خوانشی بر حیات سیاسی محمدعلی فروغی بهمناسبت سالروز درگذشتش
سیاستمدار اصلاحطلب
شرق: پنجم آذر مصادف است با درگذشت محمدعلی فروغی که چه موافق یا چه مخالفش باشیم، نمیتوانیم نقش مهم او در تاریخ سیاسی معاصر را انکار کنیم. او که در سال۱۲۷۳ یا ۱۲۷۴ به استخدام دولت درآمد، مترجم زبانهای فرانسه و انگلیسی وزارت انطباعات شد. فروغی افزونبراین دو زبان روسی و عربی هم میدانست. او که در ابتدا شغل مترجمی را با اشتیاق پذیرفته بود، پس از مدتی آن را مناسب حالوهوای خویش نیافت؛ زیرا در دارالترجمه هیچگونه وسیلهای وجود نداشت که بتواند عطش او را برای فهمیدن و بهخصوص فهماندن سیراب کند.
در آغاز سلطنت مظفرالدینشاه که نوگرایان به ساخت مدرسههای ملی روی آوردند، فروغی معلمی پیشه کرد و در مدرسه ادب به مدیریت میرزا یحیی دولتآبادی، مدرسه علمیه به مدیریت مخبرالسلطنه هدایت و دارالفنون به آموزگاری پرداخت و همزمان با نگارش و برگردان مقالات فلسفی و تاریخی، در انتشار هفتهنامه و روزنامه تربیت و نشر آموزهها و اندیشههای نو به پدرش کمک میکرد. *ورود به عالم سیاست از آنجا که شناخت نظری فروغی از نظام پارلمانی اروپا در ساماندادن کار مجلس نوپای مشروطه سخت به کار میآمد، به پیشنهاد صنیعالدوله هدایت، رئیس مجلس اول، سرپرستی دبیرخانه مجلس شورای ملی به محمدعلی فروغی واگذار شد. پس از درگذشت پدر فروغی در حدود ۳۲سالگی از کار در مجلس کناره گرفت. پس از خلع محمدعلی شاه و در انتخابات دوره دوم مجلس شورای ملی، فروغی که حالا ذکاءالملک شده بود، به نمایندگی مردم تهران برگزیده شد. ابتدا بهعنوان منشی عضو هیئترئیسه و رئیس کمیسیون معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه شد و پس از استعفای مستشارالدوله صادق در شانزدهم تیرماه سال۱۲۸۹ در ۳۵سالگی به ریاست مجلس شورای ملی رسید، اما مدت ریاستش کمتر از هفتماه بود. در نشست مجلس در ششم بهمن همان سال، میرزا اسداللهخان، نماینده کردستان او را متهم کرد که رعایت بیطرفی را نمیکند و از عهده اداره مجلس برنمیآید. ذکاءالملک پس از آنکه جواب اسداللهخان را داد به حالت قهر جلسه را ترک گفت و نمایندگان هم بهجز 10-15 نفر او را همراهی کردند. شیخ اسماعیل هشترودی اعلام کرد که در اعتراض به سخنان میرزا اسداللهخان، او و دیگر نمایندگان آذربایجان استعفا میدهند. پس از نزدیک به یک ساعت نمایندگان برگشتند و جلسه با سخنان میانجیگرانه سیدحسن مدرس و سخنان ذکاءالملک از سرگرفته شد. در پایان جلسه ۳۷ نفر از نمایندگان با امضای نامهای نسبت به سخنان میرزا اسدالله کردستانی علیه ذکاءالملک ابراز تنفر کردند. بااینحال او و سیدنصرالله اخوی، نایبرئیس مجلس، از مقام خود استعفا دادند. هر دو آنها در واپسین روزهای این دوره از مجلس در دوم آذر ۱۲۹۰ بهترتیب بهعنوان نایبرئیس اول و دوم انتخاب شدند. پنج روز بعد، وزارت مالیه کابینه دوم، صمصامالسلطنه، به فروغی واگذار شد. در ۲۰ آذرماه سال۱۲۹۰ صمصامالسلطنه کابینه خود را دوباره ترمیم کرد و اینبار وزارت عدلیه را به ذکاءالملک