|

درباره سریال «داریوش»

مزد ترس!

«داریوش» هم در همان ابتدا از نظر شکل داستان. ترکیب بازیگران و حتی موسیقی به گونه‌ای طراحی شده که برای مخاطب یادآور «پوست شیر» باشد. گویی الگوی موفقی که «پوست شیر» را به جلو راند با حفظ همان ترکیب بازیگران و اضافه کردن چند شخصیت تازه از سوی سازندگان برای موفقیت سریال در نظر گرفته شده است. اگر «پوست شیر» پس زمینه ترانه قدیمی ابراهیم حامدی را داشت حالا «داریوش» با ترانه قدیمی داریوش اقبالی بر همان اساس فضاسازی‌اش را پیش می‌برد.

مزد ترس!

حالا سال‌ها از زمانی که هادی حجازی‌فر در نقش احمد متوسلیان در فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» به سینمای ایران معرفی شد، می‌گذرد. بازیگری که در همان اولین تجربه سینمایی محمدحسین مهدویان نشان می‌داد که می‌تواند تبدیل به یک ستاره شود. در سال‌های بعد حجازی‌فر در فیلم‌های بعدی مهدویان هم حضور داشت تا آنها دست در دست یکدیگر بخشی از تجربه‌های موفق سینمای ایران را در دهه ۱۳۹۰ رقم بزنند. حالا سال‌ها از آن روزها می‌گذارد و هادی حجازی‌فر نه تنها تبدیل به یک بازیگر چهره که نویسنده و کارگردانی مورد توجه نیز شده است. 

 

او در این سال‌ها به عنوان نویسنده فیلم‌ سینمایی «آتابای» و کارگردان سریال «عاشورا» و فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» حضور داشته و حالا در تازه‌ترین تجربه نویسندگی و کارگردانی‌اش با سریال «داریوش» به شبکه نمایش خانگی آمده است. سریالی که اولین اپیزود آن چهارشنبه ۲۷ تیر پخش شد و به نظر می‌‌رسد در هفته‌های پیش‌ رو بیشتر درباره آن خواهیم شنید. 

اولین نکته‌ای که درباره «داریوش» توجه مخاطب را به خود جلب می‌کند حضور نوید محمودی به عنوان تهیه‌کننده در کنار این مجموعه است. نوید محمودی که سال‌ها در کنار برادرش جمشید محمودی به عنوان کارگردان و تهیه‌کننده فعالیت کرده، در «داریوش» وظیفه‌ای را بر عهده دارد که پیش از این در سریال موفق «پوست شیر» آن را ایفا کرده بود. برادران محمودی در این سال‌ها با فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی خود به تدریج در دل مخاطبان جا باز کردند و با «پوست شیر» نشان دادند که چگونه باید از تجربه‌های پیشین کار موفق ساخت. این سریال همه عناصری که برای جذابیت یک سریال تلویزیونی نیاز بود را یک جا داشت و فارغ از برخی نقاط ضعف، توانست مخاطب را به دنبال خویش ببرد و هر لحظه او را در میانه اتفاقات شگفت‌زده کند.

 

در این سریال هادی حجازی‌فر، مهرداد صدیقیان، ژیلا شاهی،محسن قصابیان، عباس، وحید حجازی‌فر، امیر نوروزی،رامین راستاد، کیوان ساکت‌اف، علی صالحی، رایان سرلک، آتش تقی‌پور، سعید امیر سلیمانی، شیدا خلیق، بهار قاسمی، نسرین مقانلو، سحر دولتشاهی و… بازی می‌کنند.

 

«داریوش» هم در همان ابتدا از نظر شکل داستان. ترکیب بازیگران و حتی موسیقی به گونه‌ای طراحی شده که برای مخاطب یادآور «پوست شیر» باشد. گویی الگوی موفقی که «پوست شیر» را به جلو راند با حفظ همان ترکیب بازیگران و اضافه کردن چند شخصیت تازه از سوی سازندگان برای موفقیت سریال در نظر گرفته شده است. اگر «پوست شیر» پس زمینه ترانه قدیمی ابراهیم حامدی را داشت حالا «داریوش» با ترانه قدیمی داریوش اقبالی بر همان اساس فضاسازی‌اش را پیش می‌برد. 

