشور چاپ می‌کردیم. وقتی بیرون آمدم، اینترنت آمده بود. و با وجود همه اینها، زندان از این وضع خیلی بهتر بود. آب و برق داشتم. تعداد زیادی کتاب داشتم. درغزه وضع بسیار سخت‌تر است."

 

سنوار در مصاحبه‌های اخیر خود با رسانه‌ها از حماس به عنوان یک جنبش با شاخه نظامی صحبت کرده: "من رهبر حماس در غزه هستم، چیزی بسیار پیچیده‌تر از یک میلیشیا، یک جنبش آزادی‌بخش ملی. وظیفه اصلی من این است که به نفع مردمم عمل کنم: دفاع از آنها و حق آزادی و استقلال آن. همه کسانی که هنوز ما را فقط به عنوان یک گروه مسلح می‌بینند و نه بیشتر، هیچ تصویری از حماس ندارند. بر مقاومت تمرکز می‌کنند، بر ابزار به جای هدف، در حالی‌که هدف دولتی است مبتنی بر دموکراسی، پلورالیسم، و همکاری. دولتی که از حقوق و آزادی حمایت می‌کند. حماس بسیار بیش از شاخه نظامی آن است."

 

سنوار مرتباً به قوانین بین‌المللی و قطعنامه‌های سازمان ملل استناد می‌کند و درک دقیقی از تاریخ مذاکرات با اسرائیل به میانجیگری آمریکا و سایر کشورها  دارد.  او در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۸ می‌گوید: " بر اساس قوانین بین‌المللی، مقاومت مسلحانه حق ماست. اما ما فقط موشک نداریم. ما از ابزارهای مختلف مقاومت استفاده می‌کنیم. ما فقط با خون تیتر خبرها می شویم. وقتی خون نیست، خبری هم نیست. اما مشکل مقاومت ما نیست، اشغال آنهاست. بدون اشغال، ما موشک نخواهیم داشت. سنگ، کوکتل مولوتف، هیچ چیز دیگری نخواهیم داشت. همه ما یک زندگی عادی خواهیم داشت."

 

در طول سال‌های 2018 و 2019، سنوار از اعتراضات غیرخشونت‌آمیز در امتداد حصارهای غزه موسوم به راهپیمایی بزرگ بازگشت حمایت کرد: "ما اگر راهی بالقوه برای حل و فصل درگیری بدون خشونت داشته باشیم، با آن همراهیم. ما ترجیح می دهیم حقوق خود را با ابزارهای نرم و مسالمت آمیز به دست آوریم. اما اگر این حقوق به ما داده نشود، حق داریم با مقاومت آن را به‌دست آوریم."

 

اسرائیل مداوم با استفاده از ابزارهای مرگبار به این اعتراضات پاسخ داد و 223 نفر را کشت و بیش از 8000 نفر را زخمی کرد. این وقایع دیدگاه فلسطینیان را در مورد اینکه سیاست‌های اسرائیل را نمی‌توان با کلمات تغییر داد، تقویت کرد.

 

در ماه مه 2021، در پی یک سری از حملات اسرائیل به نمازگزاران فلسطینی در مسجد الاقصی و همچنین تهدید به بیرون راندن اجباری فلسطینی‌ها از شیخ جراح در قدس شرقی، حماس و جهاد اسلامی، راکت به سمت شهرهای اسرائیل پرتاب کردند که منجر به کشته شدن 12 غیرنظامی شد. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا دستور حملات شدید علیه غزه را صادر کرد. بیش از 250 فلسطینی کشته و هزاران نفر زخمی شدند.

 

پس از پایان بمباران 11 روزه اسرائیل علیه غزه، سنوار در مصاحبه‌ای با استفاده از موارد خشونت مرگبار پلیس علیه آمریکایی های آفریقایی تبار، تلاش کرد مبارزات فلسطینی ها را در چارچوب آمریکا ترسیم کند. "همان نوع نژادپرستی که جورج فلوید را کشت، فلسطینی ها را در اورشلیم می‌کشد، در کرانه باختری فرزندانمان را می‌سوزاند و یا در غزه با محاصره و گرسنگی به قتل می‌رساند."

 

حملات اسرائیل با مداخله جو بایدن پایان یافت. سنوار گفت: "نبرد بین ما و اشغالگری است که به سرزمین ما تجاوز و مردم ما را آواره کرده و هنوز هم فلسطینی‌ها را می‌کشد و آواره می‌کند. زمین‌های ما را مصادره و به مکان‌های مقدس ما حمله می‌کند. این یک نبرد بی‌پایان است." وقتی از سنوار در مورد کشتار غیرنظامیان اسرائیلی توسط راکت‌های حماس پرسیده شد، برافروخته شد: "شما نمی‌توانید کار آنها را با کسانی مقایسه کنید که با سلاح‌های ابتدایی مقاومت می‌کنند و از خود دفاع می‌کنند. اگر ما موشک‌های دقیقی داشتیم که اهداف نظامی را هدف قرار می‌دادند، ازاین موشک‌ها استفاده نمی‌کردیم. آیا از ما انتظار دارید در حالی‌که کشته می‌شویم، قربانیان خوش‌رفتاری باشیم؟ اینکه ما را بدون سروصدا سلاخی کنند؟ غیرممکن است."

 

دو سال و نیم بعد، سنوار مجوز شروع عملیات طوفان الاقصی را صادر کرد که مرگبارترین حمله در اسرائیل در تاریخ بود.

 

مقامات حماس به من گفتند که به دلایل استراتژیک حملات را همزمان با جشن سوکوت، زمان‌بندی کردند. اما دلیل اصلی این انتخاب برای استفاده از اختلافات فزاینده در جامعه اسرائیل و نارضایتی روزافزون نتانیاهو در اسرائیل، بود. در سطح تاکتیکی، آنها به بررسی گسترده تأسیسات نظامی اسرائیل در امتداد نوار غزه پرداختند و محل‌های آسیب‌پذیر را در سیستم‌های نظارتی و پدافندی شناسایی کردند.

