|

درباره سریال «خیال‌بافی»

اثبات وجود

«خیال‌بافی» - که شاید بتوان آن را «ارواح» نیز ترجمه کرد - اولین نمایش جهانی خود را در جشنواره تلویزیونی ATX در 30 مه 2024 تجربه کرد و اولین نمایش آن در 7 ژوئن 2024 در HBO بود. این سریال یک ایده مشخص دارد: با خیال‌بافی‌های مرد جوانی به نام خولیو شروع می‌شود و ما در طول ۶ اپیزود - حدود - ۳۰ دقیقه‌ای آن در حال دست و پا زدن در توهمات مردی هستیم که می‌خواهد به صورت عمدی تمام موقعیت دنیای واقع‌گرایی را در بستری کاملا سورئالیستی تشریح کند.

اثبات وجود

احتمالا یکی از ویژگی‌های اصلی صنعت سرگرمی نوع مواجهه انعطاف‌پذیر آن با مخاطب است. مخاطب این صنعت می‌تواند انتظار داشته باشد که هر گاه اراده کند محصولی تازه با سلیقه او در اختیارش قرار گیرد. در دنیای سریال‌های تلویزیونی و در طول یک دهه گذشته همواره مجموعه‌هایی تولید شده‌اند که مخاطب می‌تواند از میان آنها نزدیک‌ترین گزینه‌ها به سلایق خود را انتخاب کند. در این میان سریال‌های تلویزیونی زیادی ساخته شده‌اند که اصطلاحا ترند می‌شوند و تقریبا همه مخاطبان همیشگی و غیرهمیشگی سریال‌های تلویزیونی آنها را تماشا می‌کنند. سریال‌هایی که خیلی ساده می‌توان آنها را نام برد. اما هستند سریال‌های دیگری که گرچه ترند نمی‌شوند اما ممکن است از نظر ساختاری در وجهی باشند که سلیقه هر دسته از مخاطبی را تامین کنند. حتی بوده‌اند سریال‌هایی که مورد نظر مخاطبان زیادی قرار نگرفته‌اند اما بعدا مورد توجه واقع شده‌اند. در این میان گاهی مجموعه‌هایی هم پیدا می‌شود که نه تنها هیچ از خصوصیات بالا را ندارند بلکه گاهی می‌توان با جدیت زیادی آنها را برای دیدن توصیه نکرد. سریال «خیال‌بافی» (Fantasmas) بدون شک در همین دسته آخر قرار می‌گیرد.

اجازه دهید در همین ابتدای مطلب و در حالی که حرف آخر را همین ابتدا بیان کردم، از زاویه‌ای دیگر ماجرا را بررسی کنیم. سریال «خیال‌بافی» ساخته تازه خولیو تورس این‌گونه معرفی شده است: داستان خارق‌العاده خولیو تورس که یک گوشواره صدف طلا را گم می‌کند و در جست‌وجو برای یافتن آن، به شخصیت‌های نامتعارفی در قالب‌های درون‌نگر، اغلب وهم‌آور و همیشه کمدی برخورد می‌کند.» اما این توصیف به نظر چندان برای مواجهه با این مجموعه تلویزیونی چندان کامل نیست. سریال تازه شبکه HBO مسیر بسیار متفاوتی در مواجهه با مخاطب خود دارد. گویی تورس که به عنوان سازنده، نویسنده، کارگردان و بازیگر در این سریال حضور دارد و نام شخصیت اصلی که او بازی می‌کند نیز خولیو است ترجیح می‌دهد مخاطبش را در یک فضای عجیب و غریب سورئالیستی رها کند و این تعریف از تماشای سریال را در وضعیتی قرار دهد که هر مخاطبی با بخشی از این توهمات روبه‌رو شود.    

