امور عمرانی در سیستم بهداشت و درمان
یکی از موضوعاتی که این روزها بارها از دهان مسئولان دانشگاههای علوم پزشکی شهرهای مختلف خارج میشود و موجب تعجب و عدم باور مخاطبان، اعم از بیمار و پزشک میشود، مصرف بودجه دانشگاههای علوم پزشکی در طرحهای عمرانی است.
یکی از موضوعاتی که این روزها بارها از دهان مسئولان دانشگاههای علوم پزشکی شهرهای مختلف خارج میشود و موجب تعجب و عدم باور مخاطبان، اعم از بیمار و پزشک میشود، مصرف بودجه دانشگاههای علوم پزشکی در طرحهای عمرانی است. نکته اول در این فقره این است که اساسا در نظریههای مدیریت سیستم سلامت، جایگاه امور عمرانی چگونه تعریف میشود. معمولا عادت داریم واژه «طرحهای عمرانی» را در زیرمجموعههای وزارتهای دیگر مثل وزارت راه و شهرسازی بشنویم و وقتی یک مخاطب بیطرف واژه مزبور را از طرف یک رئیس دانشگاه علوم پزشکی میشنود، اولین چیزی که به ذهنش میرسد، این است که سیستم بهداشت و درمان را چه به امور عمرانی! اصلا امور عمرانی در یک سیستم درمانی چگونه تعریف میشود؟ زیباسازی فضای بیمارستانها و کاشتن درخت و سبزه در حیات اورژانس؟ یا گسترش محیط اداری بیمارستانها و زیباسازی در و دیوار بخشهای درمانی؟ یا نوسازی نمای اتاق عمل؟ یا افزایش سرانه فضای ورزشی جهت رفاه حال پزشکان و پرستاران و بیماران بستریشده در بیمارستانها؟ اگر خیلی بدبین باشیم و از سمت تاریک ذهنمان به موضوع نگاه کنیم، شاید زبانم لال، پرده از یک سیاهچاله اداری برداریم که بخش عمدهای از بودجه دانشگاهها را میبلعد تا عمران به بار بیاورد؛ ولی نهایتا پول مذکور بهجای پرداخت به پرستار و خدمه و پزشک و تأمین نیازهای بیمار، سر از جیب پیمانکاران و ملازمان آنها درمیآورد. در طرف مقابل این نگاه سیاهنمایانه، در سوی خوشبین مغزمان به این فکر میکنیم که شاید این مدل تخصیص بودجه صرفا یکسو مدیریت ریشهای است که باعث شده مدیر یک دانشگاه یا بیمارستان در وضع بحرانی بهجای حفظ نیروی انسانی و تجهیزات و تأمین نیازهای پایه بیمارستانی، بخش عمدهای از بودجه ناچیز خود را برای عمران یک شهر رو به سقوط خرج کند. بحران پرداختنکردن کارانه و دستمزد که سالهاست گریبان پزشکان جوان را گرفته و فریادهای این قشر هم هرگز همذاتپنداری اقشار دیگر را تحریک نکرد، چند ماهی است به قشر زحمتکش پرستاران و پرسنل و خدمه بیمارستانها و دانشگاهها رسیده است. چند روز قبل از یکی از پرسنل یکی از شبکههای درمانی کشور شنیدم که در سال جدید هنوز حقوقی دریافت نکردهاند و این موضوع برای یک زندگی کارمندی بسیار سخت و طاقتفرساست. اگر همذاتپنداری با پزشکان سخت است، همدردی و درک مشکلات زندگی کارمندان و خدمه و پرسنل اصلا کار سختی نیست. بدنه سیستم درمان بخش بزرگی از پایداری و ثبات خود را در این سالها از کارکنان واحدهای اداری و خدماتی خود داشته است و اگر این بدنه با ترک کار یا استعفا و بازنشستگی زودتر از موعد کارکنانش سست و ناپایدار شود، ضربه بزرگی به پیکره سیستم درمان شهرهای مختلف وارد میشود که جبرانش شاید سالها طول بکشد. عمران واقعی دقیقا اینجاست، در قلب نیروی انسانی. طرح عمرانی این است که زندگی کوچک پرسنل دانشگاهی و بیمارستانی آباد شود؛ وگرنه وقت برای ساختمانسازی و گلکاری و درختکاری بسیار است. ساختمانی که نیروی انسانی ندارد، دردی از مردم دوا نمیکند.