مدیرعامل «بیمه بازار» از مشکلات رشد بیمه آنلاین در کشور میگوید
تغییر عادت مردم به خرید آنلاین سخت است
فناوریهای نوین مدل تمامی کسبوکارها از جمله شرکتهای بیمهای را تغییر دادهاند، با این حال نگاهی به روند آنلاینشدن فرایندهای بیمهای نشان میدهد که رشد نوآوری در این صنعت به کندی نسبت به سایر حوزههای فینتک صورت میگیرد. یک پژوهش که سال گذشته در کشور انجام شد، نشان میداد چالشها و موانع استفاده از اینشورتک در ایران را میتوان به دو دسته عمده خرد و کلان تقسیم کرد؛ در سطح کلان موانعی مانند قوانین و مقررات، وجود انحصار و مشکلات مربوط به زیرساختهای کلان وجود دارد و در سطح خرد که بیشتر جنبه درونسازمانی دارد، موانعی مانند منافع، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، زیرساختهای سازمانی و مسئله آموزش کارکنان دیده میشود.
فناوریهای نوین مدل تمامی کسبوکارها از جمله شرکتهای بیمهای را تغییر دادهاند، با این حال نگاهی به روند آنلاینشدن فرایندهای بیمهای نشان میدهد که رشد نوآوری در این صنعت به کندی نسبت به سایر حوزههای فینتک صورت میگیرد. یک پژوهش که سال گذشته در کشور انجام شد، نشان میداد چالشها و موانع استفاده از اینشورتک در ایران را میتوان به دو دسته عمده خرد و کلان تقسیم کرد؛ در سطح کلان موانعی مانند قوانین و مقررات، وجود انحصار و مشکلات مربوط به زیرساختهای کلان وجود دارد و در سطح خرد که بیشتر جنبه درونسازمانی دارد، موانعی مانند منافع، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، زیرساختهای سازمانی و مسئله آموزش کارکنان دیده میشود. محمدرضا فرحی، مدیرعامل شرکت «بیمه بازار» از جمله شرکتهای قدیمی در حوزه اینشورتک کشور هم معتقد است آنچه باعث شده صنعت اینشورتک نسبت به سایر حوزههای فینتک عقبتر بماند، نفوذ کمرنگ فناوری به آن است. به باور انزوا و درونگرایی صنعت بیمه باعث شده تا گردش نخبگانی در سایر صنایع را در این صنعت نداشته باشیم و این خود یک مشکل برای پیشروی و نوآوربودن صنعت بیمه است. او در گفتوگوی خود با «فنزی» تأکید میکند که عدم شفافیت در مقرراتگذاری رگولاتور اصلی این بخش که همان بیمه مرکزی است، باعث شده تا فعالیت در صنعت اینشورتک به پررنگی سایر بخشهای مالی نباشد، اما در عین حال معتقد است آنچه بیشتر از همه باعث شده صنعت اینشورتک در کشور پا نگیرد، تغییر عادت مردم به خرید آنلاین در این بخش بوده است. با فرحی در مورد چالشها و مشکلات صنعت اینشورتک در ایران به گفتوگو نشستهایم که میخوانید.
اگر نگاهی به صنعت فینتک در ایران بیندازیم، به نظر میرسد اینشورتکها نقش پررنگی در این حوزه ندارند و نتوانستیم اینشورتک فعال و تأثیرگذاری داشته باشیم. به نظر شما دلیل این امر چیست؟
بله این را قبول دارم. به نظرم دو نکته وجود دارد که یک موردش مختص کشور ماست. مسئلهای که به کشور ما برنمیگردد این است که ارتباط مردم با دو بخش دیگر صنعت مالی پررنگتر است؛ یعنی تعداد کسانی که در بازار سرمایه معامله میکنند یا به صورت مستقیم و غیرمستقیم سبد دارایی دارند، در کشورهای پیشرو دنیا قابل توجهاند. در بعضی جوامع دو سه درصد هستند و در بعضی جوامع تا 20 درصد جامعه ممکن است تریدرهای نسبتا فعال باشند. در صنعت بانکی نیز همینطور است. شما برای زندگی روزمرهتان دائما نیازمند تراکنش هستید، نیازمند پرداخت هستید، نیازمند انتقال پول و امثالهم هستید. این باعث میشود که ارتباط مردم با بازار سرمایه و بازار پولی بیشتر از بازار بیمه باشد. حتی در جوامعی که ضریب نفوذ بیمه هم زیاد است، ممکن است فرد در سال حداکثر پنج یا شش فقره بیمهنامه بخرد که این یعنی ارتباط دو ماه یک بار با صنعت بیمه. اگر فرض کنیم سالانه حتی تا 20 مورد نیاز به بازپرداخت خسارت داشته باشد، باز هم تماس کمتری با این حوزه به نسبت دو صنعت دیگر دارد.
