الگوهای ساخت مسکن چگونه مردم را ماندگار میکند؟
روی هم نسازیدمان
شهر تنها خیابان نیست که در آن با خودرو تردد کنیم، ساختوساز نیست که با هر میزان تاریکی و روشنی در آن زندگی کنیم، در و دیوار نیست که بدون تعلق خاطر در آن پیر شویم... شهر خاستگاه خاطرات و بستر جریان زندگی هر شهروند است.
علی یگانهنسب
شهر تنها خیابان نیست که در آن با خودرو تردد کنیم، ساختوساز نیست که با هر میزان تاریکی و روشنی در آن زندگی کنیم، در و دیوار نیست که بدون تعلق خاطر در آن پیر شویم... شهر خاستگاه خاطرات و بستر جریان زندگی هر شهروند است. چند نسل قبلتر از ما با تکهتکه هر محله خاطره داشت و خانه که میساخت، هم نیمنگاهی به هویت شهر و محله خود داشت هم چند قدمی هویت این شهر و محله را ارتقا میداد و خانهها تکه ناجنسِ بافت شهری نبود؛ برخلاف حالا که توسعه عمودی شهرها به شکلی پیش رفته که هویت اجتماعی محلات شهر را تهی کرده است و شهروند را روی هم ساخته تا ماندن و نماندن در یک محله چندان هم برایش مهم نباشد، زیرا محله برایش بیمعنا شده و خانه را هم فقط به چشم جای خواب میبیند نه جایی که به آن تعلق دارد.
نگاه به سیاستهای ساخت مسکن در سالهای گذشته مؤید همین امر است، الگویی که از تهران آغاز شد و کمکم به دیگر شهرها نیز سرایت کرد. فرشید ایلاتی، کارشناس بازار مسکن به تقلید کلانشهرها از تهران در حوزه ساخت مسکن اشاره کرده و میگوید: وقتی سیاستهای بالادستی حوزه مسکن را در صحنه عمل و اجرا دنبال کنیم، روند تهرانیزه شدن را در کلانشهرهای کشور شاهد هستیم. تهران همواره الگویی برای کلانشهرهای دیگر مانند اصفهان، مشهد و تبریز بوده که بعد از آن به شهرهای کوچکتر نیز میرسد.
او میافزاید: وقتی تهران را با شهرهایی که به اندازه آن جمعیت دارند مقایسه میکنیم، تراکم جمعیت شدید را میبینیم؛ استانبول، لندن و پاریس همگی بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون نفر جمعیت دارند، اما مساحت آنها دو تا چهار برابر است. این نشان میدهد که سیاست در عرضه زمین غلط بوده و منجر به توسعه افقی شهرها به شکل افراطگونه شده است.
او معتقد است: شهرهای ما به سمت تراکم بالا و کاهش کیفیت زندگی و ترافیک و شلوغی رفته است. شاید گفته شود که افزایش طبقات ساخت منجر به افزایش تولید مسکن میشود، اما این اتفاق در بلندمدت باعث ایجاد فضای مخربی در بازار مسکن شده و عاملی برای افزایش قیمت زمین است. هزینه زندگیهای شهری رو به افزایش بوده و پس از چند سال دود آن در چشم شهرداریها نیز رفته است؛ میبینید که وقتی میخواهند یک آزادراه بسازند و طرحهای تملک شهری دارند، باید هزینههای چندبرابری پرداخت کنند.
ایلاتی تصریح میکند: الگوی ساخت مسکن به شکلی است که برای ساکنان آن تعلق خاطر زیادی ایجاد نمیکند. ناچاریم تراکمفروشی را متوقف و توسعه مناطق منفصل پیرامون شهرها را دنبال کنیم. شهرکهایی که هویت مستقل داشته باشند و در کنار آن هستههای جدید و دسترسی جدید ایجاد کنیم.
ایلاتی میگوید: الگوی مناسب شهری این است که مراکز اداری و تجاری در مرکز شهر بهصورت متراکم ایجاد شود و وقتی از هسته مرکزی دور شوید مسکن یکدست و با تراکم مناسب بهوجود آید نه اینکه شهر بههمریخته و عجیب و غریبی ببینید که به شما آرامش نمیدهد و برای ساکنان آن تعلق خاطر زیادی ایجاد نمیکند.
او ادامه میدهد: اکنون معاونت زمین و معاونت شهرسازی وزارتخانه با سیاستهای گسترش افقی شهرها همراهی نمیکنند، درحالیکه تنها راهکاری که وجود دارد و منجر به رفاه خانوادهها میشود این است که به آنها زمین بدهند و هزینه واگذاری زمین و ارائه تسهیلات نیز در کنار آن به ساخت مسکن کمک کند، درصورتیکه فکر میکنند با حبس زمین میتوان ارزش افزوده کسب کرد و نگاه تجاری به اراضی عمومی و دارایی مردم دارند.
یزد یک نمونه عالی در توسعه افقی شهرهای ایران است. اگرچه جمعیت و معضلات آن به اندازه تهران و دیگر کلانشهرها نیست، اما میتوان دید که چسبیدن به ویژگیهای اجتماعی ساخت مسکن و اصل قراردادن محلات چه نتایج ارزشمندی را در یک شهر به ارمغان میآورد. عزیزالله سیفی، رئیس شورای شهر یزد میگوید: در این شهر زمین به اندازه کافی وجود دارد و برای ساخت مسکن همکاری خوبی هم ایجاد شده، اما اختلاف دیدگاه در این زمینه وجود دارد که آیا زمینهای یزد با توجه به شرایط اقلیمی و اجتماعی این شهر برای ساخت منازل ویلایی واگذار شود یا به سمت ارتفاع و بلندمرتبهسازی پیش بروند؛ به نظر میرسد که ساخت ویلایی بیشتر از ساختوساز مرتفع با فرهنگ یزد سازگار باشد و تصمیم شورایعالی شهرسازی نیز برای شهرهای استان یزد به همین شکل است.
او اضافه میکند: شهرداری برای ترویج تولید مسکن و مدیریت قیمت آن و زمین تلاش خود را کرده است، زیرا هرچه ساختوسازها افزایش یابد، در کاهش قیمت ساختمان مؤثر است. شاید گفته شود که محدودیت در توسعه عمودی شهر، شهرداری را از منافع اقتصادی محروم میکند، اما فقط نباید به فکر درآمد شهرداری باشیم و باید نگاهمان به فرهنگ شهرنشینی نیز باشد. مردم یزد شرایط اجتماعی و دینی خاص خود را دارند و این شرایط اقتضائاتی را برای گرایش مردم به ساخت مسکن و سکونت در آن ایجاد میکند. اگر قرار باشد توسعه شهر را بدون درنظرگرفتن شاخصههای موجود دنبال کنیم، قطعا حس تعلق به شهر و محلههای آن تضعیف میشود.
سیفی معتقد است: این موضوع اجتنابناپذیر است که وقتی توسعه شهر به شکل افقی اتفاق بیفتد، هزینه خدماترسانی توسط شهرداری برای جمعآوری زباله، ارتقای فضای سبز یا مسائلی از این قبیل افزایش مییابد، اما به نظرم باید از روحیه محلی و شهری یزد کمک بگیریم، زیرا این شهر مال مردم آن است و سیاستها باید طبق الگوی زیست آنها باشد. معضلات اجتماعی و هویتی که ناشی از روند ساخت مسکن است در همه شهرها یکسان نیست؛ شاید اصفهان باید مدیون وجود بافت تاریخی خود باشد که محدودیتهای آن باعث شده تراکم ساختوساز در هسته مرکزی تا حدی مدیریت شود. هرچند در مناطق دیگر یا برخی برهههای زمانی در مناطق مرکزی این کجرویها در ساختوسازهای مرتفع دنبال شده است.