سپرد. او قانون اصول محاکمات حقوقی را که میرزا حسنخان مشیرالدوله تهیه کرده بود، به اجرا درآورد و بدینسان قدمی بزرگ در راه استواری عدلیه جدید برداشت. در ۲۵ مرداد ۱۲۹۳ در کابینه مستوفیالممالک سرپرستی وزارت عدلیه به فروغی واگذار شد. با آغاز کار دوره سوم مجلس شورای ملی در ۱۳ آذر ۱۲۹۳، ذکاءالملک نمایندگی مردم تهران را بر عهده گرفت و از دولت خارج شد. درپی استعفای سیدنصرالله سادات اخوی از نایبرئیسی مجلس در اسفند۱۲۹۳ بهجای او برگزیده شد، اما با پذیرش وزارت عدلیه کابینه مشیرالدوله در ۲۳ اسفند همان سال از نمایندگی مجلس دست کشید. دولت مشیرالدوله بیش از 40 روز نپایید. فروغی در سال ۱۲۹۸ بهعنوان عضوی از هیئت نمایندگی ایران به کنفرانس صلح پاریس(۱۹۱۹) رفت و تلاش کرد دعاوی مالی و سیاسی ایران را مطرح کند. او و دیگر همکارانش در آن کنفرانس نتایج مثبتی نگرفتند و خسارات سنگین ایران در جنگ بینالملل اول پرداخت نشد. این گروه در نظر داشت دعاوی مالی و سیاسی ایران را در نشستی که ویژه کشورهای درگیر جنگ بود، مطرح کند. در بخشی از نامهای که ذکاءالملک از پاریس به هنگام برگزاری کنفرانس صلح در سال ۱۹۱۹(۱۲۹۸) نوشته است، پس از آنکه به سختی گله میکند که چرا ایران باید در مقابل انگلیسیها «مُرده در دستان مُردهشور» باشد، افسوس خود را از این فقدان هویت جدید اینگونه نشان میدهد: «ملت ایران باید صدا داشته باشد، افکار داشته باشد، ایران باید ملت داشته باشد... ایران ملت ندارد. افکار عامه ندارد. اگر افکار عامه داشت به این روز نمیافتاد و همه مقاصد حاصل میشد. اصلاح حال ایران و وجود ایران متعلق به افکار عامه است و اگر بگویید تعلیق بر محال میکنی عرض میکنم خیلی متأسفم اما در حقیقت نمیتوانم صرفنظر کنم». *وزارت خارجه فروغی دو سال در اروپا ماند و در این مدت تلاشها و کارهای فرهنگی بسیاری در فرانسه و آلمان سامان داد که از جمله آنها چندین سخنرانی درباره تاریخ و ادبیات ایران در محافل فرهنگی فرانسه و آلمان بود. او یک هفته پیش از کودتای سیدضیاء-رضاخان در سوم اسفند ۱۲۹۹ به ایران بازگشت و دو سال بعد در اسفند ۱۳۰۱ در کابینه مستوفیالممالک وزیر خارجه شد. این نخستین تجربه فروغی در وزارت امور خارجه بود. با استعفای مستوفیالممالک در کابینه جدید مشیرالدوله در ۲۶ خرداد ۱۳۰۲ وزارت مالیه به او واگذار شد تا اینکه رضاخان سردار سپه رئیسالوزرا شد و دوباره وزارت امور خارجه را به فروغی سپرد. در این دوره او نخستین معاهده تجاری میان ایران و شوروی را به مجلس داد که یک سال پیشتر، تأخیر در تدوین آن از عواملی شد که سیدحسن مدرس او و دولت مستوفیالممالک را به استیضاح کشید و باعث سقوط آن شد. اما پیش از آنکه این عهدنامه به تصویب مجلس برسد، رضاخان در 10شهریور، فروغی را بهعنوان وزیر مالیه به مجلس معرفی کرد. در آن دوران، ریاست کل مالیه کشور در دست آرتور میلسپو مستشار آمریکایی بود که در طول وزارت فروغی طرحهایی از طریق او برای افزایش مالیات و درآمد دولت به مجلس داد. *اولین دوره نخستوزیریاش در سلطنت