همگناه آمدنیوزهای دیگر
قادر باستانی-پژوهشگر ارتباطات و رسانه
روحالله زم (نیما) در دادگاه بدوی به اعدام محکوم شده است. خدا کند دادگاه تجدیدنظر، توبه و انابه او را بپذیرد تا فرصتی برای جبران اشتباهات خود بیابد. من زم را دورادور میشناختم. در اوایل دهه80 مدیر روابط عمومی شرکت بهینهسازی مصرف سوخت بود. مدیرعامل شرکت، مهدی هاشمی بود و سورنا ستاری و چند آقازاده دیگر، این شرکت نفتی را بهخوبی اداره میکردند. او با مهدی نتوانست کار کند و برکنار شد. جوانی پُرشور و حراف بود. خودش درسخوانده دبیرستان فرهنگ حدادعادل و پدرش از سابقون انقلاب، سالها در صدر حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، همکار آیتالله جنتی بود.زم آقازاده بود و فعال سیاسی بهمعنای مرسوم نبود اما رویدادهای بعد از انتخابات سال 88 او را به میانه دنیای سیاست کشاند و بعد از وقایعی، از خارج کشور سر درآورد.
روحالله زم در یک دوره مهم تاریخی توانست بهدلیل درز اطلاعات در رقابتهای سخت درون قدرت، دسترسی به اخباری پیدا کند و از طریق یک کانال خبری منتشر کند، بهنحویکه دلیل اصلی فیلترینگ تلگرام در بهار 98، وجود آمدنیوز بود؛ اگرچه بعد از فیلترشدن، مخاطبانش چندان ریزش نکرد. بهاینترتیب، زم فعال سیاسی شد. من در زمان اوج فعالیت کانال آمدنیوز، در زمستان 97، آن را به روش علمی تحلیل محتوا کردم. نتیجه آن بود که این کانال با وجود 44 درصد اخبار جعلی، پربسامدترین اخبار را در میان کانالهای فارسیزبان داشت. اینکه زم چه کرده و باید چه مجازاتی را متحمل شود، دادگاه و قاضی، براساس مقررات جرائم سیاسی و رسانهای تصمیم میگیرند و جای بحث نیست. آنچه میخواهم درباره آن سخن بگویم، این است که چه عواملی باعث شد یک جوان علاقهمند به فعالیت سیاسی و توانمند در جذب مخاطب، به چنین شرایط ناگواری گرفتار شود؟ واقعیت این است که ما در فضای سیاسی و رسانهای مشکل داریم و این امر کشورمان را آسیبپذیر کرده است. در دنیا اگر جوانی علاقهمند به فعالیت سیاسی باشد، احزاب واقعی وجود دارند که ذائقههای متنوع فکری را پوشش میدهند. او میتواند به حزب دلخواهش برود، فعالیت کند و مدارج ترقی را بپیماید. باراک اوباما جوانی سیاهپوست از یک پدر آفریقایی بود که وارد فعالیت حزبی شد و توانست تا مقام رئیسجمهوری رشد کند. جوان ما چنین احزابی را در فضای عمومی کشور مشاهده نمیکند و بعد از 40 سال، هنوز بستر فعالیت سالم سیاسی برای جوانان، آنگونه که باید باشد، مهیا نیست. بحث دیگر این است که اگر زم، مخاطب میلیونی نمییافت، آیا حالوروز امروز را داشت؟ پس سؤال مشخص این است: مخاطبان میلیونی آمدنیوز، دنبال چه اخباری بودند که رسانههای ما قادر به ارضای نیاز خبری آنها نیستند؟ مردم ایران، مانند مردم همه جهان، حق خود میدانند که از وقایع و رویدادها، بهدرستی، صحت و سرعت مطلع شوند. رسانههای داخل، اخبار کشور را آنگونه که مخاطب انتظار دارد، پوشش نمیدهند. خطوط قرمز زیاد، امکان فعالیت حرفهای را از رسانه سلب کرده است. یکی از دلایل بروز اینهمه فساد اداری و مالی که آبرو و حیثیت برای کشور نگذاشته، محدودبودن رسانههاست. اگر رسانه، امکان فعالیت حرفهای داشته باشد، مخاطبان ما، خام اخبار دروغ آمدنیوز و امثال آن نمیشوند. اما تا وقتی رسانه ملی، انحصاری است و محفلی اداره میشود و برای رسانههای رسمی و دولتی، نیاز مخاطب، اولویت اصلی نیست، آمدنیوزها صحنهگردان خواهند بود. امروز زم، فردا کس دیگر، میداندار این فضا خواهد بود. اکنون مگر شبکههای ماهوارهای که با دلارهای سعودی، برنامهسازی میکنند، کم مخاطب دارند؟ راستی مسئولان ما چقدر زمان نیاز دارند تا دریابند، دنیا عوض شده است و دیگر نمیتوان مردم را بیاطلاع نگه داشت؟ چرا انتظار دارند رسانهها، حرفهای آنها را تکرار کنند؟
چرا دنبال فیلترینگ اطلاعات و پلتفرمها هستند. روحالله زم گناهکار است، ما هم گناهکاریم. همه ما که احزاب را شب انتخاباتی میخواهیم و طاقت فعالیت شفاف و آزاد احزاب واقعی را نداریم. دو گوهر «استقلال» و «آزادی»، آرمانهای انقلاب ما هستند؛ چطور با استقلال، سربلندیم و با گردنفرازی به آن افتخار میکنیم. آزادی ضدفساد است. آزادی تضمینکننده بقای انقلاب است. از آزادی، مفسدان میترسند. انقلابی واقعی، دنبال آرمان آزادی است. زم دستگیر و آمدنیوز دروغگو بسته شد اما مخاطبان میلیونی آن چه شدند؟ آیا سراغ رسانه ملی و رسانههای دولتی و رسمی رفتند؟ خیر! آنها مخاطب آمدنیوزهای دیگری شدند. هرگاه رسانههای رسمی ما توانستند اعتبار ازدسترفتهشان را بازیابند و اعتماد مخاطبان را به دست آورند، مخاطب میلیونی، دیگر به زم و زمهای آینده رجوع نخواهد کرد. سرنوشت امثال زم، باید تلنگری برایمان باشد که نظمی نو به فضای رسانهای بدهیم و این کار جسارت و ایمان طلب میکند.