مصطفی نباتینژاد، عضو شورای شهر اصفهان درباره ساختوسازهای مرتفع در این شهر میگوید: ارتفاعات تابع طرح تفصیلی شهر است که در بسیاری از موارد نیاز به بازنگری دارد. سرانه خدماتی در نقاط مختلف شهر دیده شده اما انجام نمیشود و ایجاد زیرساختهای بهداشتی، آموزشی و ورزشی به دلیل هزینه بالایی که دارد به بخشهای خصوصی و غیرانتفاعی سپرده میشود که تعهد و تضمینی وجود ندارد تا این کاربری بالفعل شود. همین مسائل باعث ایجاد عوارض اجتماعی میشود که نمونه آن را میتوان در شهرک شهید کشوری دید؛ جمعیت قابل توجهی که سکونت پیدا کردهاند، اما از لحاظ سرانه خدمات دچار عقبماندگی هستند هرچند این پهنهها الحاقات طرح تفصیلی محسوب میشود.
او معتقد است: بحث جدال میان توسعه عمودی و افقی موضوع تازهای نیست و شاید صرفه به توسعه افقی باشد اما این توسعه انسان را به سمت درونگرایی پیش میبرد؛ با این حال حتی در شهرسازی اسلامی نیز بین نظریهپردازان اختلاف وجود دارد. نکته حائز اهمیت این است که توسعه شهر چه عمودی باشد چه افقی، باید نیازهای فرهنگی- اجتماعی مردم آن و نیازهایی که هر شهروند در محله خود دارد در اولویت باشد.
نباتینژاد ادامه میدهد: محله پایدار بدین سبب شکل گرفته که هر فردی پاسخ نیازهای خود را به حد قابل قبولی در محله خود بگیرد و خیلی نیاز نداشته باشد که به جاهای دیگر شهر برود. غفلت از این موضوع باعث میشود که در آینده تعلق خاطر به محله کمتر شود و شهروند حس میکند این محلهای نیست که بتوانم در آن زیست کنم. البته صرفا هم نمیشود با توسعه افقی شهرها این موضوع را حل کرد چون امری چندبعدی و چندوجهی است.
او میافزاید: آنچه در محدوده شهری است به شکلی دارای چالش است؛ مثلا الحاق شهرک صنعتی محمودآباد به اصفهان قطعا تبعاتی را در آینده برای شهر به دنبال خواهد داشت. اما در پهنه غرب میتوان این توسعه را دنبال کرد و از ظرفیت اراضی کشاورزی محدوده استفاده شود تا مشکل اساسی و اولیه جامعه ایرانی که کمبود مسکن است در بخشی از کلانشهر اصفهان رفع شود، اما تصمیمگیری درخصوص زمینهایی که در خارج از محدوده و در حریم شهر است باید به گونهای باشد که بتوانیم پاسخگوی نسلهای آتی نیز باشیم و وارد توسعه فزایندهای که نمیدانیم آخر آن کجاست نشویم.
او تأکید میکند: توسعه هر شهر باید برمبنای زیست شهری آن باشد. شاید در برخی نقاط ساختمانهای حیاط مرکزی که یک طبقه پایین برود و یک طبقه بالای آن ایجاد شود و به تعبیری حریم ابدی داشته باشد، در بافت تاریخی اصفهان الگوی قابل قبولی باشد اما شرایط در این بافت چندان مطلوب نیست. بسیاری از منازل در بافت مرکزی اصفهان تبدیل به انباری شده و ساختوسازها نیز خیلی سکونتگاهی نیستند و کاربری تجاری و خدماتی دارند در حدی که زیست شهری برخی خیابانهای اصفهان مختل و به بحران شهر از نظر ترافیکی تبدیل شده است.
اهالی شهر را خانهها و محلههایشان و ریخت و شکل آن معنا میدهد. شاید وقت آن رسیده که سیاستهای ساخت مسکن به سمت هویتبخشی و ماندگاری بیشتر مردم در محلات خود پیش برود.