|

ابهام در سیاست خارجی رئیسی

سیاست خارجی دولت رئیسی ادامه برنامه‌ریزی‌های روابط بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران است که با ترمیم پاره‌ای از روش‌ها در اصول آن، دو ساحت، یکی هموارسازی روابط منطقه‌ای تهران با کشورهای همسایه به‌ویژه در حوزه خلیج فارس و ساحت دوم، اصل قراردادن ادامه گفت‌وگوها به جای تشدید اختلاف‌ها یا گسترده‌ترکردن تنش‌هاست. آقای رئیسی، رئیس‌جمهوری، با تأیید روش گفت‌وگو در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، ادامه آن را برای رسیدن به تفاهم و همکاری به جای تخاصم، ضروری و لازم می‌داند؛ درحالی‌که شیوه گفت‌وگوهای بدون برنامه‌ریزی و هدفمند را رد می‌کند . حضور وزیر امور خارجه در نشست بغداد و تعامل با کشورهای همسایه و منطقه در آن نشست، سفر ایشان به روسیه، لبنان و سوریه از نشانه‌های تلاش برای هموارسازی روابط منطقه‌ای تهران است. مقوله بعدی یعنی ازسرگیری گفت‌وگوهای برجامی در وین است. این گفت‌وگوها مدتی به‌خاطر برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران متوقف شد و هر دو طرف در انتظار پایان انتخابات و اعلام نتیجه آن تا تشکیل دولت جدید بودند. اکنون با تشکیل دولت و انتخاب وزیر خارجه جدید و گذشت زمان قابل توجه بار دیگر همه در انتظار شروع مجدد گفت‌وگوهای برجام در وین هستند. حتی چین و روسیه نیز بارها اعلام کرده‌اند که در انتظار بازگشت ایران بر سر میز مذاکره هستند. بااین‌حال مطلبی که این روزها عمیقا مورد توجه و ضرورت قرار می‌گیرد، ازسرگیری مذاکرات برجامی با حفظ توازن از حیث روابط کشور با شرق از جمله چین و روسیه است. از طرفی همه می‌دانند که گفت‌وگوهای دوره ششم مذاکرات در وین تا آخرین گام پیش رفته بود و به تأکید مکرر نمایندگان ایران و دیگران حاضر در این روند، به مرحله تصمیم نهایی رسیده بود تا جایی که بسیاری گمانه‌زنی می‌کردند که دولت رئیسی بعد از ورود و با برگزاری چند جلسه می‌تواند به‌سادگی گام آخر را بردارد، چالش هسته‌ای و تحریمی را بعد از چندین و چند سال خاتمه دهد و هم بار فشارهای اقتصادی و معیشتی ناشی از آن را از روی دوش مردم بردارد و سایه بزرگ این چالش را سرانجام از سر ایران کم کند و فرصت‌های متعددی را که پشت دیوار آن مانده‌اند، برای خود و ایران دسترسی‌پذیر کند. رفتار دولت جدید در زمینه مذاکرات وین و برجام تا به امروز قابل دفاع نبوده است.

در دولت رئیسی، حتی تا هفته‌ها مشخص نشده بود آیا وزارت خارجه متولی برجام باقی می‌ماند یا مانند دولت‌های پیش از دولت حسن روحانی، کار به شورای عالی امنیت ملی کشور محول خواهد شد. تنها چند روزی است که به نظر می‌رسد برنامه‌ای برای گرفتن کار از وزارت خارجه در کار نیست و البته هنوز هم تکلیف تیم مذاکره‌کننده ایران به‌ طور دقیق مشخص نشده است. در‌حالی‌که همه طرف‌ها از روسیه تا آمریکا از ایران می‌خواهند زودتر به میز مذاکره برگردد، ایران همچنان کار را به روزی نامعلوم، «به‌زودی»، در آینده موکول می‌کند و درعین‌حال، امیر‌عبداللهیان در سفر نیویورک به مخاطبی نامعلوم هشدار می‌دهد که «پنجره این فرصت برای همیشه باز نخواهد بود»؛ تا‌ جایی ‌که نماینده روسیه که در تمام دوران پس از خروج آمریکا از برجام حامی مواضع ایران بوده، لب به گلایه بگشاید و در پاسخ به این سخن که ایران در حال بررسی متن فعلی حاصل از گفت‌وگوهاست، بپرسد مگر این بررسی را نمی‌شود پای میز مذاکره و با حضور طرف‌هایی که کار را تا اینجا پیش برده‌اند، انجام داد؟ متأسفانه دشمن قسم‌خورده انقلاب اسلامی؛ اسرائیل، تعاملات خود برای تخریب فرصت برجام را به حداکثر رسانده و کار به بررسی «نقشه دوم» و «گزینه‌های روی میز» در صورت ناکامی توافق رسیده است، اما نهایت کنش ایران مطرح‌کردن گفت‌وگو در بروکسل با اتحادیه اروپا بوده که آن هم بعد از روزها صحبت مقامات ایران در‌این‌باره و البته حتی واکنش منفی روسیه به آن، با انکار و رد مقامات اتحادیه اروپا مواجه می‌شود. هنوز کسی به‌ طور قطعی نمی‌داند دولت رئیسی اساسا احیای برجام را مطلوب می‌داند یا طبق تصویری که جریان اصولگرا در سال‌های پیش از انتخابات ارائه داده بود، مخالف این توافق است. منتقدان برجام، هشت سال در قدرت نبودند، هر قدمی هم که دولت روحانی برمی‌داشت می‌گفتند کج است، حالا باید بیایند و بگویند توافق خوب چیست و چگونه به دست می‌آید و برای آن کار را شروع کنند. آقای رئیسی به توافق نیاز دارد، چراکه وضعیت اقتصادی و سیاسی و منطقه‌ای ما به سمت بهبودی در شرایط فعلی و تحریم پیش نمی‌رود. به نظر می‌رسد اصولگرایان در‌نیافته‌اند که از جایگاه منتقد دولت بیرون آمده‌اند و دوران شعارها و کنایه‌هایشان گذشته است. کار در اختیار آنهاست و جدل آنها با اصلاح‌طلبان و دیگر منتقدان دردی از مردم ایران دوا نمی‌کند. جریان اصولگرا بعد از مدت‌ها چالش با دولت روحانی بر سر اینکه محمدجواد ظریف و تیمش راه درست رسیدگی به مسائل را نمی‌دانند و بعد از مدت‌ها تلاش و رقابت از هر مسیر ممکن، حالا قدرت را به دست گرفته است، اما هنوز در‌نیافته که به هر طریق، اکنون منافع ملی و امنیت ایران در اختیار این جریان است تا تلاش برای پیروزی کلامی در صحنه داخلی بر رقبا را کنار بگذارد و به کار مردم برسد. منتقدان برجام قبلا از دور توافق را می‌دیدند، اما الان از نزدیک دارند مسائل و مشکلاتش را می‌بینند و در آن مانده‌اند. اصولگرایان در داخل خود که درباره اینکه توافق مطلوبشان چیست، تصویر روشنی ندارند. آنها بین تجربه روحانی و احمدی‌نژاد مانده‌اند، ولی درهرحال باید دیر یا زود حرفی بزنند و راهی را انتخاب کنند. دولت باید برای این مسئله تعیین تکلیف کند، نمی‌تواند طولانی‌مدت مذاکرات و برجام را مسکوت باقی بگذارد. یا باید قید توافق را بزنند که هزینه بسیار زیادی برای ملت و دولت و کشور دارد یا باید برای توافق جهت و مسیر تعیین کنند.