|

نصف جهان چگونه گرفتار چالش آب شد؟

اصفهان و آب در گذر زمان

ناصرخسرو سال 444 هجری قمری در سفرنامه خود طی اقامت 10 روزه در حوالی محله طوقچی اصفهان چنین می‌نویسد: «اصفهان شهری است بر هامون نهاده، آب و هوایی خوش دارد و هر جا که ده گز چاه فرو برند آبی سرد خوش بیرون آید. اندرون شهر همه آبادان که هیچ از وی خراب ندیدم و بازارهای بسیار. در همه زمین پارسی گویان شهری نیکوتر و جامع‌تر از اصفهان ندیدم».

اصفهان و آب در گذر زمان

بهرام نادی-عضو هیئت‌علمی دانشگاه و عضو کارگروه فرونشست استان اصفهان:  ناصرخسرو سال 444 هجری قمری در سفرنامه خود طی اقامت 10 روزه در حوالی محله طوقچی اصفهان چنین می‌نویسد: «اصفهان شهری است بر هامون نهاده، آب و هوایی خوش دارد و هر جا که ده گز چاه فرو برند آبی سرد خوش بیرون آید. اندرون شهر همه آبادان که هیچ از وی خراب ندیدم و بازارهای بسیار. در همه زمین پارسی گویان شهری نیکوتر و جامع‌تر از اصفهان ندیدم». در بخش غربی طوقچی اصفهان چشمه‌ای وجود دارد به نام چشمه مدرس که با توجه به متون تاریخی، چشمه مدرس خندق مقابل دیوار شمالی شهر اصفهان مربوط به دوره سلجوقیان یا دیلمیان است. این خندق یا چشمه با عمق تقریبی شش متر تا سال 1352 جاری بوده است. به عبارتی سطح آب زیرزمینی طی سال‌های متمادی تقریبا ثابت بوده است. شاردن در سال 1667 میلادی درباره اصفهان چنین می‌نویسد: «آنچه بیشتر مایۀ کمال زیبایی و منظر دلپسند اصفهان است کاخ‌های باشکوه، خانه‌های فرح‌افزا، کاروانسراهای گشاده‌دامن و بازارهای دیدنی آن است. در دو طرف خیابان‌های اصلی شهر جوی‌های آب جاری است، و درختان ستبر و سایه‌ور، سر به ابر برافراشته‌اند.

 

تقریبا در تمام کوچه‌ها جوی‌ها و راه‌آب‌های سرپوشیده وجود دارد، گاهی اوقات پوشش این جوی‌ها فرو می‌ریزد، و برای کسانی که سواره می‌گذرند خطرات و صدماتی می‌آفریند. در فصل زمستان در تمام کوچه‌ها شب و روز آب جریان دارد، اما در فصل تابستان در هر هفته فقط چند روز آب در آنها روان است». تا دهه 1340 جریان آب سطحی در اکثر مادی‌های شهر اصفهان در زمستان جاری و در تابستان به سبب کشت و زرع و محدودیت منابع به شیوه‌ای توزیع می‌شده است.

 

در نیمه دی‌ماه تا نیمه اسفندماه سال 1374 جریان آب زاینده‌رود در ایستگاه موسیان به حدود پنج تا هفت متر مکعب در ثانیه کاهش می‌یابد و علائم بی‌رمق‌شدن زاینده‌رود مشاهده می‌شود. خشکی کامل زاینده‌رود در مرداد و شهریور 1386 به خشکی کامل زاینده‌رود از مهرماه 1391 تا آبان‌ماه 1394 می‌انجامد. جریان آب در مادی‌های نیز در زمان جریان آب زاینده‌رود به جریان آب در دو مادی نیاصرم و فرشادی محدود می‌شود. در زمان کاهش جریان آب زاینده‌رود نیازهای آبی کشاورزی، صنعت و بخشی از آب بهداشتی و شرب بر اساس برداشت از منابع آب زیرزمینی تأمین می‌شود. عدم جریان زاینده‌رود، مادی‌ها و کانال‌ها به معنای عدم تأمین آب مورد نیاز کشاورزی توسط آب سطحی و عدم تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی است.

 

تبعات خشکی آب سطحی، علاوه بر عدم تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی، برداشت بیشتر از منابع آب زیرزمینی برای جبران کسری خشکی آب سطحی خواهد بود. برداشت بیشتر مفهومی جز تخلیه تدریجی سفره آب‌های زیرزمینی نیست. بر مبنای معادلات ساده مکانیک سیالات، مدل‌های آزمایشگاهی، مدل‌های عددی و نتایج اندازه‌گیری تغییر شکل زمین، همبستگی زیادی بین تخلیه و افت آب زیرزمینی و نشست خاک وجود دارد.

