درباره سریال «کانتیننتال»
ناجی مسیح است!
در روزگاران سلطه اسپینآفها در دنیای سریالهای تلویزیونی ندیدن یک پیشدرآمد از چندگانه «جان ویک» ظلم بزرگی در حق مخاطب بود! بعد از حدود 6 سال هفته گذشته اولین قسمت از مینی سریال 3 اپیزودی «کانتیننتال» منتشر شد.
24 اکتبر 2014 روز مهمی در عرصه چندگانه (فراچایز)های سینمایی در هالیوود بود. برای اولین بار در این تاریخ، قسمت اول از مجموعه فیلمهای «جان ویک» (John Wick) ساخته چاد استاهلسکی و با بازی کیانو ریوز اکران شد و یکی از مهمترین چندگانههای سینمایی در قرن بیستویکم آغاز به کار کرد. به اندازهای استایل و شخصیتپردازی کیانو ریوز در نقش قاتل حرفهای «جان ویک» مورد توجه قرار گرفت که تا 9 سال بعد 3 فیلم دیگر هم از این مجموعه ساخته شود.
«جان ویک» از آن دست اتفاقاتی در سینما بود که شاید کمتر مانند آن را دیده بودیم. کاراکتری که به راحتی با مخاطب خود ارتباط برقرار و بسیاری از کسانی که به فیلمهای اکشن چندان علاقه نداشتند را هم با خود همراه میکرد. فارغ از خود شخصیت و ایدههای داستانی مجموعه فیلمها، میشد حدس زد فضا و شخصیتهایی هم که در این فیلمها حضور دارند، میتوانند برای ساخت تولیدات تازه مورد توجه قرار گیرند. در ژوئن و جولای 2017 و بعد از اکران «جان ویک: بخش ۳ - پارابلوم» (John Wick: Chapter 3 – Parabellum) خبرهای اولیه ساخته یک اسپینآف در قالب فیلم و یک پیشدرآمد در قالب سریال از این مجموعه اعلام شد.
فیلم «بالرین» ساخته لن ویسمن قرار است در سال 2024 اکران شود و اتفاقات بین فیلمهای سوم و چهارم «جان ویک» را روایت میکند. اما سریال قرار است به عقبتر بازگردد و داستان «وینستون اسکات» مدیر هتل کانتیننتال را روایت کند. سریالی که از هفته گذشته و با نام «کانتیننتال: از دنیای جان ویک» (The Continental: From the World of John Wick) توسط شبکه پیکاک در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
این مینیسریال 3 اپیزودی توسط گرگ کولیج، کرک وارد و شاون سیمونز ساخته شده و دو قسمت اول و سوم توسط آلبرت هیوز و قسمت دوم توسط شارلوت برندستروم کارگردانی شده است. در این سریال، وینستون اسکات جوان (با بازی کولین وودل) را در دهه هفتاد میلادی در شهر نیویورک دنبال میکنیم. او در عین اینکه در حال مبارزه با مشکلات گذشته خودش است، سعی دارد کنترل هتل برجسته کانتیننتال را نیز در دست بگیرد، هتلی که محل ملاقات و اقامت خطرناکترین مجرمان و آدمکشهای جهان است.
«کانتیننتال» همانگونه که اشاره شد به اندازه کافی پیشزمینه دارد و احتیاجی ندارد برای قانع کردن مخاطب خود کار زیادی انجام دهد. همه مواد لازم برای روایت یک داستان از قبل و در قالب فیلمهای جان ویک روایت شده و اکنون خود سریال باید داستان خویش را تعریف کند. ماجرایی که در اولین اپیزود پخش شده درباره وینستون، رابطه با برادرش و همنشینی در کنار کورمک اوکانر، مدیر هتل کانتیننتال نیویورک، (با بازی مل گیبسون) است. وینستون به طور ناخواسته وارد درگیری بردارش و کورمک میشود اما اتفاقات بعدی او را در میان حوادث مربوط به هتل کانتیننتال قرار میدهد.