«خیال‌بافی» - که شاید بتوان آن را «ارواح» نیز ترجمه کرد - اولین نمایش جهانی خود را در جشنواره تلویزیونی ATX در 30 مه 2024 تجربه کرد و اولین نمایش آن در 7 ژوئن 2024 در HBO بود. این سریال یک ایده مشخص دارد: با خیال‌بافی‌های مرد جوانی به نام خولیو شروع می‌شود و ما در طول ۶ اپیزود - حدود - ۳۰ دقیقه‌ای آن در حال دست و پا زدن در توهمات مردی هستیم که می‌خواهد به صورت عمدی تمام موقعیت دنیای واقع‌گرایی را در بستری کاملا سورئالیستی تشریح کند. اما برای این کار به ابزاری نیاز است که بهترین انتخاب کمدی است. اما کمدی نچسپ تورس هم نمی‌تواند مخاطب عادی و حتی پر و پا قرص سریال‌های تلویزیونی را راضی کند. در این میان البته احیانا باشند کسانی که هنر را در این سطح بپسندند و فضای انتزاعی ذهن تورس را یک اثر «خارق‌العاده» معرفی کنند. چنان که به وضوح مسیری که او برای هر اپیزود می‌سازد دقیقا بر همین مسیر قرار می‌گیرد. 

خولیو تورس به‌عنوان نویسنده «شنبه‌شب زنده» (SNL) از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹، توانست جهان‌های غوطه‌وری را خلق کند. او متخصص فضاهای مالیخولیایی است و در سریال جدید خود نیز تاکید بر این فضای مالیخولیایی را نشان می‌دهد. «خیال‌بافی» از نظر نویسنده این سطور حتی می‌تواند یک سریال تلویزیونی به معنای دقیق آن نباشد. این مجموعه یک روایت بی‌پرده درباره خولیو است که مسائل عادی زندگی مانند اخطارهای تخلیه خانه‌اش را نادیده می‌گیرد و در جست‌و‌جوی یک صدف طلایی است. دلیل این جست‌وجو هم بسیار توهمی است؛ ماه گرفتگی یا خال روی صورت او در هنگام خرید این صدف طلایی هم اندازه او بود و حالا او فکر می‌کند ماه گرفتگی گسترش پیدا کرده است. پیدا کردن صدف طلایی واسطه‌ای است برای آگاهی از این نکته که ماه گرفتگی گسترده شده است یا نه! در این میان او خود را متخصص کلمات معرفی می‌کند و مسیری را طی می‌کند که بسیار عجیب است.

تورس ممکن است از فانتزی لذت ببرد، اما عناصری از زندگینامه در شخصیت او نیز وجود دارد. "من از خواب بیدار می شوم و به نوعی ... جولیو" اینگونه کار خود را توصیف می کند. "من می توانم زندگی درونی شکل ها و رنگ ها را احساس کنم." البته این یک شوخی است؛ در یک کنسرت به عنوان مشاور کرایولا، او از این شرکت می‌خواهد که یک مداد رنگی شفاف تولید کند. اما این خط همچنین توصیف معقولی از آثار تورس است، که نشانه‌های جادویی را به اشیایی مانند گوشواره صدفی شکل و الماس‌کاری شده نسبت می‌دهد که جولیو گم می‌کند و سعی می‌کند در این شهر نیویورک جایگزین پیدا کند. محیط هم بیگانه و هم قابل تشخیص است؛ مثلا جایی که اولین و تنها کلوپ شبانه همسترهای عجیب و غریب است.

اما یکی از عجیب‌ترین وجوه این سریال مفهوم «اثبات وجود» است. شخصیت تورس به هر جایی که وارد می‌شود از او «اثبات وجود» درخواست می‌شود؛ یک نوع شناسنامه رسمی که او ادعا می‌کند به آن اعتقاد ندارد. این اثبات وجود ایده‌ای است که می‌توان با آن بازی‌های زیادی کرد. سریال نیز به دنبال همین مساله می‌رود و در این مسیر کاری می‌کند که سرشار از اتفاقات عجیب و غریب است. در این میانه مانده‌ایم با ایده‌هایی که بسیاری از منتقدان هنری احتمالا آن را اثبات وجود «خیال‌بافی» بخوانند. اما همه این مسیر ما را به جایی نمی‌رساند که بتوانیم این راه را به یک اثبات وجود ختم کنیم. اثبات وجود «خیال‌بافی» در همین مسیری است که تورس برای آن تبیین می‌کند اما در نهایت احتمالا مخاطبان همیشگی سریال را به جایی نخواهد رساند.