رضاشاه پس از تصویب خلع قاجار از سلطنت در نهم آبان ۱۳۰۴رضاخان که حکومت موقت به او واگذار شده بود، سرپرستی دولت را به فروغی سپرد. تدارک تشکیل مجلس مؤسسان که با اصلاح چند اصل متمم قانون اساسی سلطنت را به خاندان پهلوی واگذار کرد، از اقدامات فروغی در این دوره است. فروغی سپس اولین نخستوزیر دوران پهلوی شد و در ۲۹ آذر ۱۳۰۴ دولتش را به مجلس معرفی کرد. رضاشاه در ۲۸ آذر ۱۳۰۴ فروغی را به نخستوزیری برگزید و حدود دو ماه پس از تاجگذاری از طریق تیمورتاش به فروغی ابلاغ کرد که خواهان استعفای اوست. سرانجام کابینه فروغی در ۱۵ خرداد ۱۳۰۵ به کار خود پایان داد. *دومین دوره نخستوزیریاش در سلطنت رضاشاه در ۲۹ شهریور ۱۳۱۲، به فرمان رضاشاه، مخبرالسلطنه هدایت مجبور به استعفا از نخستوزیری شد و فروغی با حفظ سمت در وزارت امور خارجه، مأمور به تشکیل کابینه جدید شد. فروغی در دوران دوم نخستوزیری خود دست به یک سلسله فعالیتهای فرهنگی زد. تأسیس دانشگاه تهران، تأسیس فرهنگستان ایران، برگزاری جشن هزاره فردوسی با شرکت دهها نفر از مستشرقان و ایرانشناسان در مشهد...، تشکیل انجمن آثار ملی برای احیای فرهنگ ملی ایران به همت او جامه عمل پوشید. تجدید ساختمان آرامگاه حافظ و تعمیر بنای سعدی از دیگر اقدامات فرهنگی اوست. ریاست فرهنگستان و انجمن آثار ملی هم در دوران نخستوزیریاش با او بود. در دومین دوره رئیسالوزرایی فروغی که تا آذر ۱۳۱۴ ادامه داشت، تیمورتاش وزیر دربار رضاشاه، سردار اسعد بختیاری وزیر جنگ فروغی و مصباحالسلطنه اسدی نایبالتولیه آستان قدس رضوی و پدر داماد فروغی به دستور رضاشاه به کام مرگ رفتند. فروغی بهدلیل شفاعت اسدی نزد رضاشاه، از نخستوزیری عزل و تا شهریور۱۳۲۰ خانهنشین شد. *خانهنشینی پربار فروغی عضو فرهنگستان، شیروخورشید سرخ، عضو و رئیس شورای عالی انتشارات و تبلیغات شد. سالهای خانهنشینیاش از پربارترین دوران زندگی فرهنگی اوست، در این سالها به ترجمه، تحقیق، تألیف و سخنرانی در دانشکدهها و مجامع فرهنگی گذشت. با کنار گذاشتهشدن فروغی از ریاست فرهنگستان، این مؤسسه کمکم از مسیر اصلی خارج شد و فروغی با هدف آگاهیبخشی به افکار عمومی و جلوگیری از این کژرویها «پیام من به فرهنگستان» را نوشت و به چاپ رساند. پیام من به فرهنگستان را هانری ماسه نیز ترجمه و در سال ۱۳۱۸ چاپ کرد. *آخرین دوره نخستوزیریاش در سلطنت رضاشاه دو روز پس از یورش متفقین به خاک ایران، رضاشاه در پنجم شهریور ۱۳۲۰ فروغی را احضار و علی منصور را از نخستوزیری برکنار کرد و ریاست دولت را به فروغی سپرد تا مسئولیت مذاکره با متفقین را بر دوش او بگذارد. فروغی بلافاصله دستور ترک مقاومت به ارتش ایران داد و این دستور را به اطلاع سرریدر بولارد، وزیرمختار انگلیس و آندری اسمیرنوف، سفیرکبیر شوروی رساند و از آنان خواست که نیروهایشان عملیات جنگی را متوقف کنند. دو روز پس از دریافت این یادداشت در هشتم شهریور بولارد و اسمیرنوف نزد فروغی و وزیر امور خارجهاش، علی سهیلی رفتند و اعلام کردند که دولتهای متبوع آنها هیچ نقشهای