|

شکست دموکراسی در افغانستان؛ بازیگران یک روایت تراژیک

دنیای سیاست، دنیای معادلات پیچیده است و این پیچیدگی در افغانستان به‌ دلیل بازیگران پرشمار داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی، به گرهی کور می‌ماند. جو بایدن، رئیس‌جمهوری ایالات متحده، به طولانی‌ترین جنگ تاریخ کشورش پایان داد. طالبان در هفته‌های بعد، ده‌ها شهرستان را فتح و شهرهای بزرگ را محاصره کردند و افغانستان وارد مارپیچ مرگ شد. به اعتقاد ناظران، عملکرد بد حاکمان، گسترش فساد، قانون‌‌شکنی، تقویت ارباب‌سالاری، جذب نخبگان فاسد در بدنه دولت، پیچیدگی‌های قومی و قبیله‌ای و زوال مردم‌سالاری، دموکراسی را در این کشور شکست داد. خبرگزاری افغانستانی «جمهور» با اشاره به نقش دولتمردان افغانستانی و بازیگران خارجی در تحولات غم‌بار این کشور می‌نویسد: «در این میان هیچ کبوتر سفیدی وجود ندارد؛ از زلمای خلیل‌زاد (نماینده آمریکا در امور افغانستان) تا اشرف غنی و صالح، از کرزی تا سپنتا... همه آنها ـ‌که سهمی در قدرت داشتندـ متهم، همه آنها مسئول هستند». در اینجا قصد داریم نگاهی بیندازیم به برخی بازیگران کلیدی تحولات اخیر افغانستان.

شکست دموکراسی در افغانستان؛
 بازیگران یک روایت تراژیک

بهاره محبی

دنیای سیاست، دنیای معادلات پیچیده است و این پیچیدگی در افغانستان به‌ دلیل بازیگران پرشمار داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی، به گرهی کور می‌ماند. جو بایدن، رئیس‌جمهوری ایالات متحده، به طولانی‌ترین جنگ تاریخ کشورش پایان داد. طالبان در هفته‌های بعد، ده‌ها شهرستان را فتح و شهرهای بزرگ را محاصره کردند و افغانستان وارد مارپیچ مرگ شد. به اعتقاد ناظران، عملکرد بد حاکمان، گسترش فساد، قانون‌‌شکنی، تقویت ارباب‌سالاری، جذب نخبگان فاسد در بدنه دولت، پیچیدگی‌های قومی و قبیله‌ای و زوال مردم‌سالاری، دموکراسی را در این کشور شکست داد. خبرگزاری افغانستانی «جمهور» با اشاره به نقش دولتمردان افغانستانی و بازیگران خارجی در تحولات غم‌بار این کشور می‌نویسد: «در این میان هیچ کبوتر سفیدی وجود ندارد؛ از زلمای خلیل‌زاد (نماینده آمریکا در امور افغانستان) تا اشرف غنی و صالح، از کرزی تا سپنتا... همه آنها ـ‌که سهمی در قدرت داشتندـ متهم، همه آنها مسئول هستند». در اینجا قصد داریم نگاهی بیندازیم به برخی بازیگران کلیدی تحولات اخیر افغانستان.

