70 سال نفت و اقتصاد
70 سال پیش در چنین روزهایی ایراندوستان بهتزده و ماتمگرفته نگران روزهای آینده و سرنوشت کشور بودند و خادمان استبداد و متحدانش سرمست از پیروزی بر خرابههای دولت ملی در حال رقص و پایکوبی. هدف کودتا بازگرداندن آب رفته به جوی و انتقال قدرت از مردم به دربار بود.
70 سال پیش در چنین روزهایی ایراندوستان بهتزده و ماتمگرفته نگران روزهای آینده و سرنوشت کشور بودند و خادمان استبداد و متحدانش سرمست از پیروزی بر خرابههای دولت ملی در حال رقص و پایکوبی. هدف کودتا بازگرداندن آب رفته به جوی و انتقال قدرت از مردم به دربار بود. البته شاهبیت خواستههای حامیان کودتا کنارگذاردن برنامه ملیشدن نفت و حاکمیت مردم بر دارایی خود بود. دولت ملی با قطعکردن دست بیگانگان از صنعت نفت کشور جنایتی نابخشودنی انجام داده بود و مخالفانش حاضر بودند با تحمل هر هزینهای حتی بیآبرویی در پیشگاه ملت ایران، آن دولت را از صحنه خارج کنند. پیروزی کودتا دست ملت ایران را از اعمال حاکمیت بر نفت و سایر ثروتهایش کوتاه کرد، اما بازگشت به گذشته و نادیدهگرفتن یکباره حقوق ملت را ممکن نمیکرد. گویی زمامداری کوتاهمدت دکتر مصدق نوعی بیداری و آگاهی در روح و جان ملت دمیده و آنان را با حقوق خود آشناتر کرده بود، ازاینرو در سالهای بعد از کودتا دولتهای وقت ناگزیر بودند سهم ملت را از منابع نفتی نسبت به سالهای قبل از تجربه دولت ملی افزایش بدهند. هرچند حتی در این دوران هم نفت در مالکیت مردم که مالکان واقعی آن بودند درنیامد. گویاترین شاهد این مدعا در گفته عبدالمجید مجیدی رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه دولت هویداست که بهعنوان متولی برنامه توسعه کشور هیچگاه از میزان فروش نفت و درآمد ناشی از آن اطلاعی دقیق نداشته است! اینک که 70 سال از آن روز سیاه گذشته و بازیگران آن صحنه همه از گردونه روزگار حذف شدهاند، با نگاهی به گذشته و حال میتوان به سه نکته بارز بهعنوان تجربهای تاریخی اشاره کرد:
1- برخی چهرهها و سیاسیون متنفذ که در آن روز سخت باید به یاری ملت میشتافتند، رندانه و کینهتوزانه با امید برخورداری از مرحمت دربار جانب استبداد را گرفتند. آنان حتی بیاعتباری همراهی با پلیدترین و ننگینترین سفلگان آن روز جامعه را که سردمدار حرکت اراذل و اوباش در حمله به خانه رئیس دولت ملی بودند، به جان خریدند و در کنار این سفلگان ایستادند؛ اما بااینهمه نصیب چندانی از حکومت ری دریافت نکرده و در نظم جدید سپهر سیاست به بازی گرفته نشدند. و چه خوب سرود شاعر که: آن کاخها جمله فروریخت/ آن کردهها به کار نیامد.
2- حکومت وقت به خواستهاش که در اصل خواسته بیگانگان بود، رسید. اما این پیروزی بزرگ دولت مستعجل بود و عاقبت مردم توانستند با کنارزدن آن، بار دیگر حق اعمال حاکمیت بر ثروت خود را به دست بیاورند.
3- امروز ملت مظلوم ایران مسلط بر اموال خویش است. هیچ نیروی بیگانهای نمیتواند مردم را از این حق خود محروم و بینصیب کند. صنعت نفت کشورمان هم نسبت به دوران نهضت ملیشدن نفت، پیشرفتی شگرف داشته است.
اما با گذشت هفت دهه از آن ایام، هنوز ملت مظلوم ایران نتوانسته این ثروت بزرگ را با تمام ظرفیتهایش در خدمت اهداف توسعه کشور قرار بدهد. در دوران زمامداری دکتر مصدق دولت انگلستان تمام تلاش خود را به کار برد تا مانع فروش نفت و کسب درآمد توسط دولت ملی بشود و با این حربه مهلک دولت را بهشدت زمینگیر کرد. امروز نیز تحریمهای ظالمانه آمریکایی مانع حضور مقتدرانه ایران در بازار نفت جهانی شده و دست ملت ایران از این ثروت بزرگ کوتاه شده است. بیتردید وابستگی اقتصاد ملی به درآمد ناشی از فروش نفت قابل دفاع نیست. اما این بدان معنی نیست که لازم نیست برنامهای خردمندانه برای بهترین استفاده از این نعمت بزرگ در مسیر توسعه کشور داشته باشیم. در چنین شرایطی و درحالیکه سایر کشورهای منطقه با جدیت تمام و با جلب همکاری شرکتهای بزرگ نفتی جهان درگیر استخراج و کسب درآمد و بهبود چهره اقتصاد خود هستند، تحرکی درخور از جانب ایران حتی در میدانهای مشترک به همسایگان دیده نمیشود. رقبای منطقهای ما با پیشبرد سریع طرحهای انتقال گاز به بازارهای هدف، فرصت توسعه آینده را از ما میگیرند و ما فقط تماشاگر این صحنهآرایی هستیم. مرور یک خاطره تلخ شاید کمکی به درک بهتر شرایط بکند. دو سال پیش کشور قطر درگیر اجرا و پیشبرد پروژه بزرگ برگزاری جام جهانی با گردش مالی ۲۲۰ میلیارد دلار بود و نگرانی طرف ایرانی این بود که سهم ۹ میلیون دلاری تیم ملی فوتبال ایران بهگونهای پرداخت شود که به سد تحریم برخورد نکند! امروز باید متولیان امر با درایت و کیاست تلاش کنند موانع برخورداری ملت ایران از این نعمت بزرگ رفع شود و درآمد نفتی سرمایهای برای بازسازی اقتصاد ملی و بازگرداندن رونق به آن باشد تا مردم عزتمند ایران از دغدغه ایستادن در صف مرغ و تخممرغ نجات یابند.