بررسی نقش و جایگاه پل در فضای شهری
بیا پل بزنیم
پل، سازهای که دو مکان را به هم وصل میکند، طاقی بر روی رودخانه، دره یا هر نوع گذرگاهی که رفتوآمد را ممکن میکند. احتمالا از همان ابتدای پیدایش نیز یک ابزار بوده که با تکیه بر اصول مهندسی، در خدمت انسان در آمده است.
منصوره محمدی
پل، سازهای که دو مکان را به هم وصل میکند، طاقی بر روی رودخانه، دره یا هر نوع گذرگاهی که رفتوآمد را ممکن میکند. احتمالا از همان ابتدای پیدایش نیز یک ابزار بوده که با تکیه بر اصول مهندسی، در خدمت انسان در آمده است. از شاخ و برگ درختان و سنگ بهعنوان نخستین ابزارهای ساخت پلها یاد میشود که برای عبور از رودخانهها بنا شده است، در روزگاری که رودخانهها وسعت بیشتری داشتند و زمین خالی از آب نبود. کمکم، پلها مدرنیزه شدند و هرچند مصالح ساختمانی جدید به آن وارد شد، اما همچنان عنصر زیباییشناسی و گاهی طبیعت محوری در آن جایگاه داشت که نمونه بارز آن را در پلهای معروف سیوسهپل و خواجوی اصفهان میتوان دید؛ پلهایی که به عناصر هویتی شهر اصفهان تبدیل شدند. اما به تدریج پل صرفا به محلی برای گذر تبدیل شد و چه از نوع ماشینرو و چه از نوع عابرپیادهاش جذابیت چندانی برای مردم به همراه نداشت. چرا در ایران پلها نتوانستند در یک تعادل همگون به حیات خود ادامه دهند و با گذر زمان تنها به یک ابزار حملونقلی تبدیل شدند؟ آیا در ساخت پلها در ایران به خاستگاه پل و ضرورت ایجاد آن در محلی که قرار است احداث شود، توجه میشود؟ جایگاه محیط زیست در ساخت پلها کجاست؟
عبدالرضا گلپایگانی، کارشناس حوزه شهرسازی، معتقد است برای پیبردن به جایگاه پل در شهر ابتدا باید از شهرسازی و اصول ساختوساز در شهر بگوییم. او در گفتوگو با «اهالی» میگوید: چند نظام اساسی بااهمیت در شهرسازی وجود دارد که مسائل کلیدی شهر ازجمله اقتصاد شهر، کالبد شهر، حملونقل شهر، مسائل اجتماعی شهر، تاریخ شهر، زیباییشناختی شهر و مسائل مربوط به اقلیم و زیستبوم شهر را در خود جای داده است. او معتقد است که در نظر گرفتن برایندی از این مسائل است که در رسیدن به هدف تغییر و تحول در شهر کمک میکند.
این کارشناس شهرسازی در ادامه درباره جایگاه پلها در معماری و شهرسازی توضیح میدهد پل اگر در جای خود باشد، حتما به ارزشهای شهر اضافه میکند، اما اگر سر جای خود نباشد، ارزشهای شهر را از بین میبرد. برای مثال سیوسهپل را با پلهای دیگر در کشور مقایسه کنید. این پل دو سوی زایندهرود را به هم وصل میکند و مسیر را به آب پیوند میزند؛ به نزدیکترین جایی که میتوان حضور آب را ادراک کرد. این پل تنها برای ردشدن از روی آب نیست؛ چراکه در اقلیم خشک، آب یک نعمت زیباییشناسی است و در کنار عبور از رودخانه، قرار است این پل زندگی و خاطره ایجاد کند. بااینحال، زمانی هم کارکرد پل اینگونه نیست؛ در همان اصفهان، پل فلزی تنها برای عبور ماشینها ایجاد شده است. هرچند این موضوع هم یک ارزش است، اما اگر نگاه زیباییشناسانه به فعالیتهای عمرانی وجود داشته باشد، ارزشهای شهر افزایش پیدا میکند.
گلپایگانی چالش امروزه پلها را به نوع نگاه مدیران شهری در ساختار شهرسازی گره میزند و میگوید: یکی از چالشها در شهرسازی امروز این است که مدیران ما مسائل را با نگاه کوتاهمدت حل میکنند. برای مثال وقتی مسئله حاد منطقه ترافیک است، دمدستترین راه ایجاد یک پل یا راه ارتباطی برای حل مشکل ترافیکی است؛ درحالیکه این تنها یک مسکن کوتاهمدت است. باید آگاهی همگانی را افزایش داد. گاهی وقتی کاری برای شهر نکنیم، بهتر است.
او توضیحات خود درباره پلها را با مثالی از پل صدر ادامه میدهد و میگوید: پیشینه محلاتی را که پل صدر در آن قسمت احداث شده است، مرور کنید و ببینید کدامیک از نظامها باید در آنجا حاکم باشند؟ آیا ارزشهای اجتماعی با یک پل دوطبقه تقویت میشود یا از بین میرود؟ در بزرگراه آزادگان ارزش حملونقل غالب است و اشکالی ندارد یک کمربندی بزنند و تبادل کالا و مسافر را تسهیل کنند، اما در شهر تهران مسئله اصلی چیست؟ مثلا ترافیک سنگین اتوبان صدر را با احداث پل میخواهیم کنترل کنیم و با این کار سعی کردند مسئله ترافیکی را حل کنند، اما مسئله دیگری ایجاد شد که با اساس ارزشمندی محدوده شمال شرق تهران تضاد دارد.
