|

نیاز جوانان و جامعه به شادی و سلامت

خبر کوتاه بود: «اهالی اکباتان با صدای مهیبی از خواب بیدار شدند، وقتی به بیرون پنجره نگاه کردند، ماشین‌های سنگین را می‌بینند که در حال تخریب یک‌سری از کافه‌ها و رستوران‌ها بین بلوک‌های ۱۵-۱۶ در فاز دو اکباتان هستند. جرثقیل‌ها با برداشتن سقف چادرها، میز و صندلی‌های داخل کافه‌ها را تخریب کرده‌اند، تا جایی که به جز تلی از چادرها دیگر چیزی از این کافه‌های خیابانی باقی نمانده است». اولین عکس‌العمل همه خوانندگان خبر این بود که چرا به پاتوق شهرک اکباتان حمله‌ای این‌چنینی شد؟ شش، هفت ماه پیش هم شیشه ورودی‌ها و آسانسورها را شکسته بودند. دوستی که از شورایاران قدیم اکباتان است، گفت که همان ساکنانی که از سروصدای ساعت‌های بعد از نیمه‌شب کافه‌ها گله و شکایت داشتند، بعد از این واقعه هر شب به دفاع از کافه‌داران در محل جمع می‌شوند. در نوشته‌ها آمده که گربه‌های زیادی هم که انگار مشتری‌های پرو‌پا‌قرص این کافه‌ها هستند، در کنار مردم با بهت به بقایای چادرها نگاه می‌کردند!

اکباتان شهرکی عظیم با ساختار ویژه کالبدی-اجتماعی است. با جمعیت حدود ۴۵ هزار نفر و با سکونت حدود ۱۰ هزار نفر سالمند (بیش از ۶۰‌ساله)، نیمی از جمعیت شهرک را بانوان تشکیل می‌دهند. فرزندان، جوانان و میانسالان شهرک نیز همگی در کمال آرامش، آسایش و امنیت به سر می‌برند. بچه‌ها دوچرخه‌ سوار می‌شوند. با هم بازی می‌کنند و خوشحال‌اند. چند روز پیش یک همنشینی (پلتفرم) تجربه شهری با موضوع اکباتان؛ مدنیت معاصر، با یادی از رحمان گلزار شبستری، معمار بزرگ شهرک اکباتان، با حضور حسین ایمانی‌جاجرمی، بهروز مرباغی، سینا دادخواه و... در جلسه‌ای مجازی اجرا شد که در آن نشانه‌های مدنیت معاصر تهران به بحث گذاشته و اکباتان در آن به‌عنوان یک محیط نمونه زندگی شهری امروزی معرفی شد.

به‌ هر حال مثل همه کشورهای متمدن دنیا، وظیفه شهرداری در درجه اول تمیز نگه‌داشتن و نگهداری از مکان‌های عمومی و ارائه خدمات تعریف‌شده پایه است. واضح است که در اَبرشهری مانند تهران که شهرداری آن 68 هزار نفر پرسنل و 130 هزار نفر حقوق‌بگیر دارد، این خدمت‌رسانی باید کاملا نظام‌مند باشد. امتیاز اکباتان در این‌ است که خود ساکنان نیز با هم هماهنگ هستند و می‌دانند چه کاری به صلاح شهرک‌شان است. اکباتان یکی از معدود مجموعه‌های شهری برنامه‌ریزی‌شده شهر تهران است. نارمک، نازی‌آباد، لویزان، شهرک امید، چهارصد دستگاه و شهرک غرب نیز نمونه‌های دیگری از این‌گونه مجموعه‌های سکونتی در تهران هستند. محلاتی که اتفاقا به خاطر تعلق خاطر بیشتر ساکنان به شهرک‌شان، میزان سرمایه اجتماعی و همبستگی‌ها قوی‌تر است. ظاهرا کافه‌دارهای آن 10 کافه تخریب‌شده جوانان بومی شهرک و اکثرا تحصیل‌کرده بودند و با اندکی هماهنگی بی‌شک اقدامات عجولانه رخ نمی‌داد.

