|

مهاجران افغان ؛ اخراج یا کنترل اجتماعی

مهاجران  افغان ؛ اخراج یا کنترل اجتماعی

 در روزها و ماه‌های اخیر شاهد یک هیستری جمعی خسارت‌بار علیه افغان‌ها بوده‌ایم ، هیستری جمعی که اختلال شخصیت ضداجتماعی را در میان گمنامان اجتماعی تقویت خواهد کرد و تبعات بسیار جدی خواهد داشت .

واقعیت آن است که چه بخواهیم و چه نخواهیم ؛ 

الف )  به‌واسطه برخی تغییرات جمعیتی مثل کاهش شدید نرخ TFR ( تعداد فرزند به ازای هر مادر ) و رسیدن آن به ۱.۴  یعنی عدد زیر نرخ جانشینی  و نیز سونامی سالمندی و بحران نیروی انسانی  در آینده 

ب)  به‌واسطه برخی تغییرات اجتماعی  مثل افزایش سطح سواد و به‌تبع آن افزایش انتظارات جمعیت فعال   و به قول نوربرت الیاس،پایین آمدن آستانه تحمل تمدنی در اثر بالا رفتن تمدن 

در آینده نزدیک،  ایران به‌طور جبری مهاجرپذیر خواهد شد و هیچ گریز و گزیری جز مهاجرپذیری برای گذران امور ندارد.

 اگر در آمریکا با نرخ ۳۰ درصدی فریلنسرها مواجهیم در ایران به‌واسطه تغییرات اجتماعی نهاد شغلی  به‌زودی آمار فریلنسرها به نیمی از جمعیت فعال خواهد رسید و عملا بسیاری از فرصت‌های شغلی  خالی خواهد ماند و یا شاهد رشد چشمگیر  نرخ خروج کارکنان در شرکت‌ها و جایگزینی نیروی کار از اتباع خارجی  خواهیم بود .

 در یک نمونه ،  آمارها نشان می‌دهد در سال ۱۴۰۱، اسنپ بیش از ۴ میلیون و ۵۳۰ هزار کاربر راننده داشته  که ۹۷ درصد آن‌ها مرد و ۳ درصد زن بوده‌اند. این در حالی است که  برابر  آمار نهاد ریاست جمهوری تعداد کل کارمندان دولت در کشور، ۲ میلیون و ۳۷۹  هزار و ۱۵۱ نفر است که البته نیروهای مسلح داخل این آمار نیستند ، این آمار نشان می‌دهد بحران منابع انسانی در صنعت و کشاورزی و ...جدی است و به‌زودی این بحران با نیروی کار از اتباع خارجی مرتفع خواهد شد .

 از دیگر سو بر اساس مدل روانشتاین اکثر مهاجران مسافت کوتاهی را طی می‌کنند و از همین حیث نیز شاهد هجوم مهاجرین افغان به ایران هستیم و خواهیم بود .

البته از میان بیش از ده مدل  و نظریه مهاجرتی در نظریه‌های مهاجرت( مثل مدل‌های جاذبه و دافعه ، نظریه الگوی اقتصاد دوبخشی توسعه ، مدل سرمایه‌گذاری انسانی و هزینه و فایده ، نظریه اقتصادی مهاجرت تودارو، مدل شبکه‌ای ، مدل رفتاری ، مدل سیستمی ، مدل وابستگی و نظریه محرومیت نسبی ) بهترین مدلی که می‌تواند حضور اتباع افغانی را در ایران تبیین کند مدل شبکه‌ای است .

 این مدل تقریبا اوایل دهه ۱۹۸۰ مطرح گردید و بعدها توسط صاحب‌نظران گسترش یافت . در این مدل هزینه و فایده مهاجرت در قالب شبکه‌های مهاجرتی مورد تبیین قرار می‌گیرد. به اعتقاد صاحب‌نظران این دیدگاه ، شبکه مهاجرتی مشتمل است بر پیوندهای بین افراد که مهاجران قبلی و غیر مهاجران را در مناطق مبدأ و مقصد از طریق پیوندهای دوستی و خویشاوندی و یا خاستگاه‌های اجتماعی مشترک به هم مرتبط می‌سازد .درون شبکه‌های مزبور حرکات مهاجرتی رو به افزایش می‌نهد .در این مدل شاهد  شبکه‌ای مهاجرتی هستیم و این شبکه روزبه‌روز گسترده‌تر می‌شود .

بنابراین لازم داریم بجای اتباع ستیزی ،رویکرد کنترل اجتماعی را در مواجهه با اتباع تقویت کنیم   و تقویت کنترل اجتماعی نیازمند وابستگی است ، به هر میزان اتباع به جامعه ایرانی وابسته‌تر باشند احتمال بزهکار شدنشان کمتر است. تقویت کنترل اجتماعی همچنین نیازمند اعتقاد و تعهد است که این مهم نیازمند هژمونی سازی از ایران و افزایش مشروعیت آن در میان اتباع است .

تقویت کنترل اجتماعی اتباع همچنان نیازمند مشغولیت آن‌هاست، آن‌چنان‌که تراویس هیرشی معتقد است دست بیکار کارگاه شیطان است ، از همین رهگذر حمله به محل کار افغان‌ها و بیکار کردن آن‌ها از کار ، کاملا در راستای خلاف کنترل اجتماعی است.