گلپاگانی معتقد است نگاه ابزاری به پلها ساختگاه آن را از بین برده است و توضیح خود را با موضوع حملونقل در تهران گره میزند و میگوید: در شهر تهران به موضوع حملونقل و ترافیک جدا از مسئله شهرسازی فکر میشود. مجموعهای داریم که شبکه رفتوآمد را طراحی میکند و نگاه کمی به مسئله شهرسازی دارد، اما زمانی که به مسائل زیستمحیطی، اجتماعی و... توجه نشود، ساختگاه آن ابزار را از بین میبرند. باید دنبال راهحل دیگری برای این نیازها بود تا خدشهای به نیازی که امتیاز بالاتری دارد، وارد نشود.
او که معتقد است پل صدر یک کالا برای دسترسی راحتتر مردم شرق تهران به خدماتی در مرکز و غرب تهران است که از آن محروم هستند، میگوید: در شمال شرق تهران باید خدماتی را که در این منطقه کمبود دارد، تأمین کرد تا نیاز به سفر را کم کنیم، نه اینکه دنبالهرو ترافیکی باشیم که به دلیل فقر خدمات شکل گرفته است. با این کار، ما در واقع فقر خدمات را تشدید میکنیم.
این کارشناس شهرسازی به نکته دیگری درباره پل صدر اشاره میکند و آن بیتوجهی به نقش محیط زیست در احداث این پل در تهران است: جهت باد غالب تهران از غرب به شرق است و در محدوده پل صدر ساختار زمین بهگونهای است که حرکت هوا کندتر میشود. شما وقتی نقشههای آلودگی هوا را مرور کنید، میبینید این قسمت مرکز تجمع آلودگی هواست. در جایی که حرکت باد کند بوده و باد یک مسئله حیاتی برای پاکیزگی هواست، نظام زیستمحیطی ارزش فوقالعادهای پیدا میکند و در این مکان نباید کانون تولید آلودگی ایجاد میشد.
سولماز حسینیون، مدرش دانشگاه و پژوهشگر شهری، از منظر دیگری به مسئله پلها نگاه میکند. او معتقد است پلسازی در دنیا آنقدر مهم است که برای طراحی آن مسابقه برگزار میشود و معماران خوشنام و مطرحی در دنیا امضای اثر برجسته خود را در یک پل خلاصه کردهاند. او در گفتوگو با «اهالی» میگوید: پلها غیر از کارکرد عبور و مرور و اتصال، در طول تاریخ، کارکردهای نمادین هم داشتند و به همین دلیل معماری و نحوه ساخت پل هویتی مهم است. متأسفانه در سالهای اخیر از این دید به پلها نگاه نکردیم. در دنیا برای ساخت و طراحی پلها مسابقه برگزار میکنند و امضای بسیاری از معمارها به پلهایی است که میسازند. هویت خیلی از شهرها با پلها تعریف میشوند، اما ما از این موضوع غافل شدیم. حتی پلهایی را که بهتدریج هویت تاریخی پیدا میکنند، خراب میکنیم؛ درحالیکه در جهان خیلی از پلها بخشی از تاریخ شهری یک کشور میشوند.
مثال معروف تغییر هویتی یک پل در پروژههای لاین نیویورک رخ داد و زمانی که این پل کارکرد خود را که عبور ریل قطار بود از دست داد، به جای تخریب، تغییر کاربری داد و تبدیل به پیادهراه شد. در تهران به بهانه این تغییر کاربری، پل گیشا را خراب کردند؛ بااینحال، آنچه در پروژههای لاین رخ داد، در گیشا با وجود وعدهها هنوز رخ نداده است.
او در ادامه به موضوع انسانمحوری در پلهایی که محل حملونقل هستند، در دهه ۵۰ اشاره میکند که در پلهای این روزها این کارکرد دیده نمیشود و ادامه میدهد: پلهای دهه ۵۰ شیب راه دارند و برای پیادهروی و دوچرخهسواری مناسب هستند، اما امروزه در تهران این اصلاحات حداقلی برای افرادی که دچار مشکل هستند، رعایت نمیشود.
حسینیون معتقد است پل یک عنصر ارتباطی است که قرار است بخشهایی از شهر را به هم وصل کرده و در تردد سهولت ایجاد کند. با پلها قرار است شهرها پیادهمحورتر یا انسانمحورتر شود، نه اینکه به بهانه وجود پلها، ارتباطات را کاملا قطع کنیم و در نهایت تأکید میکند: ما در طراحی پلها نیازمندیم به پل بهعنوان عنصر معماری و مهندسی ارزشمند در شهرها نگاه شود، اما در ایران پل با پیشپاافتادهترین ابزار ساختوساز و تنها برای وصلکردن دو نقطه به همدیگر ایجاد میشود.