مسئله بااهمیت دوم این است که صنعت بیمه به طور خاص در کشور ما از نظر عمق فناوری، بهویژه فناوریهایی که به اقتصاد دیجیتال برمیگردد، از دو رکن دیگر صنعت مالی عقبتر است. مثلا میزان هزینهکردی که ما در صنعت بانکی در زمینه IT داریم، حدودا 10 الی 15 برابر همین هزینهکرد در صنعت بیمه است. حتی تا 30 برابر هم برآورد میشود که این حجم کم توجه به فناوری اطلاعات در بیمه، منطقی نیست. تجمیع این امر در سالهای گذشته باعث شده تا صنعت بیمه از دو حوزه دیگر فینتک عقبتر باشد. تجربه روزانه هم این موضوع را تأیید میکند. مثلا در صنعت بانکی اعتبارسنجی آنلاین و احراز هویت آنلاین برای مردم تبدیل به یک عرف شده، مراجعه حضوری به بانکها کم شده است و حتی بانکها در این زمینه با هم رقابت دارند. اما در صنعت بیمه اینکه شما برای خسارت به شعبه بروید یا نسخه فیزیکی مدارک مربوط به بیمه درمانتان را تحویل دهید، هنوز عادی به نظر میرسد.
علت این عقبافتادگی چیست؟ به دلیل نبود زیرساختهای لازم است یا نیاز به تنظیمگری خاصی داشته؟
به نظرم هر دو. زمانی که حرف از «زیرساخت» میزنیم، با مفهومی به اسم «core banking» هسته بانکی روبهرو هستیم که در آن چندین کار مهم انجام میشود. core insurance نیز همینطور است. سادهترین کار در core insurance صدور بیمهنامه است؛ یعنی به نرمافزاری نیاز دارید که بتوانید بیمهنامه را صادر کنید. همچنین باید ریسک بیمهگذار را تحلیل کرد و مانع تقلب افراد هم شد. قدم بعدی تجمیع این دادههاست و باید قیمت شخصیسازیشده را به افراد نمایش دهید. اگر به این موضوع دقت کنیم، میبینیم مثلا در زمینه تحلیل ریسک بیمهگذار، بحث سیلندر خودرو یکی از مهمترین معیارهای تعیین قیمت بیمه شخص ثالث است. آیا هر خودروی چهارسیلندر مشابه یکدیگرند؟ بعضیها به جدیدترین تکنولوژی روز دنیا مجهزند که امنیت سرنشین را بیشتر از خودرویی مثل پژو 405 تأمین میکنند. پس این یک معیار قدیمی است که شاید مناسب 30 سال قبل بوده باشد.
یا برای مثال قیمت بیمه بدنه شرکتهای مختلف برای دو خودروی کاملا مشابه تقریبا یکسان است و به تفاوت رانندهها چندان توجه نمیشود. برخی از رانندهها بهترین رفتار را دارند و برخی هم تا سالی پنج خسارت موجه و غیرموجه از شرکت بیمه نگیرند، آرام نمیگیرند. اینها موانعی است که در این صنعت وجود دارد و باعث میشود تا بگوییم خیلی از اینها موانع زیرساختی صنعت بیمه است.
مانع فرهنگی هم در این عقبافتادگی نقش دارد که به رگولاتور باز میگردد. مدیران و سیاستگذارانی در صنعت بیمه فعال بودند که فقط در همین صنعت فعالیت میکردند و تبادل اطلاعات تخصصی با سایر صنایع ندارند. اما برای مثال بین بازار پولی و بازار سرمایه افراد زیادی را میبینیم که دائما جابهجا میشوند و تجربیاتشان را به همدیگر منتقل میکنند. صنعت بیمه اما حالت جزیرهای دارد و گویا اینطور تصور میشود که هرکسی توان ورود به این حوزه را ندارد. این انزوا و درونگرایی صنعت بیمه باعث شده آن گردش نخبگانی را در این صنعت نداشته باشیم و این خود یک مشکل برای پیشروی و نوآوربودن صنعت بیمه است.
