سهم سفرهای استانی در توسعه کشاورزی چیست؟
سفرهای استانی هیئت دولت به صورتی سیستماتیک از آغاز دولت نهم در مدیریت اجرائی کشور نهادینه شد. در این سفرها رئیس دولت همراه اکثریت کابینه با تدارکات نیروهای پرشماری از نهادهای ریاستجمهوری، امنیتی و دستگاههای اجرائی استان مدنظر به گشتوگذار مدیریتی در منطقه مورد بازدید میپرداختند.
سفرهای استانی هیئت دولت به صورتی سیستماتیک از آغاز دولت نهم در مدیریت اجرائی کشور نهادینه شد. در این سفرها رئیس دولت همراه اکثریت کابینه با تدارکات نیروهای پرشماری از نهادهای ریاستجمهوری، امنیتی و دستگاههای اجرائی استان مدنظر به گشتوگذار مدیریتی در منطقه مورد بازدید میپرداختند. رئیس دولت در انبوه صدها پلاکارد خوشامد و ارائه سخنرانی در اجتماع استقبالکنندگان و تکرار آن در چند شهرستان و شرکت در جلسات اداری استان و چند افتتاح و مصوبه سرانجام به خیر و خوشی به خیابان پاستور بازمیگشت. در خلال این بازدیدها چند نفر از ملازمان رئیس دولت نیز تعدادی گونیهای خالی را با انبوه شکایات و درخواستها از جانب خیل نیازمندان انباشته میکردند. رئیس دولت هم در این اجتماعات بر خدمتگزار و حتی نوکر مردم بودن خود تأکید میکرد؛ نوکری که البته برای ابراز احساسات اربابانی که به دنبال مرکبش میدویدند، فروتنانه دست تکان میداد. از آن پس و بهویژه در این مدت از دولت سیزدهم وزیر جهاد کشاورزی نیز ازجمله وزرایی بوده است که سفرهای استانی را به سنتی مألوف در فعالیتهای خود گنجانیده است. سفر اخیر آقای نیکبخت در همین آغاز جلوس به کرسی وزارت به استانهای شمالی نشان از آن دارد که قرار ایشان به ادامه راه سلف است. متأسفانه بررسی اینکه آیا هدایت و تولیت بخش کشاورزی کشور باید مبتنی بر این سفرهای پرهزینه و به جای توجه به تقسیمات اقلیمی، تقسیمات استانی مدنظر باشد، تاکنون مغفول مانده است. تقسیمات کشوری براساس استان اساسا بنا بر ضرورت افزایش جمعیت و ادارات مرتبط انجام میشود. این شیوه تقسیمات منطقهای نهتنها به فعالیتهای توسعه کشاورزی ارتباط ندارد، بلکه چهبسا ناهمسو با آن هم باشد. به نظر میرسد برای کاهش حجم بوروکراسی موجود، باید متولی کشاورزی کشور برنامه هدایت خود را در قالب 8 یا 9 اقلیم موجود ساماندهی کند. چنین ساختاری هم از تکرار برنامههای مشابه در استانهای هماقلیم و هم از حجم بوروکراسی سنگین موجود خواهد کاست. بهعنوان مثال سه استان شمالی یا استانهای اصفهان، مرکزی، قم، شاهرود و سمنان و حتی تهران هرکدام در یک اقلیم آبوهوایی و با الزامات مشابه قرار دارند. برنامههای این بازدیدها هم تاکنون بیش از بررسی کاستی و تنگناهای بخش کشاورزی عمدتا از طرف مدیران استانی بهعنوان میزبان و با هدف جلب رضایت و خشنودی متولیان انجام میشود. در این سفرها جمعی چنددهنفره همراه وزیر به بازدیدهای تشریفاتی از نمای فعالیتهایی که نشان از رونق و رشد و توسعه و توانمندی مدیران منطقه دارد، میپردازند.
توضیحدهندهها اکثرا از آینده دور و حتی نزدیک پروژهها گفته و بازدیدکنندهها با تفقد و خداقوتگویان به دیگر برنامههای قابل عرضه رفته و به تکرار این کلیشه ادامه میدهند. اینکه این قبیل سفرهای پرهزینه که حاشیهها گاهی پررنگتر از متن آن است، در افزایش انگیزه تولیدکنندگان و پویایی این بخش و در مدیریتی که باید مبتنی بر سیستم الکترونیک باشد، تا چه حد اثرگذار بوده است، پرسشی بیپاسخ مانده است. ایکاش متولی جدید این بخش، برای دگرگونی در این سنت بیبازده شیوه بازدیدهای خود را حداقل با بررسی آسیبهای فاجعهبار به منابع آب و خاک و روند پرشتاب بیابانیشدن این خطه و فجایع جنگلخواران و... تغییر میدادند.
به باور این راقم، اصلیترین اولویت متولی در اوضاع نابسامان موجود بخش کشاورزی، تشکیل اتاق فکری پرقدرت از ظرفیتهای تجربی دانش و با پایبندی به منافع ملی از برجستهترین صاحبنظران داخل و خارج کشور در همین اتاق کار خودشان است؛ اتاق فکری که یک ساعت اندیشه و دستاورد آن برتر از 70 سال عبادت است و چهبسا 70 سفر استانی ارزیابی میشود. به شرط آنکه نمای ترسیمشده از چنین اتاق فکری بهمثابه یک مرجع حتی اگر با انتظارات ذهنی بالاسریها مغایر باشد، مورد اعتنا و جدیت قرار گیرد.