 

در طول دو سال منتهی به حملات 7 اکتبر، آنها به اسرائیل هشدارهای مکرری برای توقف فعالیت شهرک‌سازی‌های غیرقانونی در کرانه باختری و بیت‌المقدس شرقی ارسال کردند. حماس همچنین به حملات و تحریکات فزاینده اسرائیل در محوطه مسجد الاقصی اعتراض کرد و از آمریکا و سایر کشورها خواست اسرائیل را مهار کنند. حمد می‌گوید: "ما با میانجی‌ها به‌ویژه سازمان ملل، مصری‌ها و قطری‌ها صحبت کردیم که از اسرائیل بخواهند این کار را متوقف کند. ما نمی‌توانیم بیشتر از این را تحمل کنیم. آنها به حرف ما گوش نکردند. آنها فکر می کردند که حماس ضعیف است، و فقط به دنبال کمک های بشردوستانه است. اما ما در حال آماده شدن بودیم. ما تحت اشغال هستیم. کرانه باختری و غزه یک کل واحد هستند. مردم ما تحت ظلم، کشتار و قتل عام هستند. ما باید آنها را نجات دهیم. اسرائیلی‌ها تصور می‌کنند که فراتر از قانون هستند و می‌توانند هر کاری انجام دهند. هیچ کس نمی‌تواند آنها را متوقف کند."

 

نعیم می‌گوید: "ما قبل از 7 اکتبر گفته بودیم که زلزله‌ای در راه است. پیامدهای این زلزله فراتر از مرزهای فلسطین خواهد بود."

 

حمد می‌گوید: "در حالی که حماس پیام‌هایی را از طریق میانجی‌های بین‌المللی ارسال می‌کرد، به طور همزمان جلسات منظمی را در غزه برگزار می‌کرد که در آنها رهبران حماس راه‌های بالقوه مقابله با اسرائیل را بررسی می‌کردند. ما جلساتی در دفتر سیاسی حماس در غزه داشتیم و همیشه در مورد وضعیت بحث کردیم. آنچه روی میز گذاشته شد، ارزیابی اسرائیل در کرانه باختری و مسجد الاقصی بود. حماس تصمیم گرفت برای ایجاد نوعی بازدارندگی در برابر اسرائیل کاری انجام دهد. آنها همچنین می خواستند پیامی به توده‌های فلسطینی بفرستند: ما مانند تشکیلات خودگردان فلسطین ضعیف نیستیم."

 

حمد می‌گوید که گفت‌وگوها بر روی اقداماتی متمرکز بود که جهان را وادار می‌کرد تا به مصیبت فلسطینی‌ها توجه کند و همچنین پیامی به اسرائیل ارسال کند. او گفت: "ما به آنها نشان خواهیم داد که می توانیم کاری انجام دهیم تا به شما آسیب برسانیم. جایگزین دیگر چیست؟ ما یا به عنوان فلسطینیان منتظر می‌مانیم تا چند کشورو جامعه بین الملل، کاری برای نجات فلسطینی‌ها انجام دهند، یا می توانیم از راه خشونت آمیز برویم و برای جلب توجه جهانیان نوعی شوک ایجاد کنیم."

 

نعیم می‌گوید حماس به این نتیجه رسیده است که سیاست اسرائیل تنها از طریق مقاومت خشونت‌آمیز قابل تغییر است. "ما تاریخ را به خوبی می‌خوانیم. ما از تاریخ ویتنام، سومالی، آفریقای جنوبی و الجزیره آموخته‌ایم. در نهایت، آن سازمان‌های غیردولتی صلح آمیز نیستند که بیایند و بگویند: "ببخشید ما چند سال است که شما را اذیت کرده‌ایم و اکنون می‌رویم و لطفاً ما را ببخشید." آنها از ابزارهای وحشیانه و خون‌ریز استفاده می‌کنند و ما را رها نخواهند کرد مگر اینکه از همان ابزارهای آنها استفاده کنیم."

 

حمد و دیگر مقامات سیاسی حماس گفتند که در حالی که آنها در جلسات راهبردی در غزه قبل از حملات شرکت می‌کردند، اکثر آنها از جزئیات عملیات یا زمان عملیات مطلع نبودند: "یک گروه ویژه به رهبری سنوار وجود داشت که تصمیم 7 اکتبر را گرفت، یک دایره بسیار کوچک. ما چیزی در این مورد نمی دانستیم. ما با 7 اکتبر شگفت‌زده شدیم."

 

یک فروپاشی غافلگیرکننده

پیش از 7 اکتبر، چشم انداز تشکیل کشور فلسطین کمتر و کمتر می شد. شرایط غزه وخیم بود و به‌دلیل محاصره شدید اسرائیل و عدم توجه جهانیان، هیچ نشانه ای از بهبود وجود نداشت. بر اساس نظرسنجی‌ها، ساکنان نوار به طور فزاینده‌ای حماس را منشا بدبختی خود می‌دانستند. این یکی از اهداف استراتژیک اسرائیل در مجازات جمعی است. آمریکا ابتکارات دیپلماتیک را برای عادی سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی رهبری می‌کرد. پیمان ابراهیم در دوره ترامپ آغاز و عملاً موضوع تعیین سرنوشت فلسطینیان را به عنوان پیش‌شرط عادی سازی، حذف کرد که یک پیروزی بزرگ برای اسرائیل به شمار می‌آمد. تحریکات و حملات اسرائیل علیه نمازگزاران در مسجدالاقصی به یک اتفاق عادی تبدیل شده بود. اسرائیل به شدت با الحاق سرزمین فلسطین به اسرائیل پیش می رفت و شهرک نشینان مسلح اقدامات شبه نظامی مرگباری را، اغلب با حمایت یا تسهیل دولت، علیه مزارع و خانه های فلسطینی در سرزمین‌های اشغالی انجام می‌دادند.