در نامه‌ای از سوی شورایاری به ساکنان می‌خوانیم: «این مهم زمانی فراهم می‌شود که با مشارکت مؤثر و فعال اهالی و به‌ویژه با تصمیمات درست، دوراندیشانه و خردمندانه اهالی، نمایندگان آنها و به‌ویژه مسئولان مدیریت شهری توأم شود. متأسفانه این روزها با وجود تلاش‌های صمیمانه نمایندگان مختلف شهرک ازجمله هیئت‌مدیره مرکزی و هیئت‌مدیره بلوک‌ها، شورایاری شهرک اکباتان و نیز معتمدان، متخصصان و مطلعان شهرک، با اقدامات غیراصولی و تهاجمی نسبت به شهرک اکباتان مواجه شده‌ایم». در ضمن، علاوه بر داستان کافه‌ها، شروع به احداث پل خروجی ستاری به جاده شهید لشگری در مشاعات عام شهرک اکباتان بدون شفاف‌سازی و نیز فروش بنزین در داخل شهرک با تانکرهای دو هزار لیتری سوخت‌رسان پیدو (Pido) نیز باعث نارضایتی‌هایی شده است.

البته کافه‌داران از چند سال پیش بابت استقرار در مشاعات از شهرداری اخطار می‌گرفته‌اند؛ اما با توجه به ساختمان‌های دیگری مانند مگامال که آن‌ هم در مشاعات ساخته شد، در پی حل مشکل نبوده‌اند. آنچه مسلم است، این است که اگر به‌ جای این حمله تخریبی ناگهانی، اخطاری داده می‌شد، دست‌کم این‌همه سرمایه به باد نمی‌رفت. یکی از کافه‌دارها در گزارش‌ها می‌گوید: «اینجا تنها سرمایه من بود. ما اینجا پنج رستوران بودیم که در هرکدام میانگین حدود ۷۰ صندلی و تعدادی میز قرار داشتیم. من حدود ۶۰۰، ۷۰۰ میلیون ضرر کرده‌ام و فکر کنم همکارانم هم شرایط مشابهی مانند من داشته باشند. آخرین اخطار شش ماه پیش از شهرداری برای ما ارسال شد که در آن گفته شده بود به دلیل قرارگرفتن کافه در مشاعات و همچنین بدحجابی و فساد این مکان پلمب می‌شود». به‌ هر حال در اینجا مشاعات و بدحجابی و پیچاندن گوش اکباتانی‌ها، ظاهرا دست به دست هم داده‌اند؛ اما سؤال اصلی همچنان به دنبال پاسخ‌گو می‌گردد: آیا اهالی اکباتان و اهالی کل کلان‌شهر تهران حق دارند شاد باشند؟ در کافه بنشینند. با هم غذا و چای بخورند و گپ بزنند؟ آیا بهتر است جوانان اوقات فراغت خود را به سلامت در محیطی محلی و خانوادگی و امن و امان بگذرانند یا اینکه افسرده شوند و با دوری‌گزینی از محله خود به جاهای خطرناک شهر و هزار بلای بی‌درمان مانند اعتیاد و خلاف و... بپردازند؟ خواسته‌های جوانان ما عوض شده است. این را باید بپذیریم؛ بنابراین شهرداری و دیگر نهادها آیا بهتر نیست با نگاهی مهربان‌تر و درنهایت قانون‌مدارتر به  کل شهر بنگرند؟ 

خانمی از ساکنان گفته: اینجا برای استفاده اهالی اکباتان هست و به‌ویژه بعد از کار محل امنی هست برای اینکه بتوانی قهوه‌ای بنوشی و استراحت کنی. به نظرم می‌خواهند به اکباتانی‌ها فشار بیاورند، اگر نه، این مکان‌هایی که در دید عموم قرار دارند، چطور ممکن است فسادی صورت بگیرد! کافه‌های اکباتان یکی از جاذبه‌های این شهرک است و به خاطر فضای دوستانه‌ای که دارد، افراد از مناطق دیگر هم به این کافه‌ها می‌آیند. هنوز رسما مشخص نشده که کافه‌ها از طرف چه ارگانی تخریب شده‌اند. جالب اینکه بعد از تخریب‌ها مردم شهرک با گل و شیرینی به حمایت از کافه‌داران شتافتند و خواستند کمک مالی بکنند تا کافه‌ها دوباره برپا شوند. ان‌شاءالله این بار با مجوز و در مکانی مورد توافق همه! در خاتمه یادآور می‌شوم که آزادى شهروندان نیازمند جامعه‌اى مدنی با انجمن‌ها، گروه‌هاى سیاسى و اجتماعی، فکرى، مذهبى، هنری و فلسفى فراوان است. وجود چنین انجمن‌هایى باعث پراکندگى قدرت در جامعه مى‌شود. در سیاست نیز حضور گروه‌هاى متنوع به حکومت کمک می‌کند تا مشارکت مردم را در ساماندهی به زندگی جمعی رنگارنگ و شادمانه جامعه منظور کند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها