دبیرکل حزب ایران زمین:
متأسفم که دیگر نمیتوانم به اصولگرا بودنم افتخار کنم!
دبیرکل حزب ایران زمین گفت: جای تأسف دارد به طوری که من دیگر از اینکه بگویم اصولگرا هستم نمیتوانم به آن افتخار کنم.
«ابوالقاسم رئوفیان»، دبیرکل حزب ایران زمین، در گفتوگویی با خبرگزاری برنا، درباره حذف جریان سنتی گفت: برای بنده بسیار ناگوار است که این اتفاقات در جبهه اصولگرایی رخ میدهد در واقع چهره بسیار ناراحتکنندهای را در مرآ و منظر، از خود به جای میگذارد. به هر حال در این باره صحبت کردن سخت است به ویژه در باره موضوعی که با واژه اصولگرایی، همراه است .
او افزود: در واقع اصولگرایی، واژهای با بارِ معنوی، حقوقی و سیاسی است. امروز متأسفانه سر این لَحافِ ملّا، دعواست. اینها جای تأسف دارد بهطوری که من دیگر نمیتوانم افتخار کنم و بگویم یک اصولگرا هستم. زمانی اطلاقِ نام اصولگرایی برایمان مایه افتخار و مباهات بود اما امروز اینگونه نیست. به نام اصولگرایی کارهایی میکنند و نامش را میگذارند اصولگرایی در حالی که میان ماه من تا ماه گردون، تفاوت از زمین تا آسمان است، در واقع این یک پارادوکس است یعنی رفتار غیراصولگرایانه با تابلوی اصولگرایی .
رئوفیان ادامه داد: من هیچ طیفی را نمیخواهم متهم کنم اما میخواهم بگویم این فضای اصولگرایی، فضایی است که نفس کشیدن در آن سخت است. تا جایی که اشاره کردم دیگر برایمان خوشایند نیست یعنی به تعبیری میتوان گفت در جبهه اصولگرایی که یک رنگی و همدلی، حاکم بوده و برایند نظرات به عنوان تصمیمِ اصولگرایی در عرصه سیاست ورزی کشور رونمایی میشد، امروز به جایی رسیده که مشمول این شعر مولانا شود «چونک بیرنگی اسیر رنگ شد، موسیی با موسیی در جنگ شد .»
این چهره سیاسی اصولگرا اظهار کرد: یکی نواصولگرایی را باب کرد، دیگری اصولگرایی سنتی یا مدرن را. این در حالی است که اصول، اصول است. گرایشِ به این اصول هم یعنی به یک شاخصهای مشخص و معینی، فرد روی بیاورد و آنها محور شود. دیگر دعوا بر سر چیست؟! اینها نشاندهنده اوج گرفتنِ حس قدرت طلبی و تمامیت خواهی در این افراد و طیفهاست. چه آن طیفی که امروز به مجلس راه پیدا کرده به نام اصولگرایی و چه خارج از آن، این جای تأسف است. به نظرم حلوایِ اصولگرایی را پُختند و خرمای آن هم آماده است، حال یک مجلسِ ترحیم هم برای آن بگیرند و پخش کنند، تمام شد و رفت .
او تاکید کرد: تمامیتخواهی و خودمحوربینی و این که هر کس با من است اصولگراست و هر کس علیه من است، اصولگرا نیست در حالی که مسئله با من بودن و علیه مَن بودن، که دو جهت مخالفِ همدیگر است، اصلا نباید در دایره اصولگرایی مطرح شود. این بزرگترین مبدأ آسیبِ اصولگرایی بود که یا با من باشید و یا اگر نبودید مخالف من هستید. متأسفانه فکر میکنم صحبت و استدلال و بحث و اینها نتیجه بخش نخواهد بود و معتقدم اصولگرایی به پایان خط، رسیده است.