مالیات از اینفلوئنسرها
در چند هفته اخیر دو مقام مالیاتی کشور یعنی سخنگوی سازمان مالیاتی و رئیس همین سازمان سخنانی درباره موضوع مالیات اینفلوئنسرها داشتهاند.
در چند هفته اخیر دو مقام مالیاتی کشور یعنی سخنگوی سازمان مالیاتی و رئیس همین سازمان سخنانی درباره موضوع مالیات اینفلوئنسرها داشتهاند.
هر دو مصاحبه بازتاب نسبتا وسیعی داشته است؛ اما تعارضاتی نیز ایجاد شده که حداقل از دو ناحیه شایان طرح است. تعارض اول این است که اینفلوئنسرها درست جلوی چشم مردم در فضاهای مجازی و حقیقی مشغول تبلیغات و کسب درآمد هستند؛ بنابراین مردم عادی مطالبه دارند که مالیات مربوطه از این قشر محترم اخذ شود. بدیهی است که میزان مالیات باید نسبت منطقی با میزان درآمدها و عواید اشخاص داشته باشد.
اما تعارض دوم این است که دولت باید ترتیبی ایجاد کند که اینفلوئنسرها هراس چندانی بابت مالیات به خود راه نداده و به دامان فرار یا اختفای مالیاتی پناه نبرند.
این دو تعارض باعث میشود هرگونه اظهارنظر درباره مالیات اینفلوئنسرها با دقت فراوان رصد شود. اکنون میتوان اظهارات سخنگو و رئیس این سازمان را دقیقتر درک کرد. سخنگوی سازمان مالیاتی گفته تعداد کاربرانی که بیش از نیممیلیون دنبالکننده دارند، حدود 551 مورد است.
ایشان ضمن ارائه رقم مجموع تراکنشهای واریزی برای ۱۲۳ اینفلوئنسر در سال ۱۴۰۰ اظهار کرد که برای این افراد حدود ۱۷ میلیارد تومان مالیات تشخیص داده شده که ۲۳ نفر از اینفلوئنسرها این مالیات را پذیرفتهاند. این یعنی فقط 18 درصد از این افراد حاضر به قبول مالیات متعلقه بودهاند.
چرا سخنگوی سازمان مالیاتی حاضر شده اعلام کند که 82 درصد اینفلوئنسرها مالیاتی را که برایشان محاسبه شده است، قبول ندارند؟ پاسخ میتواند این باشد که دولت در راستای تعارض دوم، به دنبال هراسزدایی از اخذ مالیات سلبریتیهاست که فینفسه اقدام مثبت و قابل قبولی است.
طبق قانون باید افراد در اولین قدم رأسا خودشان دست به محاسبه مالیات بزنند و میزانی از آن را واریز کنند تا بعدا رسیدگیهای کامل از سوی سازمان مالیاتی انجام شده و مبلغ قطعی مشخص شود.
رئیس سازمان گفته که از جمع بیش از 500نفری این افراد، تعداد 124 شخص به نظر خود حدود نیممیلیارد تومان مالیات باید میپرداختند که بلافاصله مبالغ مربوطه را واریز کردهاند؛ ولی رقم تشخیصی سازمان 60 برابر بیشتر بوده است.
چرا رئیس سازمان از این تفاوت بزرگ پرده برداشته است؟ پاسخ را باید در ماهیت تعارض اول دانست که در بالا به آن اشاره شد.
طبق آنچه صراحتا عنوان شده، اساسا درحالحاضر پوشش بیش از 50 درصد مخارج جاری بر عهده مالیاتهاست و هدف برنامه هفتم توسعه این است که نرخ فوق را به مرز 80 درصد برساند.
همچنین سهم مالیات در بودجه 1401 تقریبا معادل 35 درصد از منابع عمومی دولت بود، حال آنکه سهم درآمدهای نفتی در بودجه همان سال حدود 25 درصد بوده؛ بنابراین چهبسا بتوان اظهار کرد که منابع مالیاتی به نسبت درآمدهای نفتی پیشی گرفته است.
تفاوت این دو در آن است که «منابع مالیاتی» را باید به درآمد بالقوه تبدیل کرد. این کار درواقع تخصص اصلی سازمان مالیاتی است و تفاوت 60برابری را میتوان نوعی نشانهگذاری از سوی این سازمان ناظر بر هوشیاری، آمادگی، درایت، شکیبایی و تخصص اجرائی تلقی کرد که این ویژگیها عملا نوعی دلالت بر کارکردهای دو تعارض مذکور در بالا محسوب میشود.
از سوی دیگر، هر دو مقام مذکور بر تشکیل یک «واحد تخصصی» برای مدیریت قضیه مالیات سلبریتیها تأکید کردهاند. این نشان میدهد که تشکیلات مالیاتی کشور بهدرستی تشخیص داده که حداقل در قضیه سلبریتیها باید از نگاه مبتنی بر تفکر ارتباطات اجتماعی بهره گرفته شود.
پس شاید از همین حالا بتوان با درصد اطمینان قابل قبولی اظهار کرد که افکار عمومی در قضیه مالیات سلبریتیها در صورت رعایت همه جنبههای قانونی، کاملا در کنار دولت قرار خواهند داشت. البته این هماهنگی باید در دیگر بخشها نیز وجود داشته باشد. درحالحاضر ارقام سخنگو و رئیس این سازمان میتوانند نوعی تضاد (هم از نظر منطق درونی و هم از منظر کلان محاسباتی) در ذهن پدید آورند.
مثلا سخنگوی سازمان گفته برای تعداد ۱۲۳ اینفلوئنسر حدود ۱۷ میلیارد تومان مالیات تشخیص داده شده است. این یعنی به طور متوسط آن 23 نفری که مالیات خود را قبول کردهاند، فقط حدود 3.2 میلیارد تومان مالیات میدهند.
درعینحال رئیس همین سازمان گفته تقریبا از این حدود 123 پروندهای که اظهارنامه آمده و به سازمان ارائه دادهاند، مالیات ابرازی خودشان حدود مثلا نیممیلیارد تومان بوده است.
از نظر کلیت ساختاری نیز ابهام دیگری وجود دارد. مجموع تراکنشهای واریزی برای 123 نفر به حدود 2.3 هزار میلیارد تومان بالغ میشود که منجر به تشخیص حدود 17 میلیارد تومان مالیات شده است.
در اصول حسابداری الزاما «تراکنشهای واریزی» همان «جریان درآمدی» نیست؛ اما آیا میتوان تمایز مذکور را در شرایط فضای مجازی نادیده گرفت و این دو مؤلفه را بهمثابه یکدیگر فرض کرد؟ اگر چنین باشد، آنگاه این یعنی نرخ مالیات مزبور حتی به یک درصد هم نمیرسد (حدود 0.7 درصد).
در ماده 131 قانون مالیاتهای مستقیم از ساختار پلهای برای محاسبه این نوع از درآمدها استفاده شده؛ اما رقم فوق حتی در قالب میانگین هم عجیب است.
به هر تقدیر باید از این حرکت دولت استقبال و حمایت کرد. اینفلوئنسرها نباید هیچ امنیتی از نظر فرار مالیاتی داشته باشند.