 

تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری به دلیل فساد و همکاری با اسرائیل، مورد نفرت بودند. تشکیلات خودگردان، که اغلب به عنوان پیمانکار اشغالگری اسرائیل از آن یاد می‌شود، به طور معمول مخالفان، سازمان دهندگان اتحادیه ها و روزنامه نگاران را علاوه بر افرادی که اسرائیل، به عنوان خطرات امنیتی معرفی کرده است، دستگیر می‌کند.

 

حماس می خواست وضعیت موجود در غزه را درهم بشکند، خود را به عنوان مدافع مردم فلسطین قرار دهد و فرصت‌هایی را برای صف‌بندی جدید سیاسی در مقابل "ویشی رول" تشکیلات خودگردان محمود عباس خلق کند. در بالاترین سطح انتظار، عملیات طوفان الاقصی قرار بود لحظه آغاز عملیات‌هایی تعیین‌کننده و تاریخی در جنگ برای آزادی فلسطین باشد.

 

نعیم می‌گوید: "در سطح تاکتیکی، عملیات 7 اکتبر فراتر از پیش‌بینی حماس بود. برای ما بسیار شگفت‌آور بود که چگونه یکی از قوی‌ترین تیپ‌های ارتش اسرائیل- تیپ غزه یکی از قوی‌ترین و پیچیده‌ترین تیپ‌های ارتش آن‌هاست - ظرف چند ساعت بدون هیچ مقاومت جدی فروپاشید و دولت برای ساعت‌ها و شاید روزها همچنان فلج بودند و نتوانستند به شیوه حرفه‌ای پاسخ مناسب دهند.

 

آنها تلاش داشتند که تصویر ارتش شکست ناپذیر باشد، اینکه اسرائیل می‌تواند به همه جا ضربه بزند یا به همه جا حمله کند و برگردد و در یک کافه در تل آویو قهوه بنوشد; مانند کاری که در عراق، سوریه، لبنان و همه جا انجام داده اند. 7 اکتبر نشان داد این شهرتی که اسرائیل برای خود ساخته بود، منعکس کننده واقعیت نیست، نشان داد که اسرائیل شکست پذیر است و آزادی فلسطین ممکن است."

 

نه ماه پس از این حملات، اسرائیل همچنان در شوک و ناباوری نسبت به شکست کامل ارتش و سازمان‌های اطلاعاتی که همیشه به آنها در حفاظت از آسیب‌پذیرترین مناطق اسرائیل افتخار می‌کرد، به سر می‌برد.

 

گرشون باسکین، مذاکره کننده باتجربه اسرائیلی با حماس می‌گوید: "حماس در جنگ 7 اکتبر پیروز شد. این یک واقعیت است که آنها توانستند بخش هایی از اسرائیل را فتح کنند و اسرائیلی‌های زیادی را بکشند. آنها سیستم نظارت دقیق اسرائیل را با پهبادهایی موجود در آمازون و نارنجک‌های دستی از کارکرد انداختند. آنها سیستم‌های ارتباطی داخلی اسرائیل را در کیبوتس‌های اطراف نوار غزه منهدم کردند. آنها بسیار ماهرتر از اسرائیل بودند."

 

باسکین می‌گوید: "حماس هرگز تصور نمی‌کرد که ارتش اسرائیل در هنگام عبور از حصار غزه حاضر نباشند. یکی از رهبران حماس می‌گفت: «اگر می‌دانستیم ارتشی در آنجا وجود ندارد، 10000 نفر را می‌فرستادیم و تل آویو را فتح می‌کردیم.» و آنها اشتباه نمی‌کنند. ارتشی در آنجا وجود نداشت و وقتی با جشنواره موسیقی روبرو شدند که از آن اطلاعی نداشتند، دست به کشتار زدند."

 

خالدی معتقد است که حماس برای موفقیت عملیاتی خود در 7 اکتبر آماده نبود. " آنها انتظار نداشتند که ده‌ها شهرک مرزی را زیر پا بگذارند. آنها انتظار نداشتند هزاران و هزاران نفر از غزه، این زندانی که اسرائیل ساخته است، بیرون بیایند و اسرائیلی ها را بربایند. فکر نمی‌کنم آنها انتظار کشتاری را که در این شهرک‌های مرزی رخ داد، داشتند. رک و پوست کنده فکر نمی کنم همه اینها برنامه ریزی شده بود. هیچ کنترلی بر فضا وجود نداشت. کنترلی روی این منطقه نبود. ارتش اسرائیل چهار روز طول کشید تا موقعیت‌های نظامی و روستاهای مرزی را دوباره اشغال کند. بنابراین تا چند روز بعد از آن هم هرج و مرج کامل بود."

 

حماس همواره ادعاهایی مبنی بر کشتن عمدی غیرنظامیان توسط جنگجویانش در 7 اکتبر را رد کرده است. در بیانیه‌ای که در 21 ژانویه با عنوان "روایت ما" منتشر کرد، به دنبال توضیح عملیات طوفان الاقصی بود. حماس از جمله اهداف ملموس حملات خود در اسرائیل را اهداف نظامی توصیف کرد.آنها می‌خواستند که به دنبال دستگیری سربازان دشمن، بر مقامات اسرائیلی فشار بیاورند تا هزاران فلسطینی را که در زندان‌های اسرائیل به سر می‌برند، آزاد کنند.

 

خالدی ادامه می‌دهد: "شاید در اجرای طوفان الاقصی به دلیل فروپاشی سریع سیستم امنیتی و نظامی اسرائیل و هرج و مرج ایجاد شده در مناطق مرزی با غزه، اشتباهاتی رخ داده است. طبق گزارش‌ها، سنوار پس از 7 اکتبر به همرزمانش گفته است که «اتفاقات از کنترل خارج شدند» و «مردم گرفتار این موضوع شدند و این نباید اتفاق می‌افتاد»."