رگولاتوری موفق است که بتواند مدلهای درآمدی مناسبی برای افراد بیرون صنعت تعریف کند تا برای ورود به صنعت ترغیب شوند. برای مثال با اینکه نقدهایی به شاپرک وجود دارد، اما مدل مناسبی در صنعت پرداخت تعریف کرده و موجب شده شرکتهای خوبی در این زمینه شکل بگیرند. از دل آن نیز ابزارها و اپلیکیشنهایی متولد شدند که زندگی مردم را تسهیل میکنند. در حوزه بیمه اما همواره نگاه پیمانکاری به فعالان خارج از این صنعت وجود دارد که بتوانند از درآمدزایی آنها، سود کسب کنند. همین امر موجب میشود شرکتهای قوی حوزه ICT ترجیح دهند وارد این صنعت نشوند.
کمبود تنوع در خدمات بیمههای آنلاین نیز به همین امر باز میگردد؟
بله، البته دلیل دیگری هم دارد. صنعت بیمه در زمینه نوآوری و اینشورتک یک مشکلِ تاریخی دیگر هم دارد؛ اینکه پرتفولیو از اهمیت خیلی زیادی برخوردار است. اگر این را با بازار سرمایه مقایسه کنیم، میبینیم که سبدگردانها دنبال جذب AUM یا دارایی تحت مدیریت هستند، اما اصول و قواعدی برای خودشان دارند و شاهد دامپینگ نیستیم. در صنعت بیمه اما گویا آدمها به صورت پورتفولیوی بیمهای دیده میشوند و این یعنی اگر شما بخواهید در زمینهای به جز فروش بیمه نوآوری کنید، این امر برای شرکت بیمهای اهمیتی ندارد. به همین دلیل است که شما برای فعالیت جدی در صنعت بیمه، چارهای ندارید جز اینکه لااقل در ابتدای فعالیتتان وارد حوزه فروش شوید.
البته در سه چهار سال اخیر، ما خیلی جدی به بقیه جنبههای اینشورتک ورود کردیم، مدام در حال تکمیل زنجیره ارزشمان هستیم. برای مثال در زمینه تحلیل ریسک بیمهگذار، با کمک هوش مصنوعی میتوانیم احتمال وقوع خسارت توسط فرد را پیشبینی و پیشنهادهای مناسب را نمایش دهیم.
نوآوریهای دیگری نیز داشتیم، اما لازمه همه آنها این بوده که در سالهای ابتدایی فعالیتمان فقط در حوزه فروش فعالیت کنیم. زمانی که شما فروش خوب و بالایی داشته باشید، قدرت چانهزنی با شرکتهای بیمهای برای پذیرش نوآوری را نیز خواهید داشت. اتفاقی که در نهایت به نفع مردم خواهد بود.
شما از پذیرش نوآوری توسط بدنه سنتی صنعت بیمه سخن گفتید، اما هرازچندگاهی قانون و آییننامهای صادر میشود که به نفع اینشورتکها نیست. این مسئله از کجا نشئت میگیرد؟
بخشی از این رفتارها قابل درک است. بالاخره در صنعتی سنتی که بیش از 70 سال بر مبنای یک مدل فکری اداره میشده، یک عده جوان آمدهاند و حرفهای عجیب و غریب میزنند. طبیعی است آن بدنه سنتی (رگولاتور یا شرکتهای بیمه) در این زمینه مقاومتهایی هم داشته باشند.
احساس میکنم این مقاومت در صنعت بیمه بیشتر است و جلوی نوآوریها را گرفته؟
به نظرم مقاومت در این حوزه بیشتر از سایر صنایع نیست. برای مثال در صنعت بانکی با شرکتهای تابع بانک مرکزی روبهرو هستیم که به نظر کارشناسان به جای تسهیل صنعت پرداخت الکترونیک، فعالیت انحصاری به خود گرفته و آسیب میزنند. به نظرم باید منصفانه خاطرنشان کرد که بیمه مرکزی در زمینه تصدیگری و انحصار، از بانک مرکزی عقبتر است. در بیمه مرکزی، حرف و سیاستهای رئیس کل خیلی اهمیت دارد. در نتیجه طی چند سال گذشته ما فقط با یک رگولاتور واحد روبهرو نبودیم؛ چراکه طی زمان فعالیتمان با پنج رئیس کل بیمه مرکزی مواجه بودهایم.