احمد مسعود و مقاومت پنجشیر

کلاه پدرش را بر سر می‌گذارد و همچون احمد‌شاه مسعود از مقاومت می‌گوید. او که چند‌صباحی پس از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، امید به مقاومت را در دل‌ برخی از منتقدان سرسخت طالبان روشن کرده بود، از مبارزه‌اش با نام‌هایی همچون اعتراض، ایستادگی و حرکت یاد می‌کرد. احمد مسعود که جنبش جبهه مقاومت در پنجشیر را علیه طالبان راه انداخت، سقوط افغانستان به‌ دامن افراط‌گرایی و تروریسم را حاصل توافق پنهانی و خیانت ملی می‌داند و می‌گوید جبهه‌ او نظامی را می‌خواهد که به اراده‌ مردم و از طریق روند قانونی روی کار آید؛ اما واقعیت این است که به نظر نمی‌رسد پسر «شیر دره پنجشیر» بتواند کار چندانی از پیش ببرد. او با انتشار یادداشتی در واشنگتن‌پست، با تأکید بر اینکه مجاهدین جبهه مقاومت بار دیگر آماده رویارویی با طالبان هستند، نوشت آمریکا هنوز می‌تواند زرادخانه بزرگی برای دموکراسی باشد. «ما نیاز به سلاح بیشتر داریم، مهمات بیشتر، تجهیزات بیشتر. تحت کنترل طالبان، افغانستان بدون هیچ تردیدی به پایگاه تروریسم اسلام‌گرایان رادیکال تبدیل خواهد شد. توطئه‌ها علیه دموکراسی‌ها بار دیگر در اینجا صورت خواهد گرفت».

نشریه آمریکایی اینترسپ، بیست‌ودوم سپتامبر نوشته بود: «احمد مسعود موفق نشد؛ چون آمریکا از او حمایت نکرد». در بخشی از این گزارش آمده است: «مدت کوتاهی پس از اینکه طالبان کنترل پنجشیر را به دست گرفت، احمد مسعود به تاجیکستان رفت و در آنجا به امرالله صالح، معاون سابق رئیس‌‌جمهوری پیوست. مسعود و صالح درخواست تجهیزات و کمک نظامی داشتند، ولی دولت بایدن به آنان کمک نکرد و به نظر هم نمی‌رسد قصد انجام این کار را داشته باشد. مسعود حتی برای جلب حمایت دولت آمریکا، رابرت استریک، لابیست سرشناس در واشنگتن را استخدام کرد که البته نتیجه‌ای هم نداشت».

احمد مسعود پس از تسلط طالبان بر پنجشیر و خروج از افغانستان ترجیح داده در انظار عمومی ظاهر نشود. حتی زمانی که خبر دیدار او با نمایندگان طالبان در ایران نیز منتشر شد، هیچ تصویری از او دیده نشد. به ‌گفته عبدالقیوم سلیمانی، سرپرست سفارت افغانستان در تهران، احمد مسعود در این مذاکرات پنج‌ساعته تأکید کرده طرفدار جنگ نیست؛ اظهارنظری که شاید از نظر برخی حامیانش به تمایل او برای پایان‌دادن به مقاومت تعبیر شود.

اشرف غنی و تخریب جمهوریت

اشرف غنی زمانی یکی از برنامه‌ریزان بانک جهانی بود و تابعیت آمریکایی داشت. او پس از سقوط طالبان به افغانستان بازگشت و در آنجا به‌عنوان وزیر دارایی دولت حامد کرزی مشغول به‌ کار شد. اشرف غنی در سال ۲۰۰۴ دولت را ترک کرد و پنج سال بعد، پس از انصراف از تابعیت آمریکایی‌اش، برای کسب کرسی ریاست‌جمهوری در برابر حامد کرزی قد علم کرد و شکست خورد. او بار دیگر در سال ۲۰۱۴ نامزد شد و عبدالله عبدالله، وزیر خارجه پیشین را در انتخاباتی پرحاشیه شکست داد. غنی دکترای مردم‌شناسی خود را از دانشگاه کلمبیا گرفته بود و به‌ گفته برخی از کسانی که او را از نزدیک می‌شناسند، گاهی اوقات طوری عمل می‌کرد که گویی ریاست‌جمهوری برایش دوره تحصیلات تکمیلی است. او پست‌های مدیریتی دوران خود را با تکنوکرات‌های دیگری که از دانشگاه‌های خارج از کشور فارغ‌التحصیل شده بودند، پر کرد و سیاست‌مداران و قدرتمندان سنتی افغان را که از نظرش کشور را به ویرانی کشانده بودند، طرد کرد. گفته شده دیپلمات‌ها و فرماندهان نظامی آمریکایی پیوسته غنی را تحت فشار می‌گذاشتند تا با کرزی، عبدالله و چهره‌هایی مانند عبدالرشید دوستم که نفوذ زیادی داشتند، همسو شود. این اتفاق‌نظر در گروهی از ناظران و مخالفان دولت غنی وجود دارد که او و البته حامد کرزی، طلایی‌ترین دوره تاریخ افغانستان را با ذهنیت‌های قبیله‌ای و عشیره‌ای خود هدر داده و فرصت‌های توسعه، نظم قانون و تقویت فرهنگ مردم‌سالار و زمینه‌های مدرن‌سازی نظام آموزشی و تحصیلی را گرفتند و شکاف‌های قومی را عمیق‌تر و آتش فروخفته سیاست قومی را شعله‌ورتر کردند. نشریه نیویورکر که گزارش مفصلی از جزئیات تحولات ماه‌های پایانی حضور غنی در افغانستان منتشر کرده، نوشته که او تا چند ساعت پیش از خروج شتاب‌زده‌اش از کشور، تصور می‌کرد «جمهوری» دوام می‌آورد و ایالات متحده از او حمایت خواهد کرد. واقعیت این است که غنی هیچ‌گاه علاقه‌ای به مذاکره با طالبان نداشت و زلمای خلیل‌زاد و آمریکایی‌ها بر این باور بودند که رئیس‌ دولت افغانستان وضعیت موجود را ترجیح می‌داد؛ چون او را در قدرت نگه می‌داشت. نیویورکر نوشته: «غنی تا آخرین لحظه که کابل را ترک کرد، حاضر نشد به شرط آتش‌بس از قدرت کناره‌گیری کند و با فرارش، معامله نظامی را بر معامله سیاسی ترجیح داد». اطلاعات ضد‌و‌نقیضی از نحوه خروج شتاب‌زده غنی از کاخ ریاست‌جمهوری شنیده شده است. سفیر پیشین افغانستان در تاجیکستان، او را به سرقت بیش از 150 میلیون دلار در حین فرار از افغانستان متهم کرده که البته هیچ مدرکی برای اثبات ادعای خود ارائه نکرده است. غنی این ادعاها را کاملا و مطلقا دروغ خوانده است. با‌این‌حال، گفته می‌شود در ایالات متحده، بازرس ویژه برای بازسازی افغانستان، تحقیقاتی را در‌این‌باره آغاز کرده است.

خلیل‌زاد، کلاهبرداری در مذاکرات صلح

مذاکرات صلح در افغانستان سال‌ها به دلیل امتناع طالبان از گفت‌وگو با دولت افغانستان متوقف مانده بود و دونالد ترامپ،‌ رئیس‌جمهوری آمریکا، مصمم بود که پایان‌دادن به طولانی‌ترین جنگ آمریکا را به رزومه کاری خود اضافه کند؛ حالا با یا بدون همراهی دولت افغانستان. او در سال ۲۰۱۸ زلمای خلیل‌زاد، دیپلمات 67ساله افغانستانی‌تبار را برای مذاکره مستقیم با طالبان که در دوحه نمایندگی داشتند، منصوب کرد. دستورات ترامپ واضح بودند: «با طالبان توافقی انجام دهید که امکان خروج سریع نظامی آمریکا را فراهم کند»؛ اما زمانی که این استراتژی نتوانست سریعا سرنوشت جنگ را تغییر دهد، ترامپ شروع به جست‌وجوی راهی برای خروج کرد.

خلیل‌زاد از دانشگاه شیکاگو دکترای علوم سیاسی گرفته بود و در چندین دولت جمهوری‌خواه خدمت کرده بود. او از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ سفیر جورج دبلیو بوش در افغانستان بود. از نظر مقامات دیگر، خلیل‌زاد (که نزدیکانش او را «زل» صدا می‌زنند) همواره زیرک و مرموز است، به‌ویژه زمانی که درگیر دیپلماسی پیچیده می‌شد.

رایان کراکر، سفیر سابق ایالات متحده در افغانستان می‌گوید: «در سخن‌گفتن هیچ کم‌و‌کاستی ندارد، ولی فهمیدن اینکه دقیقا درباره چه چیزی و چرا صحبت می‌کند، بسیار مشکل است. خلیل‌زاد مرا به یاد ضرب‌المثلی عربی می‌اندازد که می‌گوید «اینکه حقیقت را بدانید و از آن سخن بگویید خوب است، ولی بهتر است حقیقت را بدانید و درباره درختان نخل حرف بزنید». جان بولتون (مشاور سابق امنیت ملی آمریکا) نیز به یاد می‌آورد که ترامپ یک ‌بار به خلیل‌زاد گفته بود: «شنیده‌ام که تو کلاهبرداری، اگرچه برای این کار به یک کلاهبردار نیاز است». هیئت آمریکایی به رهبری خلیل‌زاد و طالبان مذاکرات رسمی خود را ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹ آغاز کردند. شرکت‌کنندگان در برجی شیشه‌ای در دوحه که وزارت خارجه قطر در آن قرار دارد، دیدار کردند. شیرمحمد عباس استانکزی، دیپلماتی که در سال ۲۰۱۱ برای مدت کوتاهی در گفت‌وگو با مذاکره‌کنندگان دولت باراک اوباما حضور داشت، به رهبری تیم طالبان کمک کرد. استانکزی در بیانیه افتتاحیه گفت: «جنگ خیلی طولانی شده است. ما میلیون‌ها گالن خون‌ ریخته‌ایم. ما خواهان صلح در افغانستان از طریق مذاکره هستیم».

گفته می‌شود عبدالله امینی، مشاور کهنه‌کار فرماندهان نظامی آمریکا در کابل که بسیاری از بستگان خود را در جریان این جنگ طولانی از دست داده بود، هنگام ترجمه سخنان استانکزی برای هیئت آمریکایی با صدای بلند گریسته است. مذاکرات تا بهار ادامه یافت. خلیل‌زاد با اعضای هیئت طالبان و چند نفر از دستیاران غنی از طریق واتس‌اپ ارتباطات جداگانه‌ای داشت و گاهی نیز با استفاده از سیگنال به غنی پیام می‌داد. تدابیر سریع دیپلماتیک او باعث شد تا دیگر مقامات پنتاگون و کاخ سفید نتوانند اقداماتش را دنبال کنند. یکی از مقامات پنتاگون می‌گوید اعضای تیم مذاکره‌کننده به شوخی می‌گفتند که «جالب‌ترین و پراطلاعات‌ترین سخت‌افزار در جهان موبایل زل (خلیل‌زاد) است».

با وجود تلاش‌های خلیل‌زاد، روند صلح با طالبان آن‌طور که ترامپ می‌خواست تا پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری 2020 ایالات متحده به نتیجه نرسید؛ اما رویکرد دولت جدید آمریکا به رهبری جو بایدن نسبت به ضرورت خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، ادامه رویه دولت قبل بود. جو بایدنِ دموکرات نیز پس از پیروزی در انتخابات از خلیل‌زاد خواست حداقل تا بهار به‌عنوان نماینده ویژه باقی بماند. واقعیت این بود که خلیل‌زاد همه بازیگران را می‌شناخت و اگر دولت بایدن می‌خواست ضرب‌الاجل اول ماه می‌ توافق دوحه برای خروج کامل نیروهای آمریکایی را رعایت کند، باید به سرعت عمل می‌کرد.

