|

بی اعتمادی مخاطب به صداوسیما

سازمان صداوسیما نیاز جدی به تغییر رویكرد و اصلاح مسیر دارد. عملكرد صدا‌وسیما نشان می‌دهد خود مسئولان سازمان، به نارسایی‌ها و ناكامی‌ها، به‌خوبی واقف هستند و برایند عملكردشان نشان می‌دهد درصدد اصلاح روند نیز برآمده‌اند؛ اما آنها هم مبسوط‌الید نیستند و با فشارهای مختلف درون‌سازمانی و برون‌سازمانی مواجه‌اند. صداوسیما به‌خاطر حجم بزرگ و مقررات دست‌و‌پاگیر خود، توان تحرك كافی، منطبق با تحولات تكنولوژیك روزافزون را ندارد. شبكه‌های رادیویی و تلویزیونی، در چنبره مقررات دست‌و‌پاگیر سازمان گرفتار آمده‌اند

بی اعتمادی مخاطب به صداوسیما

قادر باستانی-پژوهشگر رسانه و ارتباطات

خبرنگاران تلویزیون، روزهای سختی را سپری می‌کنند. زمانی روی آنتن بودن، افتخاری بزرگ بود و خبرنگاران و مجریان صداوسیما، ارج و قرب بسیاری نزد مردم داشتند. دیگر فضای مجازی، مجالی برای عرض اندام این خبرنگاران باقی نگذاشته و فقط گاف‌های صداوسیماست که وایرال می‌شود و برخلاف گذشته که مخاطبان، منفعل و تأثیرپذیر بودند، اکنون یکه‌تاز فضای رسانه‌ای هستند و تأثیر می‌گذارند.