سختگیریهای بیشتر این حوزه در مقایسه با دو حوزه دیگر فینتک، به عدم شفافیت بیمه مرکزی باز میگردد. برای مثال در سازمان بورس با آییننامههای شفاف و واضحی روبهرو هستیم، اما برای ارائه تخفیف بیمه شخص ثالث (به جز تخفیف سنواتی) از سوی نماینده بیمه، نمیدانیم این کار خلاف قانون است یا خیر؟ بیمه مرکزی میگوید این کار خلاف قانون است، اما مثلا یک مدیرکل نظارتی اعلام کرد این کار غیرقانونی نیست. بنابراین خیلی از موضوعات مهم حالت خاکستری دارند؛ یعنی معلوم نیست بد هستند یا خوب، باید انجام شود یا نه.
این شفافسازی را چه کسی باید انجام دهد؟
به نظرم رگولاتور. برخلاف شورای پول و اعتبار که نهاد مهمی است یا شورای عالی بورس که جنس مباحث آن تخصصی است، در شورای عالی بیمه تقریبا اکثریت کسانی که شرکت میکنند، خارج از صنعت بیمه هستند. این ضعف البته به بیمه مرکزی باز نمیگردد، بلکه ضعف قانون است. قانون تأسیس بیمه و بیمهگری، 12 نفر را برای شورای عالی بیمه مشخص کرده که از این 12 نفر، معدودی شخصیت حقیقی و الباقی شخصیت حقوقی هستند. معاونهای وزارتخانههای بیربط به صنعت بیمه یا نمایندگان مجلس از جمله شخصیتهای حقوقی عضو این شورا هستند. این باعث میشود عملا خوراک ورودی شورای عالی بیمه که آییننامهها را تصویب میکند، خود بیمه مرکزی شود. بیمه مرکزی این خوراک را چطور تهیه میکند؟ بر مبنای نظر و نوع نگاه و رویکرد رئیس کل بیمه مرکزی. بنابراین ما اینجا یک ضعف ساختاری خیلی جدی داریم.
بیمه مرکزی در این سالها به نوعی رقیب کسبوکارهای نوآور بوده است. با توجه به ضعفهایی هم که اشاره کردید، آیا بیمه مرکزی رگولاتور مناسبی برای اینشورتکها است؟
اینکه بیمه مرکزی رگولاتور این حوزه باشد یک خوبی دارد و یک بدی. خوبی آن این است که بیمه مرکزی نهادی با سابقه تخصصی و حرفهای در این صنعت است که با یک رسوب تجربه و دانش انباشته در آن روبهرو هستیم. بدی آن نیز این است که وقتی خودتان هم در صنعت بیمه فعالید، علاقه دارید وارد حوزههای مربوطه شوید و درآمدزایی و تصدیگری کنید و انحصار ایجاد کنید. در کار بقیه دخالت کنید. این مسئله ما را در سالهای اخیر خیلی اذیت کرد و مجبور شدیم به نهادهای دیگر مثل شورای رقابت، کارگروه ویژه اقتصاد دیجیتال، معاونت علمی فناوری، وزارت اقتصاد، وزارت ICT و... مراجعه کنیم تا بتوانیم مشکلات را حل کنیم. نمیتوان گفت همه مشکلات حل شده، اما اوضاع کمی بهتر شده است. حال اگر رگولاتوری خارج از صنعت برای اینشورتکها انتخاب شود چه پیش میآید؟ شما با افرادی سر و کار خواهید داشت که خیلی از بیمه چیزی نمیدانند.