خلیل‌زاد معتقد بود برای تشکیل یک دولت انتقالی، غنی باید قدرت را کنار بگذارد؛ اما می‌دانست که او هیچ‌وقت و هرگز از اینکه رهبری از میان طالبان در رأس امور قرار بگیرد، حمایت نمی‌کند. نماینده آمریکا در امور افغانستان تا حدودی دلیل بن‌بست در مذاکرات را سرسختی سیاسی اشرف غنی می‌دانست. خلیل‌زاد که سابقه آشنایی‌اش با رئیس‌جمهوری افغانستان بیش از نیم‌قرن است، بعدها گفت بزرگ‌ترین اشتباه او این بود که نتوانست فشار بیشتری بر اشرف غنی وارد کرده و او را وادار به سازش کند.

در شرایطی که مذاکرات صلح در دوحه به سختی پیش می‌رفت و نتیجه آن در هاله‌ای از ابهام بود، آمریکا با وجود مخالفت‌های صریح کابل، خروج نیروهای خود را از افغانستان کلید زد؛ آن‌هم در شرایطی که طالبان حدود 80 منطقه اداری از حدود 400 منطقه اداری افغانستان را تحت کنترل داشتند. طالبان تا 10 جولای بیش از ۲۰۰ منطقه را تحت کنترل خود درآوردند. آنها به سرعت گذرگاه‌های مرزی منتهی به ایران و پاکستان را نیز تصرف کرده و درآمد پرسود گمرکی را در اختیار گرفتند. خلیل‌زاد و تیمش که هنوز امید به توافقی داشتند که شاید بتواند حمله طالبان به کابل را متوقف کند، از غنی خواستند هیئتی را به رهبری عبدالله و کرزی تعیین کند که به دوحه اعزام شده تا با نمایندگان طالبان درباره روند نظام‌مند انتقال قدرت مذاکره کنند. ایده این بود که غنی نتیجه مذاکرات این هیئت را هر‌چه باشد – از‌جمله کناره‌گیری خودش از قدرت‌– بپذیرد. غنی گفت حاضر است قدرت را کنار بگذارد، ولی تنها در صورتی که انتخابات برای تعیین جانشین اصلی او برگزار شود؛ درخواستی که از آمریکایی‌ها به‌شدت غیرواقعی بود.

نیویورکر می‌نویسد: یک روز پیش از ورود طالبان به کاخ ریاست‌‌جمهوری، ارتباط میان اشرف غنی و حمدالله محب، مشاور امنیت ملی او، با آمریکایی‌ها قطع شد و آمریکایی‌ها تقریبا به هیچ پیامی از طرف آنان پاسخ ندادند. در بخشی از این گزارش آمده: «محب مطمئن نبود که در صورت ورود طالبان به محوطه کاخ ریاست‌جمهوری، تمام محافظان غنی وفادار بمانند... غنی می‌خواست برای جمع‌آوری وسایل به طبقه بالا برود، اما محب نگران این بود که هر دقیقه تأخیر آنها با تهدید شورش ناشی از وحشت محافظان مسلح مواجه شود. غنی بدون پاسپورتش سوار هلیکوپتر شد و سوی رودخانه آمودریا و ازبکستان پرواز کردند».

زاهد مصطفی، روزنامه‌نگار افغانستانی، هجدهم آگوست 2021، یعنی دو روز پس از ورود طالبان به کابل، با اشاره به ازدحام مردم در فرودگاه برای خروج از این کشور نوشته: «تصویری منتشر شده که ده‌ها نفر را روی یک راه‌پله‌ سیار نشان می‌دهد؛ پله‌ای که انگار به هواپیمایی ختم می‌شده و پس از پرواز هواپیما، به بن‌بست رسیده است؛ به بن‌بست فرار و سقوط آزاد که سرنوشت محتوم افغانستان است. این راه‌پله، تصویر روشنی از تاریخ معاصر افغانستان است؛ از صعود به سقوط و هر نظامی که در این کشور روی کار می‌آید، فقط برای سقوط است که اوج می‌گیرد. اینکه پایان این سقوط کجاست، هنوز روشن نیست».