|

آب در هاون کوبیدن

بعد از چند سال که از طرح سهمیه منطقه محروم در پذیرش دستیاران رشته‌های مختلف پزشکی می‌گذرد، در بعضی استان‌ها هیچ نشانه‌ای از حل مشکل کمبود پزشک رؤیت نمی‌شود‌. در همین شش ماه گذشته نگارنده این متن در دو استان بزرگ کشور از نزدیک با یک مورد عجیب روبه‌رو شده است.

 

بعد از چند سال که از طرح سهمیه منطقه محروم در پذیرش دستیاران رشته‌های مختلف پزشکی می‌گذرد، در بعضی استان‌ها هیچ نشانه‌ای از حل مشکل کمبود پزشک رؤیت نمی‌شود‌. در همین شش ماه گذشته نگارنده این متن در دو استان بزرگ کشور از نزدیک با یک مورد عجیب روبه‌رو شده است. استان‌هایی که با توزیع عجیب و غریب نیروی متخصص، بسیاری از شهرهای خود را خالی گذاشته و از سوی دیگر در مرکز استان و بعضی شهرهای به‌اصلاح اکازیون‌تر تا هفت متخصص از یک رشته را جا داده‌اند. این موضوع بار دیگر به وضوح ثابت می‌کند که هر‌ چقدر سیاست‌های کلان، کارشناسانه و درست طراحی شوند، مجریان خرد به جای اجرای قانون همان کار همیشگی را می‌کنند؛ خدمت به باند محلی خود به جای پاسخ‌گویی به مقامات بالاتر؛ مصداق روشن آب در هاون کوبیدن. بی‌تفاوتی بعضی مدیران استانی نسبت به مردم محروم خود چنان شدید و عمیق است که باورش سخت است که این مدیر از همین استان رشد کرده و پرورش یافته. در یکی از استان‌ها از تعداد ده‌ها متخصص سهمیه محروم در رشته‌های مختلف که در سال‌های اخیر فارغ‌التحصیل شده بودند، بخش اعظمی در مرکز استان عضو هیئت‌علمی شده بودند، بعضی هیئت‌علمی دانشگاه‌های تهران بودند و از همه جالب‌تر اینکه عده‌ای اصلا ایران نبودند. چه طنزی تلخ‌تر از اینکه اگر سهمیه محروم نبود و موج‌سواری بر بدبختی مردم استان اتفاق نمی‌افتاد، رؤیای تحصیل در رشته‌های لوکس تخصصی برای خیلی‌‌ها دست‌نیافتنی می‌شد. انتخاب نوع سهمیه توسط این پزشکان کاملا با علم از نوع تعهدات صورت گرفته است و اینکه بعد از فراغت از تحصیل یادشان بیفتد نباید در شهری محروم سال‌های شیرین عمرشان را بگذرانند چیزی جز پشت پا زدن به حق‌الناس نیست. با توجه به این مناسبات استانی و نبود نظارت و حسابرسی، آیا واقعا طرح افزایش ظرفیت با محوریت بومی‌گزینی و اولویت‌سنجی مناطق محروم گرهی از کار مردم باز می‌کند؟ واقعا رئیس دانشگاه‌های علوم پزشکی برایشان سؤال پیش نمی‌آید که متخصصان سهمیه مناطق محرومشان پس از پنج، شش سال از تصویب این طرح، کجا مشغول هستند که دو شهر محوری ولی محروم استانشان حتی یک چشم‌پزشک هم ندارد تا مردمشان مجبور شوند جان‌برکف، جاده‌های استان را گز کنند؟ لذا به نظر آنچه بیش از همه لازم است، تغییر ساختار انتصابات استانی است تا یا مدیر رأسا از وزارت انتخاب شود یا حداقل از یک استان دیگر باشد، تا شاید یک مدیر غیربومی بیشتر برای مردم استان‌های محروم دل بسوزاند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها