|

دیدید که آسمان به زمین نیامد

باز‌شدن درهای استادیوم آزادی به روی زنان در روزهای اخیر رویدادی فرخنده بوده و با شعف و خشنودی از آن استقبال شده است. اتفاقی که در دو هفته گذشته فضای فوتبال ایران را دگرگون کرده و از محافل داخلی تا رسانه‌های بین‌المللی به آن پرداخته‌اند و آن را حرکتی رو به جلو ارزیابی کرده‌اند.

باز‌شدن درهای استادیوم آزادی به روی زنان در روزهای اخیر رویدادی فرخنده بوده و با شعف و خشنودی از آن استقبال شده است. اتفاقی که در دو هفته گذشته فضای فوتبال ایران را دگرگون کرده و از محافل داخلی تا رسانه‌های بین‌المللی به آن پرداخته‌اند و آن را حرکتی رو به جلو ارزیابی کرده‌اند. این تغییر حتی اگر برخلاف میل دولتمردان هم اتفاق افتاده باشد -که همه واقعیت را می‌دانیم- برای هواداران ورزش، بانوان و اکثریت جامعه اقدامی ستودنی است و باید بابت آن از مسئولان تشکر کرد. آرزویی دیرینه که بالاخره در تابستان 1400 رخ داد. چهره‌های اشک‌بار از خوشی و صحنه‌های شوق‌انگیزی که در ورزشگاه دیدیم، گواهی می‌داد چه انتظار و خواسته بزرگی تا امروز به تأخیر افتاده و حالا چه انگیزه و روحیه‌ای در دختران زنده شده است. نکته تأمل‌برانگیز هم این بود که در این روزها با انتقاد و مشکل جدی از هیچ سویی مواجه نبودیم و معلوم نیست مخالفان سینه‌چاک با کدام بخش از این حضور مشکل داشته‌اند که حالا سکوت کرده‌اند. سؤالی که ذهن بسیاری را درگیر کرده، این است که پس از آن‌همه مخالفت، حالا که زنان در استادیوم به تماشای فوتبال نشسته‌اند چه بحرانی پیش آمده و چه آسمانی به زمین آمده است. آن جرم سهمگین و وحشتناکی که تا امروز تلاش شده بود از آن پیشگیری شود، چه بود؟ همه شاهدیم که در بازی‌های اخیر تیم‌های بزرگ پایتخت، خانواده‌های‌مان به استادیوم می‌روند و جز شادی و شور به بار نیاورده‌اند؛ نه قند و فشار مسئولی افتاده، نه قلب کسی گرفته و نه خون از دماغ کسی آمده. بازیکنان فوتبال از این هوای تازه راضی به نظر می‌رسند و فضای استادیوم‌ برای برگزاری مسابقه مناسب‌تر است.

می‌پرسیم حالا که چنین تصمیم عاقلانه‌ای گرفته شده و تقریبا تمام بازتاب‌هایش مثبت بوده، چه کسی جواب همه این سال‌‌های محرومیت و دوری را می‌دهد؟ چه کسی پاسخ‌گوست که چرا چند نسل از زنان ایرانی از حق طبیعی خود محروم بوده‌اند؟ بابت همه دل‌هایی که دور از استادیوم فشرده شد، همه رنج‌ها و بابت جان از‌دست‌رفته دختر آبی چه کسی حاضر است جلو بیاید و توضیحی بدهد؟ این سؤال هم برای یادآوری زخم‌های کهنه نیست؛ ما همچنان با محدودیت‌ها و قوانین آزارنده‌ و منحصربه‌فردی مواجهیم که به همین‌ اندازه تغییرپذیرند؟ گشایش‌هایی که می‌توانند روحیه‌بخش باشند، آب هم در دل کسی -جز اقلیتی ناچیز- تکان نخواهد خورد. ممنوعیت‌هایی فرساینده‌ که پافشاری‌ و لجاجت‌های کودکانه، اجازه برچیده‌شدن‌شان را نمی‌دهد.

سؤال دیگر این است که چرا فقط تهران؟ همه دیده‌اند که برای راه‌دادن زنان به استادیوم آزادی نیاز به ترفند ویژه و زیرساخت خاصی نبوده و ادعاهای گذشته فقط بهانه‌تراشی بوده است. زنان به ساده‌ترین شکل ممکن به ورزشگاه رفته‌اند و هر هفته هم تعداد بسیاری‌شان پشت در می‌مانند؛ اما چرا این اتفاق نمی‌تواند در شهرستان‌ها بیفتد؟ چرا در اصفهان و اهواز و حتی مشهد شاهد حضور زنان در مسابقات نیستیم؟ 

ادامه در صفحه 5

چرا درها باز نمی‌شود و باز هم این خوشی به تأخیر می‌افتد. باور کنید در همه شهرها دختران می‌توانند به تماشای فوتبال بروند، بدون اینکه اتفاق خاصی بیفتد. حتی این حق بدیهی که خانواده‌ها در کنار هم به تماشای فوتبال بنشینند، برای همیشه قابل چشم‌پوشی نیست و صاعقه‌ای نخواهد زد. ‌باز هم ممنون از اینکه حق خانم‌ها را داده‌اید؛ اما کاش می‌گفتید چرا سال‌ها این حق زایل شد. کاش می‌گفتید چرا در شهرستان‌ها تعلل می‌کنید و کاش می‌گفتید بقیه حقوق شهروندی معطل‌مانده ما کی در دستور کار قرار خواهد گرفت.