 

فرونشست زمین معلول افت سطح آب زیرزمینی آبخوان در محدوده وسیعی از یک دشت است. دستیابی بشر به فناوری جدید مانند پمپ‌های تخلیه آب زیرزمینی و حفر چاه‌های عمیق سبب افت آب زیرزمینی شده است. نگاهی گذرا در حوزه آبریز زاینده‌رود نشان‌دهنده وجود 31250،4583 و 902 حلقه چاه مجاز و 15742، 2264و 137 چاه غیرمجاز به ترتیب برای تأمین آب مورد نیاز کشاورزی، صنعت و خدمات و شرب و بهداشت با حجم آب برداشتی سالانه از چاه‌های مجاز و غیرمجاز 2.55 میلیارد مترمکعب که 90 درصد برداشت مربوط به بخش کشاورزی و شش درصد مربوط به بخش صنعت است. متوسط افت درازمدت سالانه سطح آب زیرزمینی در دشت اصفهان 94 سانتی‌متر در سال است. بنابراین علت اصلی فرونشست در بسیاری از دشت‌های ایران تخلیه تدریجی منابع آب زیرزمینی است و کنترل فرونشست در گرو حفظ و نگهداری منابع آب زیرزمینی خواهد بود. نگاهی به دشت‌های کل کشور بیانگر تخلیه آبخوان و بروز فرونشست در دشت‌های دیگر نیز هست.

 

نگاهی به نقشه‌های فرونشست زمین در ایران نشانگر وقوع فرونشست در منطقه وسیعی از دشت گرگان، تهران، البرز، قزوین، کرمان، یزد، میناب، خوزستان و... است. چطور ممکن است استانی مانند اصفهان با داشتن 0.3 میلیارد مترمکعب آب پشت سد زاینده‌رود و استان خوزستان با داشتن 13.3 میلیارد مترمکعب در پشت سدهای خوزستان در پایان شهریور سال 1403 دارای فرونشست در دشت‌ها باشند؟ سؤال دیگر این است که چه مسیری در حکمرانی آب در سال‌های گذشته طی شده که 146 میلیارد مترمکعب کسری تجمعی مخازن آب زیرزمینی کشور را شاهد هستیم؟ (معادل 100 برابر حجم پر اسمی سد زاینده‌رود) آیا این روند به معنای ورشکستگی آبی در سراسر کشور است؟

 

تصویب قوانینی همچون تبصره ذیل ماده 3 قانون توزیع عادلانه آب در سال 1361 سبب صدور 150000 پروانه برای چاه‌های غیرمجاز شد. طرح طوبی در آیین‌نامه اجرایی بند الف تبصره 20 قانون بودجه سال 1381 موجب افزایش دوبرابری سطح زیر کشت باغات در اراضی بالادستی زاینده‌رود شد. قانون تعیین تکلیف چاه‌های فاقد پروانه در سال 1389 سبب ترغیب مردم برای حفر چاه غیرمجاز شد. نکته اساسی دیگر این است که چه عاملی سبب حفر دوبرابری چاه‌های غیرمجاز نسبت به مسلوب‌المنفعه در سال 1403 در استان اصفهان می‌شود؟

 

برای تعادل‌بخشی بین مصرف آب زیرزمینی (خروجی از آبخوان) و تغذیه آب زیرزمینی (ورودی به آبخوان) لازم است یا برداشت (خروجی) کم و یا تغذیه به آبخوان (ورودی) از طریق جریان سیلاب و آب سطحی یا تزریق مصنوعی آب اضافه شود. دستیابی به منابع جدید مانند انتقال آب شیرین درون یا بیرون حوزه‌ای و یا تصفیه آب دریای خلیج فارس و عمان و انتقال آب به منظور تأمین بخشی از آب مورد نیاز و کاهش میزان مصرف صنعت می‌تواند به صورت یک راه‌حل مناسب باشد.

 

انتقال آب یک راه‌حل مهندسی و فناورانه است، اما آیا این راه‌حل جامع است؟ سؤالات زیر لازم است پاسخ داده شود.

 

 چرا اجرای طرح‌های موفق انتقال آب همچون تونل اول کوهرنگ، تونل دوم کوهرنگ، تونل چشمه لنگان خدنگستان و... سبب کنترل ناترازی آب و فرونشست نشده است؟

 

 چرا با وجود مطالعات بسیار درباره انتقال آب از زاینده‌رود به یزد، کاشان، بن بروجن و... اثرات انتقال آب بر ناترازی آب و بروز فرونشست، ریزگردها و افت زیست‌پذیری در این حوزه بررسی نشد؟

 

 چرا حجم آب 13.3 میلیارد مترمکعبی آب در پشت سدهای خوزستان سبب کنترل ناترازی آب و فرونشست نشده است؟

 

 بر مبنای آمار شرکت آب منطقه‌ای اصفهان 90 درصد برداشت آب زیرزمینی مربوط به بخش کشاورزی و شش درصد مربوط به بخش صنعت است. این موضوع به مفهوم این است که افزایش شش درصدی آب زیرزمینی در بخش کشاورزی تقریبا معادل تمامی آب زیرزمینی مصرفی در بخش صنعت است. آیا این چالش می‌تواند مبانی کلی طرح را خدشه‌دار کند؟

 

تمامی سؤالات مطرح‌شده به غیر از موارد اجتماعی، سیاسی، محیط زیستی و... است که می‌تواند یک مسئله خطی را به یک مسئله پیچیده تبدیل کرده و در نهایت آیا خرد جمعی می‌تواند راه‌حل بهتری برای زیست پایدار ارائه کند یا در شرایط فعلی، مناسب‌ترین گزینه را انتقال آب می‌داند؟