زمانی مصاحبه‌گرفتن از مردم برای خبرنگاران تلویزیون، راحت‌ترین و شیرین‌ترین کار بود؛ اما دیگر این‌طور نیست. به میان مردم رفتن، برای‌شان سخت شده؛ چون دیگر مردم آن‌طورکه آنها دلشان می‌خواهد، حرف نمی‌زنند. همه منشوری شده‌اند و یافتن شهروندی که حرف مطلوب مدیران خبر صداوسیما را بزند، سخت شده است. سازمان صداوسیما نیاز جدی به تغییر رویكرد و اصلاح مسیر دارد. عملكرد صدا‌وسیما نشان می‌دهد خود مسئولان سازمان، به نارسایی‌ها و ناكامی‌ها، به‌خوبی واقف هستند و برایند عملكردشان نشان می‌دهد درصدد اصلاح روند نیز برآمده‌اند؛ اما آنها هم مبسوط‌الید نیستند و با فشارهای مختلف درون‌سازمانی و برون‌سازمانی مواجه‌اند. صداوسیما به‌خاطر حجم بزرگ و مقررات دست‌و‌پاگیر خود، توان تحرك كافی، منطبق با تحولات تكنولوژیك روزافزون را ندارد. شبكه‌های رادیویی و تلویزیونی، در چنبره مقررات دست‌و‌پاگیر سازمان گرفتار آمده‌اند؛ مثلا یك تهیه‌كننده برنامه، امكان پخش صدای خواننده‌ای را به علت نداشتن كد پخش موسیقی ندارد؛ در‌حالی‌كه همین موسیقی، در تیتراژ یك برنامه تلویزیونی پخش شده است! مقررات فراوان، فهرست بلندبالای افرادی كه امكان دعوت از آنها در برنامه‌های گفت‌وگومحور وجود ندارد، محدودیت‌های سلیقه‌ای و سیاست‌های انفعالی در برابر فشارهای گاه و بی‌گاه بیرونی، كاركرد صداوسیما را تحت تأثیر قرار داده است. نیاز خبری شهروندان را رسانه‌ ملی باید برآورده كند. رسالت منطقی صداوسیما، برای پاسخ به این نیاز مهم، انتقال‌ سریع، بی‌طرفانه و آگاهی‌بخش اخبار و رویدادهاست. انتظار طبیعی از رسانه‌‌ ملی، حرکت در مسیر امنیت ملی، سیاست‌های کلان نظام، هم‌گرا و قدرتمند‌کردن نیروهای سیاسی فعال درون نظام، پوشش اختلافات درونی و نمایان‌کردن وحدت و انسجام ملی است. سازمان صداوسیما، دارای بخش‌های متعدد خبری است؛ اما نحوه چینش و گزینش اخبار طوری است كه عملا شهروندان، با دیدن و شنیدن اخبار آن، از وضعیت كامل كشور مطلع نمی‌شوند. یافته‌های یك پژوهش در صداوسیما نشان می‌دهد انعكاس اخبار خارجی، بیشتر از اخبار داخلی است. هرچند اخبار داخلی، حجم كمی در مقایسه با اخبار خارجی دارد و از لحاظ توزیع جغرافیایی در كشور نیز دچار كاستی است و بیشترین خبر، یعنی نزدیك به 60 درصد اخبار مربوط به تهران و تنها 17 درصد مربوط به كل كشور است و به اخبار شهرستان‌ها در رسانه‌ ملی بی‌مهری می‌شود. در صداوسیما، فرم‌های خبری، فاقد اصول اولیه قالب‌های روز و جذاب است. یك‌سویه‌بودن ارتباط و اولویت‌نداشتن نظرسنجی‌ از مخاطبان درباره مسائل روز، مصاحبه‌های غیرچالشی، كلیشه‌ای و تصنعی با موضوعات سفارشی و دست‌كاری‌شده، از دیگر ضعف‌های بخش خبری صداوسیماست. شنونده از قبل می‌تواند حدس بزند كه اخبار درباره اروپا، آمریكا، عراق، سوریه و اسرائیل، شامل چه مضمونی خواهد بود. درباره اخبار مهم داخلی نیز بسیاری از موارد را شنونده باید از فحوای مطالب و از لابه‌لای اخبار استنباط كند. عدم ارضای نیاز خبری، مخاطبان صداوسیما را روز‌به‌روز تحلیل برده و به بازار شبکه‌های خبری ماهواره‌ای رونق بخشیده است. عملکرد چند سال اخیر خبرگزاری صداوسیما، تسلط محسوس یک تفکر سیاسی را نشان می‌دهد. نتیجه تسلط این گروه، فاصله‌گرفتن مستمر رسانه‌ ملی از نخبگان و فرهیختگان جامعه و سطحی‌نگری در پوشش رویدادهای داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی بوده است. «بی‌اعتمادی مخاطب» به رسانه، مهم‌ترین مشكل در بخش خبری صداوسیماست كه با تغییر رویه و رویكرد، می‌تواند اصلاح شود. بی‌توجهی به سلایق مخاطب، از موضع بالا حرف‌زدن و مردم را مهجور فرض‌کردن، باعث می‌شود روند بی‌اعتمادی و روی‌گردانی سرعت بگیرد و به مرحله‌ای برسد كه مخاطب هر آنچه رسانه می‌گوید، خلاف آن را عمل می‌كند؛ یعنی وارد فاز مخالفت عامدانه می‌شود. رسانه‌ ملی زمانی می‌تواند اعتماد مخاطب را جلب کند كه منصف باشد. جانب‌دارانه عمل نكند. انصاف و جوانمردی و خضوع در برابر حقیقت و آزادمنشی در رفتار رسانه، قابل درك و مشاهده باشد. صداوسیما با وجود تلاش و كوشش بسیار برای نزدیكی به مخاطب عام، نتوانسته است در این زمینه كارنامه‌ای مقبول از خود بر جای بگذارد. مخاطب حقیقی یا اكثریت خاموش، رها شده و مخاطب خاص یا اقلیت پرسروصدا، جای آن را گرفته است. صداوسیما از كارشناسان و تحلیلگرانی بهره می‌برد كه چندان مقبول مردم واقع نشده‌اند. در جامعه، كارشناسان مبرز و تحلیلگران برجسته‌ای وجود دارد؛ اما اغلب اینها راه به سازمان ندارند. اگر برنامه‌های یك شبكه بین‌المللی، مثل سی‌ان‌ان را رصد كنید، می‌بینید از گران‌ترین و بهترین كارشناسان در بالاترین سطوح، برای جلب و اقناع مخاطب استفاده می‌كنند. صداوسیما از یك‌سری افراد مشخص و اغلب ناكارآمد بهره می‌گیرد كه چندان تأثیری در آگاه‌سازی مخاطب ندارند. صداوسیما در شرایط انحصار فعالیت می‌كند. چه‌بسا بخش بزرگی از عملكرد فعلی، اگر در شرایط رقابتی بود، جنبه مثبت و اثربخش پیدا می‌كرد. شاید در شرایط رقابتی، فشارهای متعدد واردشده به سازمان از طرف گروه‌های مختلف ذی‌نفوذ نیز كمتر می‌شد. تحولات سریع فناوری و سرعت كُند اصلاحات، آینده خوبی را نشان نمی‌دهد. بهتر آن است که خروج از شرایط انحصار با سرعت مناسبی به سرانجام برسد و آن موقع است كه موفقیت‌های سازمان صداوسیما بیشتر جلوه‌گر خواهد شد و نیز خبرنگاران آن، ارج و قرب گذشته را بازخواهند یافت.