 

ربانی گفت غیرقابل انکار است که حماس در حملات 7 اکتبر غیرنظامیان را کشته است و نسبت به موضع رسمی این گروه مبنی بر اینکه طوفان الاقصی تنها بر هدف قرار دادن ارتش اسرائیل متمرکز بوده است، تردید جدی دارد: "حماس سابقه این را دارد، از جمله بمب‌گذاری‌های انتحاری علیه اتوبوس‌های غیرنظامی و رستوران‌ها در انتفاضه دوم. من روایت‌های 7 اکتبر را خوانده و فیلم‌های آن روز از کشته شدن یا اسیر شدن غیرنظامیان اسرائیلی تماشا کرده‌ام. دیدگاه اولیه‌م این بود که اینها احتمالاً افرادی بودند که تمام زندگی خود را در غزه رنج می‌بردند، انتظار نداشتند که زنده برگردند و می خواستند صدایی ایجاد کنند.

 

اما من متعجبم که تا چه حد این حمله از قبل برنامه‌ریزی شده بود. من بسیار علاقه‌مندم که بدانم حماس تا چه اندازه قصد داشته ضربه وحشتناکی را به جامعه اسرائیل و نه تنها ارتش اسرائیل وارد کند. شواهدی له و علیه آن وجود دارد. اما فکر می‌کنم این سؤالی است که ارزش بررسی دقیق‌تر دارد."

 

کشتار غیرنظامیان اسرائیلی در 7 اکتبر یک عنصر اصلی در شکل دادن به افکار عمومی در مورد جنگ بوده است. خالدی می‌گوید: "بسیاری از خشم در اسرائیل حاصل تلفات بسیار بالای غیرنظامیان است. جنگ منجر به مرگ غیرنظامیان می‌شود، اما این بسیار فراتر از آن چیزی است که می‌توانست باشد، و این بر عهده طراحان این عملیات است. فکر می‌کنم گفتنش سخت است، اما فکر می‌کنم این چیزی است که باید گفته شود."

 

آژانس تامین امنیت اجتماعی اسرائیل آمار رسمی کشته شدگان 7 اکتبر را 1139 نفر اعلام کرده است. از میان کشته شدگان، 695 نفر در زمره غیرنظامیان اسرائیلی،71 غیرنظامی خارجی و 373 عضو نیروهای امنیتی اسرائیل طبقه بندی شده‌اند. به همان شکل که تلفات غیرنظامیان در 7 اکتبر وحشتناک بود، پیام از سوی مقامات آمریکا و اسرائیل هم هولناک بود: ارزش جان اسرائیلی‌ها، به صورت تصاعدی بیشتر از جان فلسطینی‌ها است.

 

حماس گفته است که نیروهایش پایگاه‌های نظامی و شهرک‌های غیرقانونی را هدف قرار داده‌اند و کشتار غیرنظامیان در کیبوتس‌ها را به‌عنوان خسارت جانبی در نبرد علیه شهرک‌نشین‌های مسلح که به عنوان غیرنظامی ثبت شده‌اند توصیف کرده است، در حالی که واقعیت این است که آنها مردان مسلحی بودند که در کنار ارتش اسرائیل می‌جنگیدند. مقامات حماس احتمال می‌دهند که بسیاری از غیرنظامیان اسرائیلی کشته‌شده در تیراندازی‌های دو طرف، تیراندازی از طرف خودی‌ها (اسراییلی)، و یا به طور عمدی توسط ارتش اسرائیل کشته شده اند تا از بردن زنده آنها به غزه جلوگیری شود. حماس در بیانیه خود مدعی شد: "اگر موردی از هدف قرار دادن غیرنظامیان وجود داشته باشد، به طور تصادفی و در جریان رویارویی با نیروهای اشغالگر رخ داده است".

 

ابوالهوی می گوید که دولت‌های اسرائیل و آمریکا بلافاصله پس از 7 اکتبر یک کمپین تبلیغاتی هماهنگ را با هدف "از انسان خارج کردن" فلسطینیان به راه انداختند و با موفقیت روایت نادرست از اعضای حماس، از آنها هیولاهایی حیوانی ساختند که صرفا به قصد کشتن، می‌کشتند. او به حجم داستان‌های وحشتناک ساختگی از جنایات سادیستی که توسط نیروهای حماس، از جمله سر بریدن نوزادان، که توسط مقامات اسرائیلی و آمریکایی از جمله بایدن تبلیغ شده است، در اینباره اشاره می‌ کند. این داستان بعدتر توسط خبرنگاران و محققان مستقل رد شد. "آنها گفتند که نوزادان را سر بریدند، بچه یک زن باردار را بیرون آوردند، یک نوزاد را در تنور سوزاندند، خشونت آشکار وحشتناک کاملا بی‌دلیل علیه یهودیان.این هیچ پایی در حقیقت نداشت."

 

نعیم حملات 7 اکتبر و 9 ماه مقاومت مسلحانه علیه نیروهای متجاوز اسرائیل را دلیل بالا بردن سطح توجه جهانی به وضعیت اسفبار آزادی فلسطین دانست. "آیا فکر می‌کنید این حمایت مردمی در همه‌جا، به‌ویژه در آمریکا و اروپا، با گفتگوی یک فلسطینی و یک آمریکایی در مورد فرار از رفح  در یک کارگاه آموزشی در واشنگتن دی سی رخ می‌دهد؟ متاسفانه، این تنها راه است. راه دیگری وجود ندارد."

