این ویروسهای بد آن ویروسهای خوب
هردم از این باغ بَری میرسد، نغزتر از نغز، تَری میرسد. هرچند منظور حکیم نظامی از تَری که در این بیت به کار برده، چیزی جز میوه و تَربار نیست و منظور من از تربار همان است که خلق بیشتر ترجیح میدهند چهره غلط مصطلح آن، یعنی ترهبار را به کار ببرند؛ اما در اینجا نه کاری با حکیم نظامی دارم و نه قصد پرداختن به تربار؛ بلکه میخواهم سری به باغ آفرینش بزنم، نگاهی گذرا به میوههای تازه این باغ بیمرز و نامحدود بیندازم و مرخص شوم.
هردم از این باغ بَری میرسد، نغزتر از نغز، تَری میرسد. هرچند منظور حکیم نظامی از تَری که در این بیت به کار برده، چیزی جز میوه و تَربار نیست و منظور من از تربار همان است که خلق بیشتر ترجیح میدهند چهره غلط مصطلح آن، یعنی ترهبار را به کار ببرند؛ اما در اینجا نه کاری با حکیم نظامی دارم و نه قصد پرداختن به تربار؛ بلکه میخواهم سری به باغ آفرینش بزنم، نگاهی گذرا به میوههای تازه این باغ بیمرز و نامحدود بیندازم و مرخص شوم.
یکی از درختان باغ آفرینش که زود به زود و فراوان میوه میدهد و هرچند گاه یک بار خبرهایی از میوههای جدید آن میرسد، درخت «ویروس» است. مثلا از خبرهای داغ این روزها که سبب ترس برخی افراد شدهاند، پیدایش ویروس تازهکار لانگیا در چین و نیز سر برآوردن ویروس کهنهکار آبله میمونی در نقاط مختلف کره زمین است.
اگرچه کشتاری که ویروس آنفلوانزای اسپانیایی در سالهای 1918-1919 بار آورد، به دست فراموشی سپرده شده؛ ولی هنوز از شمار زخمهایی که ویروسهای ایدز و کرونا بر پیکر جمعیتهای انسانی وارد میکنند، نهتنها کاسته نشده، بلکه گاه و بیگاه همچنان انواع جدیدی از ویروسهای کرونای جدید خود را مینمایانند و زخمهای جدیدی بر تن آدمی مینشانند.
ویروس لانگیا از جوندگان به انسان سرایت میکند و کشنده نیست. تاکنون تنها ۳۵ مورد از آن در انسان ثبت شده؛ پس چندان ترسناک نیست و ویروس آبله میمونی هم تنها از طریق تماس با پوست آلوده به بدن میرسد و مانند ویروس کرونا نیست که از راه هوا وارد ششهای ما شود.
بنابراین، یک روی سکه این است که کشندهترین بیماریهای انسانی را ویروسها سبب شدهاند. ویروسها سلولهای ما را از درون میخورند و تهی میکنند، بهعلاوه، آنچنان سریع تغییر میکنند که بسیاری از کوششهای ما را در مبارزه با آنها بر باد میدهند.
روی دیگر سکه این است که تعداد و تنوع ویروسها بسیار زیاد است؛ تعداد ویروسهای موجود در یک لیتر آب دریا یا یک قاشق خاک از تعداد انسانهای روی زمین بسیار بیشتر است. برخی ویروسشناسان تخمین میزنند که ممکن است تریلیونها گونه ویروس در این سیاره وجود داشته باشد. ویروسها در واقع از پیشکسوتان زندگی روی زمیناند و میلیاردها سال پیش از ما بر زمین پدیدار شدهاند. به همین علت برخی سیاره زمین را سیاره ویروسها مینامند!
بهعلاوه، ویروسها با بسیاری از میزبانان خود روابط مسالمتآمیز دارند. بدن سالم ما خانه تریلیونها ویروس بیآزار و بعضا مفید است که مجموعا ویروم نامیده میشوند. اگرچه ویروم ما، باکتریها، قارچها و دیگر تکسلولیهای میکروبیوم ما (مجموعه میکروبهایی که در ارتباط با ما زندگی میکنند) را آلوده و نابود میکند و برخی پژوهشها نشان میدهند که ویروم انسانی، میکروبیوم ما را در تعادل نگه میدارد و به سلامت ما کمک میکند.
زمین ویروم خاص خود را دارد که به عنوان یک نیروی ژئوشیمیایی عظیم عمل میکند. در مدتی که ما پلک بر هم میزنیم، حدود ۱۰ میلیارد تریلیون فاژ (ویروسهایی که به باکتریها حمله میکنند) باکتریهای دریازی اقیانوسها را آلوده میکنند. بسیاری از آنها میزبانان میکروبی خود را میکشند و از این راه، هر سال حدود سه گیگاتن کربن آلی به آب وارد میکنند و چرخه حیات را به گردش درمیآورند.
برخی ویروسها اما مهربانتر هستند: درون میزبان خود میمانند و اجازه میدهند میزبان مدتی به حیات خود ادامه دهد. برخی حتی ژنهایی با خود میآورند که به ادامه زندگی میزبان کمک میکنند. ویروسهایی هستند که ژنهایی برای فتوسنتز دارند و آنها را در اقیانوسها از میزبانی به میزبان دیگر منتقل میکنند. میکروبهایی که با این ویروسها آلوده میشوند، میتوانند نور خورشید را مهار کنند. مقداری از اکسیژنی که تنفس میکنیم محصول این کار این ویروسهاست. ویروسها ژنهای نورگیر خود را از میکروبهای فتوسنتزکننده سرقت میکنند و درون ژنوم میزبانان خود جا میگذارند. ویروسها میتوانند ژنهای جدیدی نیز به ژنوم میزبان خود بیفزایند.
بعضی ویروسها جزء وجود ما هستند. ژنوم ما دهها هزار قطعه ویروس در خود دارد که با ما زندگی میکنند و به فرزندان منتقل میشوند. ژنهای ویروسی ما تا هشت درصد از DNA ما را تشکیل میدهند. حتی برخی از آن قطعات به ژنها و کلیدهایی برای روشن و خاموشکردن ژنهای ما تبدیل شدهاند.
بااینحال، عجیب است که ویروسها را به قلمرو زندگان راه نمیدهیم، آنها را زنده نمیشماریم، این همه تنوع زیستی را از شبکه حیات بیرون میرانیم و پیوند آنها را با شبکههای بومشناختی نادیده میگیریم. ویروسها را بیجان به شمار میآوریم، اما بیجانی آنها در جان ما نهفته است.
این بار که در خبرها از پیدایش ویروس جدید یا از گسترش ویروسی قدیم آگاه میشویم، بهتر است در کنار احتیاط کامل در برابر آنها به این نیز بیندیشیم که اگر ویروسها نبودند، کره زمین چیزی کم داشت و حیات روی آن رونق نمیگرفت.