این تطاول که کشید
سالهایی که گذشت، جامعه ایران یک تجربه مهم را در بستر رابطهای بینالمللی کسب کرد و ماحصل آن، تجربه اوج امیدواری و حضیض ناامیدی بود. زمانی که وزیر خارجه کشور، همتراز وزرای خارجه قدرتمندترین کشورهای جهان حاضر شد و حتی آنها را ساعتها، روزها و هفتهها، پای میز مذاکره نگه داشت تا به توافق با ایران دست یابند. اما فرود آن دلخوشیها، این بود که از آن همه تلاش و احساس افتخار، حتی هل پوچی نصیب زندگی مردم نشد.
زینب اسماعیلی - دبیر گروه دیپلماسی
سالهایی که گذشت، جامعه ایران یک تجربه مهم را در بستر رابطهای بینالمللی کسب کرد و ماحصل آن، تجربه اوج امیدواری و حضیض ناامیدی بود. زمانی که وزیر خارجه کشور، همتراز وزرای خارجه قدرتمندترین کشورهای جهان حاضر شد و حتی آنها را ساعتها، روزها و هفتهها، پای میز مذاکره نگه داشت تا به توافق با ایران دست یابند. اما فرود آن دلخوشیها، این بود که از آن همه تلاش و احساس افتخار، حتی هل پوچی نصیب زندگی مردم نشد. آن تجربه حالا با عنوان «برجام» در دست ماست؛ توافقی که دیگر نامش هم به شوخی مردم کوچه و بازار بدل شده، ولی هنوز جای پایش در دعواهای سیاسی داخلی پررنگ است. به واقع آن همه تطاول که کشید، حکایتش منافع ملی بود یا جدال داخلی؟ حالا دیگر محمدجواد ظریف بر مصدر کار وزارت امور خارجه کشور نیست. مردادماه با آغوش باز، مانند نگهبانی خسته از هشت سال کشیک شبانهروزی از منافع کشور، دستگاه دیپلماسی را به حسین امیرعبداللهیان تحویل داد؛ همکار سابقش که در دولت دوم روحانی از قطار همکاری پیاده شده بود. حالا اگر بخواهیم محمدجواد ظریف را توصیف کنیم، چه میتوان گفت؟ «بازنشسته وزارت امور خارجه و فعلا استاد دانشگاه مطالعات جهان»، «مذاکرهکننده ارشد هستهای سابق و طراح و مجری برجام» یا «دیپلمات خندان»؟ به نظر شما این نیمجملهها تصویری کافی و مشخص از او به ما میدهد؟ جواد ظریف مجموعهای از این تصاویر است؛ بااینحال، او بدون شک به آنچه باور داشت و مسئولیتی که به او سپرده شده بود، عمل کرد. در صفحات پیشرو تلاش کردهایم محمدجواد ظریف، مدیریتش بر دستگاه دیپلماسی و آنچه را کموبیش در دوره او گذشته است، به نقد بنشینیم. تلاش کردم بسیاری از همکاران محمدجواد ظریف را به نوشتن یا گفتن از او متقاعد کنم؛ تعداد زیادی از آنها به دلیل فضای سیاسی و نگرانی از بازگشت هجمهها به ظریف، محترمانه به درخواست ما پاسخ منفی دادند و برخی هم به لطف، دعوت ما را در این پرونده پذیرفتند که در صفحات پیشرو میخوانید.