چرا سمت جدید صالحی واکنشبرانگیز شد ؟
به نظر نمیرسد دولت از نتایج و عواقب برخی از انتصابهای عجیب و غریبش بیاطلاع باشد، اما باز هم همان انتصابها و همان اقداماتی که نباید انجام شوند، انجام و مکرر هم میشوند.

به گزارش گروه رسانهای شرق؛ انتصاب علیاکبر صالحی به عنوان رئیس بنیاد ایرانشناسی، هرچند از طریق شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت گرفته است، اما در نهایت حکم را رئیسجمهور امضا خواهد کرد که ای کاش این امضا انجام نشود.
علیاکبر صالحی در عراق به دنیا آمده و پس از آن در ۹ سالگی به ایران آمده است. حالا او ۶۶ سال بعد از آن آمدن به ایران و پشت سر گذاشتن انواع ریاستها و وزارتها، این بار دوران بازنشستگیاش را با ریاستی تازه، نونوار میکند. ۶۶ سال بعد از آمدن وی از عراق به ایران، ریاست بنیاد ایرانشناسی نصیبش میشود؛ اتفاقی عجیب که هیچ سنخیتی با سابقه و توان رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی و وزیر خارجه پیشین ندارد.
تنها جایی که می توان سراغی از ارتباط این بنیاد با علیاکبر صالحی گرفت، قزوین است. آنجا که وی در تالار عمارت سعدالسلطنه قزوین برای خود موزهای تدارک دیده و همه هدایا و آثاری که در دوران وزارت امور خارجهاش به وی اهدا شده بود، همانجا برده تا به نام خودش نگهداری شود.
کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران، حالا ضمن ارسال نامهای که قرار بوده نامه تبریک باشد، به ابراز تاسف از این انتخاب پرداخته است. آنها هرچند دولت را بیتوجه به میراث ایرانی عنوان میکنند، اما شاید نتوان اینقدر بدبین بود. با این حال، دولت نشان داده است که برای بازنشستههایش، بیشتر از نیروهای جوان به فکر است. صالحی که خود در زمان آغاز به کار دولت و قبل از انتخاب وزرا گفته بود در صورت امکان هرجا که دولت صلاح بداند در خدمت آن خواهد بود، بالاخره بنیاد ایرانشناسی را در اختیار گرفته است. وقتی قرار اول بر هر جا باشد، نتیجه در آخر کار هم همین میشود که بالاخره جایی هرچند بیارتباط با شخص نصیبش شود.
صالحی ۷۵ ساله، یک بیماری سخت را پشت سر گذاشته است و به نظر میرسد انرژی و توان لازم را برای مدیریت ندارد. اما همچنان، ایران باید شاهد مسئولیت گرفتن دوباره یکی دیگر از یاران ستادهای رئیسجمهور باشد؛ هرچند کاملاً بیارتباط.
برخیها همانند حسین دهباشی، علیاکبر صالحی را عراقیالاصل نامیدهاند که هیچگونه ارتباط و تناسبی با ریاست بر بنیاد ایرانشناسی ندارد. البته او در کربلا به دنیا آمده است. با این نگاه، به کارگیری یک فیزیکدان در ۷۵ سالگی فاقد حداقل استاندارد مدیریت خواهد بود و چیزی جز اعجاب را برنمی انگیزد.
خود صالجی درباره اصالتش گفته است: پدربزرگم متولد کربلاست اما پدرم در قزوین متولد شده و در همین شهر هم تشکیل خانواده می دهد اما سرنوشت، تولد بنده را در کربلا رقم زد از این رو همواره شاکر خداوند متعال هستم که یکی از افتخارات زندگی ام تولد در کربلا و چشم گشودن به دنیا است.
اما فراتر از همه اینها، اصولاً بنیاد ایرانشناسی نیاز به متخصص و نخبه این عرصه دارد تا بتواند اتفاق جدیدی را در این حوزه رقم بزند. وگرنه، انتخابهای باری به هر جهت، راه به جایی نخواهند برد. تحلیلهای متعدد و منفی نیز گریبان شورای عالی انقلاب فرهنگی و دولت را خواهد گرفت. در چنین فضایی سخنگوی دولت انتصاب صالحی را «گامی ارزشمند در مسیر شناخت و گسترش فرهنگ، تاریخ و تمدن ایران» می داند.
انتخابهای عجیب و غریب دولت، یک موضوع است، اما بالاتر از آن پذیرش این انتخابها توسط افرادی است که گمان نمیشد در چنین فضایی، چنان مسئولیتهایی را بپذیرند. حال بماند که شیفتگی و پیگیریهای خود این افراد، اعجابی دوصد چندان برمیانگیزد. شخصیتی که ریاست دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین را در سابقه خود دارد، رئیس سازمان انرژی اتمی و وزیر خارجه ایران بوده است و به نظر فردی تحصیلکرده و دارای نبوغ در عرصه علمی و مرتبط با تخصصش باشد، اصولاً نباید در ۷۵ سالگی چنین مسئولیتی را قبول کند.
این پذیرش نشان میدهد که مسئولین ما بیشتر از آنکه مسئول باشند، خود را رئیس و شیفته ریاست میدانند. هر جا شد مهم نیست، مهم جایی است که آنها بتوانند اعمال ریاست داشته باشند و اسم و رسمی برای خود حفظ کنند و همچنان خود را از قرار گرفتن در معرض فراموشی دور نگه دارند.
او که به گفته خودش سال هاست به تنهایی یا همراه خانواده به بازار و مراکز خرید سر نزده، بهتر بود از دوره بازنشستگی به همین منظور و برنامه های مشاوره ای بهره ببرد. هرچند مسعود پزشکیان که به نوعی همشهری همسر علی اکبر صالحی است و هر دو فرد ارومیه ای هستند، برای صالحی تدارک ویژه ای دید و او هم مشتاقانه پذیرفت.