با وجود راههای شکایت به شورای رقابت و دیوان عدالت اداری، آیا رگولاتور نمیتواند مسیرهای جایگزینی پیدا کند تا سر راهتان قرار بگیرد؟
بله. در همان بحث سوئیچ، مذاکرات مفصلی با بیمه مرکزی داشتیم که با کمک مرکز ملی فضای مجازی و سایر دوستان، در جلسه شفاهی پذیرفتند که استفاده از سوئیچ اختیاری باشد. یک هفته پس از آن اما قیمت استعلام سنهاب را 50 برابر کردند. انگار برخی افراد در شرکتهای تابعه بیمه مرکزی میخواستند بگویند اگر شما منفعتی که مدنظر ماست را از طریق صدور نرسانید، ما میآییم همان استعلام را آنقدر گران میکنیم که عملا آن پول توسط شما به ما پرداخت شود. اما باید این را در نظر بگیریم که برخی از اینها میراث گذشتگان است. مثلا در سالهای قبل بحثی به نام سوئیچ بیمه ایجاد کردند تا فقط از آنها استعلام قیمت بگیریم، صدور بیمهنامه توسط آنها انجام شود و پرداخت نیز از این مسیر باشد. این یک خواب خطرناک بود که برای استارتاپها دیده بودند و تصدیگری و انحصار بسیاری به دنبال داشت. حال اگر چنین شرکتی تأسیس و افراد زیادی در آن مشغول به کار میشدند، آیا رئیس جدید که مخالف این سوئیچ بود میتوانست شرکت را منحل و چند صد نفر نیرو را ناگهان تعدیل کند؟
بنابراین متأسفانه بعضی از این ساختارهایی که گذاشته میشود، ازبینبردن یا اصلاحشان فرایند سخت و زمانبری است. البته من این اراده را در تیم مدیریتی جدید بعد از اینکه آقای همتی وزیر اقتصاد شدند و آقای خسروشاهی به عنوان رئیس کل بیمه مرکزی انتخاب شدند، میبینم که تا میتوانند از تصدیگری و انحصار در بیمه مرکزی بکاهند.
فعالان این حوزه معتقدند قوانین و آییننامههای موجود متناسب با شرایط فعلی نیستند. این مشکل را چطور میتوان حل کرد؟
بله برخی آییننامهها مطابق با شرایط فعلی نیست، اما من همیشه این تعبیر را دارم که آب راه خودش را پیدا میکند. ما سعی کردیم تا هر چیزی که دست و پایمان را برای فعالیت میبست، با تعامل با بیمه مرکزی تغییر دهیم. یا اگر تغییری هم صورت نگرفت، حداقل کار ما را تحمل کردند. فروش اقساطی بیمهنامه، بدون چک، بدون سفته در 12 قسط. آیا این خلاف است یا نه؟ طبق بقیه مسائل صنعت، این هم مبهم است، اما اگر دقت کنید الان همه پلتفرمهای آنلاین چنین سرویسی دارند. ما توسط بیمه مرکزی تاکنون با مشکل جدی روبهرو نشدیم. به خاطر همین هم میگویم اگر ما رویکرد مماشات نوآورانه توسط بیمه مرکزی را همچنان داشته باشیم، مانع جدی برای فعالیت نخواهیم داشت.
یعنی در این صورت رگولاتوری در صنعت اینشورتک چندان چالشزا نخواهد بود؟
در برخی دورهها مثل ماجرای سنهاب، آن [رگولاتوری] را چالش میدیدم، اما در حال حاضر و با حضور رئیس کل جدید فکر نمیکنم چالشی که از جنس ناگهان مرگِ نوآوری در صنعت بیمه باشد، اتفاق بیفتد.
آیا نبود یک انجمن تخصصی اینشورتک برای حل مشکلاتتان حس نمیشود؟
اتفاقا در این زمینه توانستیم کمیسیون بیمه در انجمن فینتک ایران را تأسیس کنیم. درواقع با توجه به اینکه در بسیاری از کشورهای دنیا عرف حاکم این است که اینشورتک بخشی از فینتک محسوب میشود، از دو سال قبل ما عضو انجمن فینتک شدیم. یک نفر عضو در هیئتمدیره این انجمن و کمیسیون بیمه را داریم که من رئیس این کمیسیون هستم، مدیرعامل ازکی، نایب رئیس کمیسیون و بیمهداتکام دبیر کمیسیون است. آپ و آیتول و اگر اشتباه نکنم اسنپ هم عضو این کمیسیون هستند. هر موردی که ما با بیمه مرکزی تعامل کردیم، از طریق همین کار صنفی بوده است. اتفاقا یکی از رموز موفقیت ما بود؛ موفقیت به این معنی که این چراغ خاموش نشد و من به شما میتوانم بگویم شش-هفت درصد این صنعت در سال جاری شاید آنلاین شده باشد. این نتیجه کار صنفی اصولی و برنامهریزیشده بود.
اینکه شش-هفت درصد یک صنعت به این بزرگی آنلاین شود، به نظر شما موفقیت حساب میشود؟
به نظر من موفقیت حساب میشود. چرا؟ چون در همه جای دنیا آنلاینشدن صنعت بیمه تدریجی است. فرض کنید شما آدم خاص و حساسی نیستید و در طول روز میخواهید از تاکسیهای آنلاین سرویس بگیرید. آیا مقاومت خواهید کرد تا حتما از تاکسی تلفنی استفاده کنید؟ اگر حتی شما مقاومت داشته باشید، دوستتان استفاده میکند و میگوید خیلی بهتر بود و تو هم استفاده کن. اما صنعت بیمهای که شما سالی یک بار با آن سروکار دارید و مبتنیبر اعتماد است و افراد از ریسک تصادف و امثالهم میترسند، قاعدتا امکان آنلاینشدنش خیلی سختتر است. خصوصا که دانش بیمهای در کشور ما خیلی پایین است. به همین دلیل به نظر من به طور تدریجی آنلاینشدن آن چیز عجیبی نیست.
چون یک خدمت روزمره نیست.
بله؛ و مبتنی بر اعتماد است. اینطور بگویم که اعتماد در این زمینه واقعا سختتر است. اگر غذایتان را به صورت آنلاین سفارش دهید و سفارشتان تحویل داده نشود، در نهایت 200 هزار تومان پولتان سوخت میشود، اما در صنعت بیمه با خود میگویید اگر خدای ناکرده در تصادف رانندگی به کسی آسیب زدم و بیمه دیه ندهد، چه کنم؟ جالب است بدانید همین شش-هفت درصد که خدمت شما عرض میکنم، چهار سال پیش یکصدم این بود؛ یعنی در چهار سال اخیر سهم آنلاینها شاید کمتر از پنجصدم درصد یک رشد دهبرابری داشته است.
بنابراین شما معتقدید رگولاتوری آنقدر در این صنعت تأثیرگذار نیست و جلوی رشدش را نگرفته است؟
اگر بخواهم منصف باشم، میتوانم بگویم در مقاطعی چرا، اما اگر همه این چند سال را نگاه کنم و میانگین اتفاقات رقمخورده در زمان پنج رئیس کل را در نظر بگیرم، میتوانم بگویم چالشهای رگولاتوری در صنعت بیمه نسبت به دو صنعت دیگر واقعا کمتر بوده است. چالش اصلی بیشتر برای ما شاید تغییر عادت به خرید آنلاین بوده است.
به نظر شما چه چیزی باعث میشود تا صنعت اینشورتک ما رشد و بیمه را متحول کند؟
به نظرم اولین چیز، بحث زمان است. یعنی برآورد میکنم با همین سیر رشد فعلی، تا سه سال آینده حدود 30 الی 40 درصدِ بخشی که میشود آنلاین خرید، آنلاین خواهد شد. 30-40 درصد عدد بالایی در این صنعت است.
به نظرم مسئله بعدی هم که خیلی میتواند کمک کند، استمرار نوآوری است. اگر چهار سال قبل کسی به ما میگفت چرا نوآوری نمیکنید، پاسخم این بود که آنقدر اندازه شرکتهای ما و حق بیمه تولیدی ما کوچک است که امکان نوآوری نداریم. چون نوآوری باید در بستر شرکتهای بیمه هم پذیرفته شود و پذیرفته نیست. اما اگر الان از ما چنین توقعی داشته باشند، توقع بجایی است. ما داریم به این توقع عمل میکنیم که چند نمونهاش را در مورد خودمان گفتم. حتما دوستان ما در ازکی و بیمهداتکام هم در چندین زمینه نوآوریهایی دارند.
و دیگر صرفا فروشنده بیمه نیستند؟
به هیچ وجه. بیش از نیمی از تمرکز تیم فنی و محصول ما روی بخشهایی است که مرتبط به فروش مستقیم نیستند، بلکه روی بخشهای دیگر زنجیره ارزش بیمه تمرکز کردهاند. مثل پردازش خسارت، تحلیل ریسک بیمهگذار، کشف تقلب، هدایت فروش، BNPL فروشِ اعتباری و امثالهم.