 

دنیای «داریوش» در جنوب شهر رخ می‌دهد؛«داریوش» بر مدار دزدهایی می‌چرخد که حوادث گذشته آنها را تقویت می‌کند. شکل روایت همان است که در «پوست شیر» هم نمونه‌اش را دیده بودیم. سال‌ها پیش داریوش (با بازی هادی حجازی‌فر) به همراه دو نفر دیگر دست به دزدی می‌زنند که منجر به فرار او به ترکیه شده است. در حال حاضر سال‌های درازی از این اتفاقات می‌گذرد، دوست داریوش به او اطلاع می‌دهد که از خانواده مقتول رضایت گرفته است و می‌تواند به ایران بازگردد. اما این بازگشت داریوش را در مسیری دشوار قرار می‌دهد. او با پیشنهاد افشا کردن محلی که شمش‌های طلا را پنهان کرده بود، روبرو می‌شود.

 

آنچه از اپیزود ابتدایی این سریال بر می‌آید ما با ترکیبی قوی از بازیگرانی روبه‌رو هستیم که از همین ابتدا تاکید بر فضایی جنون‌آمیز و خونین را یادآوری می‌کنند. داستان در «داریوش» با انتقام، مرگ، دزدی، خون و البته عاشقانه‌های بسیار همراه است. به نظر می‌رسد حجازی‌فر تلاش کرده با تغییر در فرمول سریال «پوست شیر» این بار شخصیت داریوش مردی متفاوت با شخصیت نعیم در آن سریال باشد. نعیم انتامجو بود اما حجازی‌فر داریوش را مردی قرار داده که نه تنها دزد است بلکه ترسو است و این ترس را از همان اپیزود ابتدایی مورد تاکید قرار می‌دهد. داریوش در اپیزود اول سریال خطی از ترس تصویر می‌کند که در مواجهه با واقعیت و حتی در رویا امتداد دارد. 

اما نکته پنهان ماجرای این سریال آن است که در همین اپیزود اول - بر خلاف سریالی مانند «پوست شیر» - ضربه‌ای کاری به تماشاگر نمی‌زند بلکه تصمیم می‌گیرد از حس تعلیق استفاده کند. ما در میان اطلاعاتی گنگ و تصمیم داریوش برای بازگشت به ایران رها می‌شویم اما اثری از ضربه اپیزود ابتدایی در کار نیست. حجازی‌فر ترجیح می‌دهد تماشاگر خود را در تعلیق رها کند و هر هفته بخش بیشتری از ماجرا را به ما نشان دهد اما در کل آن‌چه از همین اپیزود ابتدایی به جا می‌گذارد همان ترس و دزد مهربانی است که اتفاقات بسیاری را تجربه خواهد کرد. او این مهربانی را هم در دیدار داریوش با دخترش، نوه‌اش و رفیقش به نمایش می‌گذارد هر چند چرخ این داستان چرخش‌های بسیار بیشتری خواهد داشت. 

 

یکی از ویژگی‌های اپیزود اول این سریال شخصیت سینا نوه داریوش با بازی رایان سرلک است. بازیگر نوجوانی که این روزها بازی متفاوت او را در سریال «در انتهای شب» ساخته آیدا پناهنده تماشا می‌کنیم در همین تک اپیزود پخش شده از سریال «داریوش» هم به خوبی می‌درخشد و نشان می‌دهد که سال‌های بیشتری را در این حوزه می‌تواند بگذراند.

 

نکته آخر درباره سریال «داریوش» تاکید دوباره بر داستان ترس است. حجازی‌فر که معمولا با بازی شخصیت‌های قدرتمندتر به یاد آورده می‌شود در این سریال همه تلاش خود را به کار بسته تا تصویری متفاوت برای شخصیت داریوش بسازد. یک دزد ترسو که با بازگشت به ایران باید پاسخ سوالات بسیار زیادی را بدهد. مسیری که کلیدواژه ترس در آن نقشی کلیدی ایفا خواهد کرد.