حرکت، آب، اصفهان
شهرهای امروز، شهرهایی هستند که با سرعت هرچه تمامتر ماشینی میشوند. طرحهای توسعه و تمامی طرحهایی که برای شهر در غالب حکم صادر میشوند، همگی نسبتی با خودرو و حرکت آن در شهر دارند؛ چه در شهرهای تاریخی و کوچههای ارگانیک و باریک آن که در طرحها حکم تعریض میگیرند و چه بخشهای جدید شهر که طراحی میشوند، همه و همه در خدمت ماشین و حرکت آن است.
محدثه انصاری - پژوهشگر مرمت شهری
شهرهای امروز، شهرهایی هستند که با سرعت هرچه تمامتر ماشینی میشوند. طرحهای توسعه و تمامی طرحهایی که برای شهر در غالب حکم صادر میشوند، همگی نسبتی با خودرو و حرکت آن در شهر دارند؛ چه در شهرهای تاریخی و کوچههای ارگانیک و باریک آن که در طرحها حکم تعریض میگیرند و چه بخشهای جدید شهر که طراحی میشوند، همه و همه در خدمت ماشین و حرکت آن است.
اما بهراستی نسبت شهر با انسان چیست؟ مگر نه آنکه شهرها برای انساناند و نه خودروها؟! یکی از مشکلات عمده در زندگی شهری امروزه، توجه بیش از حد به حرکت سواره و فراموشکردن حرکت پیاده است.
از آنجاییکه همه شهروندان امکان استفاده کردن از وسایل نقلیه را ندارند، عدالت اجتماعی باید به سمتی برود تا امکان حرکت پیاده در شهر تسهیل شود. با وجود تلاشهایی که بهویژه در سالهای اخیر پس از بابشدن موضوع شهرهای پیادهمدار صورت گرفت، اما در بسیاری از نقاط شهری عملا امکان دسترسی پیاده وجود ندارد و این دشواری در دسترسی پیاده، مانند طیکردن هفتخان رستم است!
البته در شهرهای ما، مسیرهایی وجود دارند که با وجود کیفیات و قوانین، حرکت پیاده در آنها نقش پررنگتری به خود میگیرد و سبب ایجاد جریانات اجتماعی و پویایی شهر در قامت انسانیاش میشود. کیفیتهای مسیرهای دسترسی، ازجمله کیفیتهای کالبدی، سیما و منظر، احساس امنیت، سبزینگی و... میتوانند مشوق شهروندان برای حرکت پیاده در شهر باشند. در این میان ویژگیهای ذاتی برخی از شهرها، مشوق استفاده از مسیرهای دسترسی به صورت پیادهمحور هستند. مانند اصفهان و زایندهرودش!
رودخانه زایندهرود تأثیر زیادی در شکلگیری شهر اصفهان دارد؛ به نحوی که حیات شهر تا حد زیادی وابسته به حرکت رود در شهر است. اصفهان، در طول سالها در مسیر رودخانه شکل و گسترش پیدا کرده است، اما منظور از حیات، تنها رشد شهر نیست بلکه لازم نیست متخصص باشیم تا متوجه وابستگی حیات اجتماعی شهر به رودخانه زایندهرود باشیم. رودخانهای که در زمان پرآبی، تمامی مسیرهای سواره اطرافش شاهد ترافیک و معابر پیادهروی همجوارش پر از صدای زندگی و پویایی است، اما در زمان بیآبی، حتی چراغهای مسیرهای پیاده یکیدرمیان خاموش است و صدایی جز سکوت وجود ندارد. این رودخانه شهر را به دو نیمه شمالی و جنوبی تقسیم میکند که مسیر دسترسی به هر نیمه توسط پلهای روی رودخانه تأمین میشود. این پلها، بهخصوص پلهای تاریخی، نقش بسیار مهمی در سناریوی پیاده حرکتکردن در حاشیه رودخانه از شرق به غرب یا برعکس دارند.
یکپارچگی مسیر دسترسی حاشیه رودخانه، عدم تقطیع مسیرهای دسترسی به وسیله معابر مختص به خودرو، وجود سبزینگی که علاوه بر تأثیرات مثبت سیما و منظر بهعنوان فیلتر صوت خیابان عمل میکند، وجود مبلمان شهری، احساس امنیت، پویایی اجتماعی و دیدارهای شهروندی و از همه مهمتر وجود آب ازجمله عواملی است که شهروندان را به حرکت پیاده در این مسیر تشویق میکنند؛ بهگونهای که ممکن است افراد بدون داشتن مقصدی خاص، صرفا با هدف پیادهروی، در این مسیر حرکت کنند. در این بین وجود پلهای تاریخی که رفتوآمد بر روی آنها نیز به صورت پیاده اتفاق میافتد به عنوان نقاط مکث در میان حرکت باعث ایجاد کانونهای اجتماعی میشوند و شهروندان را گردهم آورده و گفتوگوی شهروندی و کنشهای جمعی ایجاد میکنند.
اما در زمانهای بیآبی رودخانه زایندهرود، داستان به گونه دیگری است. حذف آب و ایجاد تصویر دلمردهای از شهر، باعث کاهش تردد پیاده در محورهای حاشیه زایندهرود میشود. گویی شهروندان آب را طواف میکنند و نبودش روح آنها را آزار میدهد، پس از دیدن آن و پیادهروی در کنار آن دوری میجویند. این در حالی است که ترافیک ماشینی خیابانهای اطراف نیز نسبت به زمانهای پرآبی رودخانه تفاوت چشمگیری دارد.
آنچه در سالهای اخیر شاهد آن هستیم، حذف کامل جریان آب در میان شهر است؛شهری که روزگاری حیاتش را به واسطه رودخانهاش داشت، حالا بدون آن چیست؟! همانطور که اشاره شد، گویی وجود آب در رودخانه زایندهرود همان کیفیتی است که مشوق شهروندان برای پیادهروی چه به هدف مقصدی خاص و چه بدون هدف است و نبود آن، مرکزیت اجتماعها و دیدارهای شهروندی را تحتالشعاع قرار میدهد. همچنین علاوه بر مسئله آب، کنترل شدید اجتماعات و محدودکردن عملکرد شهروندان در نقاط مکث این مسیر دسترسی (مانند آواز خواندن زیر دهانههای پل خواجو که با برخورد مأموران همراه است) و از بین رفتن برخی از کیفیتها مانند نور و چراغهای این مسیر که در طول شب، یکی در میان و گاهی بهطور کلی خاموش است، باعث ایجاد حس عدم امنیت میشود، حضور پیاده و حرکت پیاده را بهخصوص در شب بسیار کمرنگ کرده و میکند. با این وجود این مسیر اگرچه نه به اندازه روزهای پرآبی، اما هنوز هم یکی از مسیرهای مهم شهری جهت حرکت پیاده در شهر است.