|

چهار وظیفه ذاتى دولت در سیستم سلامت

دولت در همه جوامع و در تمام کشورها، با هر وضعیت اقتصادی و هر مرام سیاسی، چهار وظیفه زیر را در سیستم سلامت بر عهده دارد؛ بدون ایفای این وظایف باید گفت آن جامعه از دولت به‌عنوان مهم‌ترین دستاورد بشر، محروم مانده است:

دولت در همه جوامع و در تمام کشورها، با هر وضعیت اقتصادی و هر مرام سیاسی، چهار وظیفه زیر را در سیستم سلامت بر عهده دارد؛ بدون ایفای این وظایف باید گفت آن جامعه از دولت به‌عنوان مهم‌ترین دستاورد بشر، محروم مانده است:

اول: منظور از سیستم بهداشت، واکسیناسیون، بهداشت محیط سلامت کار و نظارت بر غذا و دارو است که بی‌تردید اصلی‌ترین وظیفه هر دولتی است‌؛ نیاز به دلیل ندارد.

دوم: در اورژانس‌های پزشکی اولا زمان بیشترین نقش را بازی می‌کند، ثانیا هماهنگی سیستم‌های مختلف با هم در درمان‌های اورژانس اجتناب‌ناپذیر است. مردم در وضعیت اورژانس پولی همراه ندارند و توان هماهنگی و پیش‌بینی هم جز در توان دولت‌ها نیست. در بدترین سیستم‌های درمانی دولتی نظیر ما نیز زمان از کیفیت بیمارستان مهم‌‌تر است. می‌توان از متمولین بعد از درمان تقاضای حق‌العلاج کرد، اما به هیچ رو نمی‌تواند اجبار باشد. تمول بیش از حساب بانکی، به روح افراد وابسته است!

سوم: بیماران ناتوان بخش روزافزون شهروندان هستند. توان جامعه پزشکی در خدمت سالمندکردن مردم از طریق کاهش مرگ‌ومیر و در نتیجه افزایش ناتوان‌هاست. حمایت از اینان، حمایت جامعه از خود است. در جوامع مدرن، انسان بخشی از یک خانواده و یک شهر و یک کشور است. در زمان ناتوانی وجه شهروندی باید بر وجه خانوادگی ارجح باشد. مراقبت از ناتوان‌ها و سالمندان یک وظیفه اجتماعی است، نه خانوادگی. در شرایط دشوار تنگدستان در خانه‌ها و کوچه‌های تنگ و فرزندانی که دارند در همان چند متر زندگی می‌کنند، نبود مراقبت دولتی بی‌رحمی است! دولت وقتی مدرن شد و توانست ببیند و بشنود، درخواهد یافت که مراقبت صحیح اجتماعی ارزان‌تر هم هست!

چهارم: مردم بسیار فقیر، آنها که روزبه‌روز در سرسره اجتماعی تعدادشان بیشتر می‌شود و طبقات متوسط هر‌چه بیشتر ‌و بیشتر تبدیل به ایشان می‌شوند، حتی اگر کنار خیابان سکنا گزیده باشند هم باید از خدمات سلامت دولتی رایگان استفاده کنند.

آیا دولت وظیفه دارد این چهار مهم را انجام داده و به خانه برود؟ خیر، دولت متولی جریان سلامت در کشور است و در سایر بخش‌های درمان باید سیاست‌هایی را اجرا کند که جریانی سالم بین پرداخت‌کننده و ارائه‌کننده خدمت، نهادینه و دائمی شود. کاری کند که منابع مالی مختلف به سمت سلامت جریان پیدا کند و چه‌بسا در بسیاری از اقدامات دیگر هم مجبور به درجاتی از حمایت شود. مقصود آن است که در این چهار مورد مسئول اصلی دولت و مجریان کارگزاران مستقیم دولت هستند و هزینه‌ها تماما توسط دولت پرداخت می‌شود.

اما نکته بسیار مهم و مغفول آن است که اگر در سایر قسمت‌ها قوانین اقتصاد و محاسبه هزینه و درآمد و سود سرمایه در سلامت به‌درستی محاسبه نشود و اگر دولت احیانا درآمد کافی از سایر مبادلات سلامت، به انحای مختلف‌ نداشته باشد، تردید نباید کرد که در ایفای بهینه این چهار وظیفه هم ناکام خواهد ماند.