علیه استقلال یا تمامیت اراضی ایران ندارند و از دولت ایران میخواهند تعهد کند که ارتش ایران در جنوب و شمال به پشت خط مشخصی عقبنشینی کند، همگی اتباع آلمان به استثنای اعضای حقیقی سفارت آلمان و چند نفر مهندس را (به شرطی که در نهادهای مخابراتی یا نظامی شاغل نباشند) به نیروهای انگلیس یا شوروی تحویل دهد و اجازه ورود هیچ شهروند آلمانی را به کشور ندهد، وسایل تسهیل حملونقل تجهیزات جنگی و غیرجنگی را در خاک خود بهوسیله راهآهن یا از راه هوا میان نیروهای انگلیسی و شوروی فراهم بیاورد، آنها نیز در مقابل حقوق مربوط به نفت و حقالامتیاز شیلات سواحل جنوبی دریای خزر را همچون گذشته خواهند پرداخت، وسایل تسهیل لوازم مورد احتیاجات اقتصادی ایران را فراهم خواهند ساخت، پیشروی نیروهای خود را متوقف خواهند کرد و به محض اینکه وضعیت نظامی اجازه دهد، ارتشهای خود را از خاک ایران بیرون خواهند برد. دو روز پس از این دیدار در دهم شهریور، فروغی به بولارد و اسمیرنوف نوشت که شروط آنها را میپذیرد و در مقابل میخواهد در مناطقی که به اشغال ارتشهای انگلیس و شوروی درمیآید، حاکمیت دولت ایران برقرار بماند و ادارات دولتی و شهربانی و امنیه (ژاندارمری) به کار خود ادامه دهند و نیروهای انگلیس و شوروی بههیچوجه عملیاتی که منافی با حاکمیت دولت ایران باشد، انجام ندهند، هزینهای بر دولت ایران تحمیل نکنند و تأمین مایحتاجشان با خودشان باشد، تماس با اهالی نداشته باشند، سلاح و تجهیزاتی را که از ارتش ایران غنیمت گرفتهاند، پس بدهند و خساراتی را که به ایران وارد آمده جبران کنند. دولت انگلیس با ارسال یادداشتی در پانزدهم شهریور خواستههای فروغی را پذیرفت، به شرطی که ادارات و شهربانی و ژاندارمری ایران هماهنگ با نیروهای انگلیسی عمل کنند، شهروندان آلمانی بهجای اخراج به نیروهای انگلیس یا شوروی تحویل داده شوند و سفارتخانههای آلمان، ایتالیا، مجارستان و رومانی در تهران برچیده شوند. فروغی در هجدهم شهریور۱۳۲۰ گزارشی از مذاکرات خود با متفقین به مجلس داد و بار دیگر تقاضای رأی اعتماد کرد و رأی اعتماد گرفت. *نخستوزیری در دوران محمدرضاشاه در ۲۵ شهریور۱۳۲۰ رضاشاه از سلطنت کناره گرفت و تاجوتخت را به پسرش محمدرضا واگذارد. فروغی همان روز به مجلس رفت و استعفانامه رضاشاه را برای نمایندگان خواند. فروغی از محمدرضاشاه خواست فردای آن روز به مجلس بیاید و با ادای سوگند، رسما پادشاهی را آغاز کند. در ۲۶ شهریور محمدرضا شاه به مجلس رفت و پس از ادای سوگند در نطقی خطاب به نمایندگان، دولت فروغی را مأمور کرد «برنامه جامعی حاکی از روش اصلاحات مربوطه به امور اجتماعی و اقتصادی مالی و تغییر مقرراتی که با احتیاجات و مقتضیات امروز وفق نمیدهد، هرچه زودتر با موافقت و تصویب مجلس تهیه نموده، به موقع اجرا بگذارد». فروغی در نهایت به دلایل مشکلات عدیدهای که در کشور وجود داشت و متعاقب استعفای بیشتر وزیرانش از سِمت خود استعفا داد. او در نهایت، پنجم آذر ۱۳۲۱ در ۶۷سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت