|

مخاطرات مطب

تعرفه پایین‌تر از تورم، فاکتورهای بیشتر از تورم، کارتخوان و کار‌کردن مداومش، نسخه الکترونیک، تأخیر در ساعت انتظار و ازدحام مطب که به‌‌طور اجتناب‌ناپذیری بسیار پیش می‌آید، همه و همه نکاتی است که حداقل به اندازه مشکلات تشخیص و درمان ذهن را می‌آزارند و با هر مشکلی که پیش می‌آید، منجر به نیشخندی آزاردهنده‌تر می‌شوند.

تعرفه پایین‌تر از تورم، فاکتورهای بیشتر از تورم، کارتخوان و کار‌کردن مداومش، نسخه الکترونیک، تأخیر در ساعت انتظار و ازدحام مطب که به‌‌طور اجتناب‌ناپذیری بسیار پیش می‌آید، همه و همه نکاتی است که حداقل به اندازه مشکلات تشخیص و درمان ذهن را می‌آزارند و با هر مشکلی که پیش می‌آید، منجر به نیشخندی آزاردهنده‌تر می‌شوند. با افزایش تورم و عقب‌ماندن تعرفه‌های پزشکی نه‌تنها مطب‌ها شلوغ و شلوغ‌تر می‌شوند، انتظارات از پزشکان هم بیشتر می‌شود، حالا باید نسخه الکترونیک هم بنویسد و فردا لابد باید حتما قرارداد بیمه داشته باشند و... .

در سیستم مطب‌داری فعلی که بسیار عقب‌مانده‌تر از تکنولوژی پزشکی مدرن است، طبیب هم پزشک است، هم مسئول فنی و بسیاری از کارهایی که در یک مرکز درمانی مسئول دیگری دارند، هم بر‌عهده خود اوست. حالا باید یک مشکل دیگر را هم افزود؛ کنترل مداوم سلامت دوربین‌ها! باید از استاد ارتوپدی مشهد تشکر کرد که یادمان داد کافی نیست طبیب خوبی باشید، کافی نیست به هزارویک نکته پیش‌گفته هم توجه کنید. باید همواره دوربین‌های خود را بازبینی و تعمیر کنید، نه برای دزد؛ بلکه برای هزار اتفاق بدتر.

نبود سیستم ارجاع که انتخاب متخصص را برعهده بیمار می‌گذارد، به همراه تعرفه‌هایی ناچیز که بدترین تأثیرشان تحقیر کار پزشکی است و مراجعه متعدد به پزشکان مختلف را باعث می‌شود، برخی مطب‌ها بسیار شلوغ و برخی مطب‌ها خلوت می‌شوند. پزشکان شناخته‌شده به قیمت ساعت‌های طولانی کار فله‌ای باعث رتق و فتق ظاهری امور می‌شوند و تعرفه‌های میکروسکوپی را تثبیت می‌کنند. تعرفه‌هایی که امکان کار از پزشکان جوان‌تر و با مراجعات کمتر را از ایشان سلب می‌کنند. ازدحام و شلوغی برخی مطب‌ها اجتناب‌ناپذیر است. در بسیاری از موارد تلاش برای ویزیت بدون وقت قبلی یکی از بزرگ‌ترین مشکلات این مطب‌هاست. وضعیت اضطراری که ممکن است تنها احساس خود بیمار و همراهان باشد و نه تشخیص یک پزشک ارجاع‌دهنده، هرگونه رفتاری را برای ویزیت توجیه می‌کند و تمکین‌نکردن پزشک می‌تواند منجر به واکنش‌هایی بسیار تند و انتقام‌گیری بشود. درحالی‌که طبیب تلاش دارد وقت داده‌شده به دیگران را محترم بشمارد و تلاش می‌کند مبتلا به ویزیت سرسری که خطر خطا را زیاد می‌کند، نشود، با انواع و اقسام اتهامات روبه‌رو می‌شود. حالا این آخرین اتهامی که می‌توانست تاروپود زندگی استاد مشهدی را بر باد بدهد، اجتناب از ویزیت به دلیل تعلق فرهنگی بیمار! (که در‌هر‌حال و در صورت هرگونه تأثیر هر نوع آیین و فرهنگ بیمار بر کار پزشک جرم و خلاف آشکار اخلاقی است). 

دو نکته را نباید ناگفته گذاشت؛ اول آنکه پزشکان هر‌چقدر هم که وقت بگذارند، در‌نهایت در مطب زندگی نمی‌کنند و دیگر اینکه عرصه عمومی، رسانه‌ها و حتی بیمارانی که در مطب حضور دارند، معمولا جانب طبیب را نمی‌گیرند. عاملی مرموز باعث می‌شود بسیاری از مردم تنها هنگام ویزیت با طبیبان مهربان باشند، در خارج از این زمان محدود، تنها بدگمانی و نامهربانی حکم می‌راند. حتی تعارف اینکه «وقت من را به ایشان بدهید» معنایش آن است که من بمانم بعد از ایشان ویزیت شوم، نه اینکه من بروم یک روز دیگر بیایم. تجربه مشهد نشان داد این احساس ضدیت با پزشکان و محکوم‌بودن به دلیل مورد مراجعه و اعتماد بودن تا چه حد جدی‌ است؟ 

قضیه تنها مسئله حجاب هم نیست. عرصه عمومی هر اتهامی را به‌راحتی می‌پذیرد. 

مگر پلمب مطب استاد قبل از هر محکمه عادلانه‌ای صورت نگرفت؟ مگر احساسی بدتر از پلمب مطب برای هر طبیب وجود دارد؟ مگر مرتکب این کار غیرقانونی که با درایت استاد و کنترل دوربین‌ها منتفی شد، مجازات شده است؟

جامعه، وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی اگر نمی‌توانند با اعمال سیاست‌هایی غیرمستقیم و هدایت‌کننده سیستم مطب‌داری فعلی را به سمتی مدرن سوق دهند، که عمرا بتوانند، وظیفه دارند هرچه می‌توانند در راستای رعایت حقوق و حیثیت پزشکان به عمل آورند.

من همین امروز دوربین‌های مطب را دوباره چک می‌کنم!