 

حمد در این گفتگو گفت که هیچ‌کس در برنامه‌ریزی برای حملات 7 اکتبر، دامنه پاسخ اسرائیل را پیش‌بینی نکرده بود و بسیاری از رهبران حماس انتظار داشتند که نسخه‌ای شدیدتر و طولانی‌تر از حملات قبلی اسرائیل به غزه باشد. او گفت: "این نکته بسیار حساس است. هیچ کس انتظار چنین واکنشی را از طرف اسرائیل نداشت، زیرا آنچه اکنون در غزه اتفاق افتاده، نابودی کامل غزه، کشته شدن حدود 40000 نفر، تخریب تمام موسسات، بیمارستان ها و همه چیز است. من می دانم که وضعیت در غزه وحشتناک است. خیلی خیلی سخت است و ما حداقل به ده سال برای بازسازی غزه نیاز داریم.

 

این جنگ کاملاً متفاوت است. کاملا متفاوت است."

 

 

معضل زندانی

میانجی‌های بین‌المللی، مذاکرات بین حماس و اسرائیل را از سر گرفته‌اند و نشانه‌هایی وجود دارد که ممکن است نوعی از توافق در دسترس باشد، اگرچه آتش‌بس دائمی که حماس خواسته، بعید به نظر می‌رسد. باسکین می‌گوید: "مساله اصلی این است که حماس بدون پایان جنگ توافق نمی‌کند و اسرائیل معامله ای را انجام نخواهد داد که به جنگ پایان دهد".

 

اسرائیل اصرار دارد که حماس خلع سلاح شود و این گروه از مشارکت در حکومت غزه پس از جنگ منع شود. حماس تاکید کرده است که یک نیروی سیاسی با حق دفاع مسلحانه در برابر اشغالگری اسرائیل باقی خواهد ماند. حمد می‌گوید: "آمریکا باید درک کند و این بسیار مهم است، حماس بخشی از صحنه فلسطین خواهد بود. حماس اخراج نخواهد شد. حماس 7 اکتبر را خلق کرد و این تاریخ را خلق کرد."

 

به گفته یکی از اعضای تیم مذاکره کننده حماس، نمایندگان فلسطینی مشاهده کرده اند که‌ میانجی‌های آمریکایی به طور فزاینده‌ای از طرف اسرائیلی ناامید شده‌اند. یک مقام حماس که نخواست نامش فاش شود، گفت: "هرچیزی که اسرائیل نیاز دارد، به پرستار بچه (آمریکا) می‌گویند. آمریکا از رفتار اسرائیل خسته شده است. آنها می‌ترسند این جنگ در مناطق وسیع‌تری بکشد، بنابراین می‌خواهند نتانیاهو و جنون او را کنترل کنند. آنها در تلاشند تا فشار بیشتری بر اسرائیل برای پذیرش آتش‌بس وارد کنند. اما فکر می‌کنم تا به حال از همه کارت‌ها برای فشار آوردن به اسرائیل استفاده نکرده‌اند. اسرائیل مثل پسر ناخلف آمریکاست. آمریکا سعی می‌کند با ملایمت و نرمی با اسرائیل برخورد کند، فشار بیاورد، اما آنها را در گوشه‌ی رینگ نیندازد. به همین دلیل است که اکنون یک اختلاف بزرگ بین اسرائیل و آمریکا وجود دارد."

 

از میان تمام اهداف حملات 7 اکتبر، هدفی که حماس مطمئن بود نتایج مشخصی به همراه خواهد داشت، آزادی فلسطینیان از زندان‌های اسرائیل بود. بر اساس آمار اسرائیل، بیش از 240 نفر از جمله سربازان و غیرنظامیان اسرائیلی و همچنین خارجی ها در جریان حملات حماس به غزه برده شده‌اند.

 

سنوار همواره آزادی اسرای فلسطینی را در اولویت قرار داده است. این روشی بود که او در سال 2011 آزاد شد: در تبادلی که سنوار و بیش از 1000 فلسطینی دیگر در ازای یک سرباز اسرائیلی به نام گیلاد شالیت از زندان های اسرائیل آزاد شدند. سنوار در سال 2018 گفت: "این یک موضوع سیاسی نیست، برای من این یک موضوع اخلاقی است."

 

نعیم می‌گوید که اسرائیل در طول تاریخ نشان داده است که بهای گزافی برای بازگشت سربازان خود می‌پردازد، از جمله آزادی فلسطینی‌هایی که آنها را تروریست توصیف می‌کند. بعضی از آنها سالهاست در زندان هستند. آنها فشار زیادی بر رهبری برای اینکه کاری انجام دهند، اعمال کرده‌اند.

 

اما سه هفته پس از جنگ، زمانی که سنوار رسماً پیشنهاد یک توافق جامع برای آزادی "همه اسرای فلسطینی از زندان‌های اسرائیل در ازای تمام اسرای گرفته شده توسط نیروهای مقاومت فلسطینی" را داد، اسرائیل آن را رد کرد.

 

باسکین به عنوان یک مذاکره‌کننده صلح در سایه با جناح‌های مختلف فلسطینی کار کرده است. او نقشی محوری در مذاکره بر سر توافق شالیت ایفا کرد و از 7 اکتبر به کار پشت‌پرده در مورد مسائل مربوط به گروگان‌ها مشغول است. او می‌گفت که حماس این فرصت را تنها فرصت برای آزادی "غیرممکن‌ها" می دانست، اسرای فلسطینی باارزش از جمله آنهایی که به کشتن اسرائیلی‌ها محکوم شده‌اند، و این به‌معنای گروگان گرفتن تعداد زیادی از پرسنل نظامی است. باسکین می‌گوید: "برای سربازان، آنها می‌خواستند تمام اسرای فلسطینی در اسرائیل را آزاد کنند، کسانی‌که در حال گذراندن حبس ابد هستند. در آن زمان 559 فلسطینی در حال گذراندن حبس ابد بودند. این هدف اصلی آنها بود، به دست آوردن همه آنها."

 

در نهایت، تحت فشار داخلی و بین‌المللی، نتانیاهو با یک مبادله محدود موافقت کرد. طی یک آتش‌بس کوتاه در نوامبر گذشته، حماس 105 گروگان غیرنظامی را در ازای 240 فلسطینی که بیشتر آنها زن و کودک بودند، از اسارت اسرائیل آزاد کرد. باسکین گفت: "حماس یک معامله سریع با اسرائیلی‌ها انجام داد. من فکر می‌کنم این قیمت بسیار پایینی بود."

 

غازی حمد، یکی از مقامات حماس که با سنوار کار می‌کرد، تاکید کرد که حماس قصد ندارد غیرنظامیان اسرائیلی را گروگان بگیرد. وی گفت: آنچه ما برنامه‌ریزی کردیم صرفاً برای اهداف نظامی بود، فقط برای نابودی بخشی از ارتش اسرائیل که اوضاع غزه را کنترل می‌کند و گروگان‌گیری از ارتش برای انجام نوعی مبادله. من انکار نمی‌کنم که برخی از افراد اشتباه کرده‌اند، اما من در مورد تصمیم حماس و سیاست حماس صحبت می کنم.

 

باسکین به من گفت که بلافاصله مشخص شد که حماس برای نگهداری این همه غیرنظامی آماده نبود و زمانی که دیگر گروه‌ها و افراد فلسطینی که در آن روز به اسرائیل سرازیر شدند تعداد زیادی از گروگان‌ها، از جمله شهروندان بزرگسال و کودکان را گرفتند، غافلگیر شد. باسکین گفت: "آنها به سادگی مردم را به غزه بازگرداندند، بدون اینکه به امکانات مورد نیاز فکر کنند و اینکه چه قیمتی برای آنها می‌خواهند. از روز چهارم جنگ، من با حماس درباره توافقی برای زنان، کودکان، سالمندان و مجروحان صحبت می‌کردم که که قابل حصول به‌نظر می‌رسید، زیرا حماس برای معامله آنها برنامه‌ریزی نکرده بود. آنها می خواستند از شر آنها خلاص شوند."

 

اسرائیل از گروگان‌های غیرنظامی در توجیه اولیه برای ادامه محاصره غزه استفاده کرده است. حمد تأیید کرد که مذاکرات تقریباً بلافاصله پس از حملات 7 اکتبر آغاز شد. او به من گفت که "از هفته اول با برخی افراد و میانجی‌ها صحبت کردیم که می‌خواهیم غیرنظامیان را برگردانیم، اما اسرائیل نپذیرفت".

 

حمد افزود که حماس در نوامبر گذشته به میانجی‌های بین‌المللی اطلاع داد که برای پیگیری تعداد بیشتری از غیرنظامیان گروگان گرفته شده توسط گروه‌ها یا افراد دیگر کار می‌کند تا بتواند آنها را به اسرائیل بازگرداند: "ما از آنها خواستیم که به ما فرصت دهید به دنبال افراد بگردیم. اما اسرائیل به حرف ما گوش نکرد و به کشتار مردم ادامه داد."

 

مذاکره‌کنندگان حماس به من گفتند که یکی از موارد اصلی اختلاف در مذاکرات کنونی، امتناع اسرائیل از آزادی فلسطینی‌هایی است که آنها را تروریست‌هایی که "دستشان به خون یهودیان آلوده است" توصیف می‌کند. حماس تاکید کرده است که اگر اسرائیل خواهان بازگرداندن سربازانش است، باید مبارزان مقاومت فلسطینی از جمله کسانیکه به قتل اسرائیلی‌ها محکوم شده اند را، آزاد کند. در این مذاکرات، اسرائیل اصرار داشت که حق وتو را بر فهرست اسرای فلسطینی حماس که می‌خواهد آزاد کند، حفظ کند.

 

مذاکره کنندگان حماس به من گفتند که این واقعیت که نیروهای آنها توانسته اند یک مقاومت مسلحانه 9 ماهه علیه اسرائیل را در غزه حفظ کنند، علیرغم اینکه با سلاح های قدرتمند آمریکایی مورد حمله قرار گرفته اند، این پیام را به مذاکره کنندگان ارسال کرده است که حماس. خطوط قرمز خودش را دارد سخنگوی گردان های قسام، معروف به ابوعبیده، در یک پیام صوتی در 7 ژوئیه گفت: "نه ماه گذشته است و مقاومت ما نه تمام شده، نه فروکش کرده و نه کاهش یافته است. ما هنوز در غزه بدون حمایت یا تأمین خارجی سلاح و تجهیزات می‌جنگیم و مردم ما همچنان بدون غذا، آب یا دارو و تحت یک جنگ جنایتکارانه و ناعادلانه نسل‌کشی ایستاده‌اند."

 

آخر هفته گذشته، نتانیاهو فهرستی از آنچه را که در هر توافقی با حماس "غیرقابل مذاکره" خواند، منتشر کرد. از جمله این موارد، جلوگیری از قاچاق سلاح از مصر، بازگشت حداکثر تعداد اسرای زنده اسرائیلی در غزه و ممانعت از بازگشت نیروهای مقاومت حماس به شمال غزه بود. بحث برانگیزترین جنبه لیست نتانیاهو اصرار او بر این است که اسرائیل حق از سرگیری جنگ تمام عیار خود در غزه را برای خود محفوظ می دارد، ایده ای که حماس همواره آن را رد کرده است.

 

حمد معتقد است که میانجی‌ها، از جمله آن‌هایی که از آمریکا آمده‌اند، می‌دانند که نتانیاهو ادامه جنگ را به بقای سیاسی خود مرتبط می‌داند. در حالی که ممکن است توافق اولیه برای تبادل دیگر اسرا حاصل شود، نتانیاهو قول خود را برای نابودی نظامی حماس تکرار کرده است.

 

"او می‌خواهد ثابت کند که جنگ را ادامه می‌دهد تا به اهداف بزرگ خود یا آنچه "پیروزی کامل" در غزه نامیده می‌شود، برسد. اما من فکر می کنم که او نتوانست حتی جامعه اسرائیل، احزاب اسرائیلی و شرکای خود در ائتلاف را متقاعد کند. هر روز که او سربازان و تانک ها را از دست می دهد، چه دستاورد بزرگی دارد؟ کشتن غیرنظامیان! بنابراین من فکر می‌کنم که مذاکره در این نقطه به بن بست رسیده است، چراکه هیچ جدیت و اراده قوی از طرف اسرائیل برای توافق با حماس وجود ندارد."

 

حمد افزود: "اگر به متن دو طرف نگاه کنید، پر کردن شکاف‌ها آسان است. اسرائیل تلاش بسیاری می کند تا به توافق دست پیدا نکند، زیرا این توافق ائتلاف در اسرائیل را از بین می برد. فکر می کنم این پایان کار سیاسی نتانیاهو خواهد بود."

 

 

 

یک وضعیت ناپایدار

حملات 7 اکتبر اغلب توسط رهبران آمریکا به عنوان واقعه‌ای که در خلاء تاریخی افتاده به تصویر کشیده می‌شود، یک واقعیت خیالی که در آن حماس، بدون تحریک، صلح را از بین برد. اما برای مردم غزه، صلح واقعی وجود نداشته است. به مدت 76 سال، هیچ آزادی وجود نداشته است و در بیشتر دو دهه اخیر در یک زندان روباز توسط پایگاه های نظامی اشغالگر محاصره شده‌اند. با حصارها از اسراییلی هایی که از زندگی لذت می بردند، جدا شده‌اند.

 

در سال‌های قبل از حملات 7 اکتبر، در زمان ریاست جمهور ترامپ و بایدن، حماس شاهد جسورتر شدن اسرائیل بود زیرا چشم‌انداز آزادی فلسطین به پاورقی طرح‌های پیشنهادی واشنگتن با هدف عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر کاهش یافته بود. موضع نتانیاهو این بود: "ما نباید به فلسطینی ها در مورد معاهدات صلح جدید با کشورهای عربی حق وتو بدهیم."

 

تنها دو هفته قبل از حملات 7 اکتبر، رهبر اسرائیل در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک سخنرانی کرد و نقشه ای از آنچه که وعده داده بود "خاورمیانه جدید" باشد را به تصویر کشید. این کشور اسرائیل را نشان می داد که به طور مداوم از رود اردن تا دریای مدیترانه امتداد داشت. غزه و کرانه باختری به عنوان سرزمین های فلسطینی پاک شده بودند.

 

در طول آن سخنرانی، نتانیاهو عادی سازی کامل روابط با عربستان سعودی را به عنوان محور چشم انداز خود برای این واقعیت "جدید" به تصویر کشید، واقعیتی که در را به روی "کریدور رویایی که در سراسر شبه جزیره عربستان و اسرائیل امتداد خواهد داشت" باز می‌کند و هند را با خطوط دریایی، خطوط ریلی، خطوط لوله انرژی، کابل های فیبر نوری به اروپا متصل می‌کند.

 

حماس این تحولات را با دقت زیر نظر داشت و حرکت ایالات متحده به سمت دور زدن قطعنامه فلسطین در کارزار عادی‌سازی خود را به عنوان یک تهدید وجودی دید. نعیم گفت: "اگر عربستان سعودی امضا کند، به این معنی است که وقتی پای مسئله فلسطین به میان می‌آید، کل منطقه فرو می‌پاشد. این یک طرح راه نیست. این یک روند صلح نیست. این ادغام اسرائیل در خاورمیانه تازه ایجاد شده است. آنها شروع به صحبت در مورد ناتو در خاورمیانه کرده اند. این کودتا علیه میراث، تاریخ، ارزش‌های این منطقه و علیه آینده است، همه اینها با هم است."

 

 

به گفته ابوالهوی، "وضعیت موجود ناپایدار و غیرقابل تحمل بود، به ویژه زمانی که رهبران عرب شروع به عادی سازی کردند و در حالیکه این برای ناپدید شدن و نابودی کامل ما بود."

 

در حالی که چشم انداز نتانیاهو برای جاده ابریشم جدید در خاورمیانه بدون فلسطین قطعاً نگران کننده بود، ربانی تردید دارد که حماس بتواند پیمان ابراهیم را از مسیر خارج کند. او گفت که "تأثیر مطلوب احتمالاً این است که پیامی را به افکار عمومی عرب در مورد همدستی حاکمان آنها در سرکوب آرمان های فلسطینی‌ها در حین انعقاد پیمان با اسرائیل ارسال کند.  هنگامی که فلسطینی ها به منطقه نگاه می کنند، واقعاً از سوی رهبران خود، از سوی کسانی که از نظر آنها متحدان طبیعی و قهرمانان طبیعی خود هستند، از سوی جامعه بین المللی به طور کلی رها شده اند."

 

حواری، تحلیلگر سیاسی در الشبکه، گفت که "کشورهای عربی این رژیم‌های مستبد برای دفاع از فلسطینی ها باید نوعی تعادل بین ناامید کردن جمعیت داخلی خود و انتقاد به‌جا از رژیم اسرائیل را برقرار کنند. من فکر می‌کنم سعودی‌ها برای برخی شرایط فشار خواهند آورد، نه به این دلیل که به طور خاص به حاکمیت فلسطین اعتقاد دارند، بلکه به این دلیل که می‌دانند که در داخل عربستان، فلسطین هنوز یک هدف محبوب است."

 

ابوالهوی گفت در حالی که ارزش تلاش برای درک کامل انگیزه ها و اهداف عملیات حماس در 7 اکتبر را درک می کند، ضروری است که آن را به عنوان یک نتیجه منطقی از تاریخ بدانیم. "فلسطینی‌ها ده‌ها سال است که هر راه ممکنی را برای از بین بردن این ظلم، این استعمارگری بی‌امان و خشن امتحان کرده‌اند. پس دیر یا زود این اتفاق می افتاد. این موضوع در غزه اجتناب‌ناپذیر بود."

 

"اگر به دهه 1940 پس از نکبت برگردید، حدود یک دهه بود که فلسطینی‌ها فقط از نهادهای بین‌المللی خواهش می‌کردند، از جایی به مکان دیگر می‌رفتند، سعی می‌کردند برای عدالت مذاکره کنند، تلاش می‌کردند به خانه برگردند، تلاش می‌کردند تا یک راهی پیدا کنند. و هیچ تلاش و عملی وجود نداشت. ما کاملا بی‌ربط بودیم. هیچ‌کس حتی ما را تصدیق نکرد. پس از آن بود که فلسطینیان به مقاومت مسلحانه متوسل شدند تا جهان سرانجام اعتراف کرد که "اوه صبر کنید، اینجا یک جمعیت بومی است که وجود دارد."  این اتفاق تنها بعد از اینکه ما شروع به ربایش هواپیماها و توسل به جنگ‌های چریکی با الهام از جنبش‌های چریکی چپ آن دوران کردیم، رقم خورد."

 

ابن مقاومت مسلحانه بود که فضا را برای مذاکرات صلح بین یاسر عرفات از سازمان آزادیبخش فلسطین و اسحاق رابین، نخست وزیر اسرائیل، ایجاد کرد که بسیاری از رهبران غربی از آن به عنوان یک پیشرفت یاد کردند. امضای قراردادهای اسلو در سال‌های 1993 و 1995 که با میانجیگری دولت کلینتون انجام شد، نه تنها با مخالفت حماس و جهاد اسلامی و دیگر جناح‌های مقاومت مسلحانه، بلکه با مخالفت روشنفکران برجسته مواجه شد. ادوارد سعید در مقاله‌ای پیش‌بینی‌کننده در سال 1993 برای لندن ریویو آو بوکز نوشت: "اجازه دهید این توافق را با نام واقعی آن بنامیم: ابزار تسلیم فلسطین، ورسای فلسطینی". بنابراین به نظر می‌رسد که ساف به انتفاضه پایان داده است، انتفاضه‌ای که نه تروریسم یا خشونت، بلکه مظهر حق مقاومت فلسطینیان بود، حتی اگر کرانه باختری و غزه تحت اشغال اسرائیل باشد.

 

این توافقات به ایجاد تشکیلات خودگردان فلسطین و مفهوم خودمختاری محدود فلسطینی که در بافت رژیم آپارتاید اسرائیل تعبیه شده بود، منجر شد که وضعیت موجود قبل از 7 اکتبر را اجرا کرد.

 

پس از اسلو، هم حماس و هم جهاد اسلامی فلسطین در مبارزات دوره‌ای مبارزه مسلحانه علیه اسرائیل، از جمله از طریق بمب گذاری‌های انتحاری و حملات به غیرنظامیان، شرکت کردند. این امر با آغاز انتفاضه دوم در سپتامبر 2000 به اوج خود رسید که بیش از چهار سال به طول انجامید. گردان‌های شهدای الاقصی، شبکه‌ای از نیروهای شبه نظامی همسو با جنبش فتح حاکم عرفات، به قیام مسلحانه پیوستند. در دو دهه پس از انتفاضه، بیشتر مقاومت مسلحانه شامل حملات موشکی متناوب توسط حماس و جهاد اسلامی از غزه و حملات گاه و بیگاه در مقیاس کوچک علیه اسرائیلی‌ها بوده است.

 

 

نعیم می‌گوید: "پس از اسلو، ما در مورد یک مسیر سیاسی فاجعه بار صحبت می کنیم. پس از 30 سال، کرانه باختری ضمیمه می شود. اورشلیم اکثراً یهودی است. الاقصی تقریباً کاملاً تحت کنترل است. غزه به مدت 17 سال کاملاً جدا، منزوی و محاصره شده است، یک محاصره خفقان‌آور."

 

اسرائیل بر بهره برداری از شبح مقاومت مسلحانه فلسطین برای توجیه جنگ های فتح و نابودی خود چیره شده است. و این کار را اسراییل با حمایت ایالات متحده و امتناع دولت های متوالی از اعمال قوانین بین المللی در مورد اسرائیل یا احترام به قطعنامه های سازمان ملل انجام داده است.

 

 ربانی می‌گوید: "مشکلی که غرب با مقاومت فلسطین دارد، تروریسم نیست. هدف قرار دادن غیرنظامیان نیست. این مقاومت مسلحانه نیست. بلکه مشکل مقاومت تمام عیار است. هیچ شکلی از مقاومت فلسطین وجود ندارد که غرب آماده پذیرش آن باشد، خواه قتل عام غیرنظامیان یا حمله موفقیت آمیز به اهداف نظامی یا بسیج مردمی یا کمپین های بایکوت.

حملات 7 اکتبر و متعاقب آن جنگ چریکی در غزه علیه ارتش اسرائیل، بدون شک جایگاه سیاسی حماس را در میان بسیاری از فلسطینیان افزایش داده است. ابوالهوی گفت که در طول سفرهای خود به غزه با مردم در مورد دیدگاه آنها نسبت به حماس صحبت کرده و با دیدگاه های پیچیده، ظریف و گاهی متناقض مواجه شده: "تروما عمیق است. و آنها دو ایده متضاد را در یک نفس به شما خواهند گفت. از یک طرف عصبانی هستند. و گاهی برخی از مردم حماس را مقصر می دانند، اما همه می دانند چه کسی آنها را بمباران می کند. همه."