«کانتیننتال» در روزهای اخیر که از پخش اولین اپیزود آن میگذرد چندان از سوی منتقدان تحویل گرفته نشده است. انتقادات تند به رویکردهای مل گیبسون هم در آمریکا باعث شده که بازی او در این سریال با نقدهای جدی خارج از متن بازیگری روبهرو باشد. اما اگر همه این گزارههای منفی درباره «کانتیننتال» را به کناری بگذاریم و بخواهیم درباره خود سریال حرف بزنیم، باید گفت که «کانتیننتال» به وضوح یک بازگشت به عقب نسبت به سریال اصلی است. باید به این نکته توجه داشته باشید که اپیزود پایلوت نزدیک به 90 دقیقه است اما در آن هیچ یک از اجزای قصه به درستی شکل نمیگیرد. ما با فرانکی برادر وینستون روبهرو میشویم که یک کهنه سرباز از جنگ ویتنام است و شکل مبارزه او شباهت بسیار زیادی به جنگیدن شخصیت جان ویک دارد. اما سریالی که قرار است داستان وینستون اسکات را روایت کند در اپیزود اول هیچگونه اطلاعات ویژهای درباره او در سالهای دهه 70 به مخاطب نمیدهد. گویی فرض سازندگان بر این بوده که ما وینستون را از فیلمهای «جان ویک» میشناسیم و او را با همان دست فرمان در سریال هم تصور خواهیم کرد. بیشترین تاکید اپیزود ابتدایی درباره زمینههایی است که وینستون را در سالهای دورتر تبدیل به مدیر هتل کانتیننتال نیویورک میکند. گویی سازندگان بیش از آنکه در فکر یک داستان قدرتمند درباره شخصیتها باشند ترجیح دادهاند خیلی سریع او را به جنگ قدرت وارد کنند. داستانی که برای این ورود تعریف میشود به هیچ وجه نمیتواند مخاطب از «جان ویک» برگشته را راضی کند.
احتمالا بتوان مهمترین نقطه قوت فیلمهای «جان ویک» را شکل خاص و گاهی متفاوت اکشن آن دانست. البته که کیانو ریوز خود یک لشگر است و بودن او زوایای اکشن «جان ویک» را متفاوت کرده، اما «کانتیننتال» در اپیزود اول به طرز عجیبی از صحنههای اکشن، که ویژگی بارز فیلمهای چندگانه است، خالی است. کار به جایی رسیده که صحنههای اکشن ابتدای قسمت اول سریال بهترین لحظات را در آن رقم میزد و معرفی چندین شخصیت مختلف فرصت زیادی را برای تماشای دوباره چنین صحنههایی را برای مخاطب فراهم نمیکند.
ویژگی دیگر «کانتیننتال» که باید تاکید ویژهای بر آن داشت، ورود پلیس به دنیای «جان ویک» است. به طور بسیار مشخص و خودخواستهای در فرانچایز پلیس نقش چندانی نداشت و همه چیز در دنیای تبهکاران و قاتلان حرفهای بر اساس قوانین موجود تنظیم میشد. اما در «کانتیننتال» ما با شخصیت داسیلوا (با بازی میشل پارادا) روبهرو هستیم که پلیس است و در جستجوی پیدا کردن راهی برای ورود به هتل کانتیننتال. احتمالا این ایده راهی برای مبارزه بر سر قدرت خواهد بود؛ ایدهای که بیش از همه در «کانتیننتال» مورد توجه قرار گرفته و قرار است در آن شاهد دوگانه وینستون - کورمک باشیم. شاید کم شدن صحنههای اکشن را هم بتوان به این مساله ربط داد. اما در هر صورت در قسمت اول و پایلوت نه این مبارزه قدرت و نه آن صحنههای اکشن احتمالا مخاطب مستقل سریالهای تلویزیونی را نتواند راضی کند. «کانتیننتال» اسپینآف «جان ویک» است اما در همین اپیزود ابتدایی نشان میدهد که بدون فیلمهای اصلی چیز زیادی از خود ندارد. در یک صحنه تعقیب و گریز در سریال، که از قضا بسیار هم بد و تصنعی در آمده، ماشینی واژگون میشود و زیر یک تابلو در خیابان قرار میگیرد که روی آن نوشته شده: «ناجی ما مسیح است!» گویی این جمله استعاره بسیار خوبی برای مینیسریالی است که قرار بود یک اتفاق متفاوت را رقم بزند. به راستی «کانتیننتال» برای نجات به مسیح احتیاج دارد!