|

واقعیت‌های ایران را بپذیریم

گاهی اوقات از «ایران زیبا» که سخن می‌گویم یا می‌نویسم، برخی از دوستان می‌گویند که زیبایی‌های ایران مجتمع در شمال است و گاهی در برخی از مناطق ساحلی جنوب؛ اما این گزاره اشتباهی است و برداشتی نامتناسب از ایران.

پژمان جوزی رئیس انجمن صنعت ساختمان

گاهی اوقات از «ایران زیبا» که سخن می‌گویم یا می‌نویسم، برخی از دوستان می‌گویند که زیبایی‌های ایران مجتمع در شمال است و گاهی در برخی از مناطق ساحلی جنوب؛ اما این گزاره اشتباهی است و برداشتی نامتناسب از ایران. ایران ما نه‌تنها پهناور بلکه جای‌جای آن زیبا است و به اندازه همه مردم این سرزمین سرشار از نعمت و منابعی است که به بلندای تاریخ این سرزمین و تداومش برای هر میزان از جمعیت کفایت می‌کند. ما نه‌تنها نفت و گاز  بلکه به میزان زیادی منابع معدنی و حتی آب! داریم. اگر ما مدیریت مناسب را نمی‌دانیم و در برخی از مناطق کشور دچار برخی از کمبود‌ها می‌شویم، مربوط به برنامه‌ریزی‌های نادرست و هدف‌گذاری‌های اشتباه مدیران و مسئولان به‌ویژه در رده میانی است. در غیر‌ این ‌صورت این سرزمین برای راحت‌زیستن ما همه چیز دارد. مسئولان برای برنامه‌ریزی مناسب باید واقعیت‌های ایران را بدانند و با واقعیت‌های سرزمینی برنامه‌ریزی مناسب داشته باشند. همه ما می‌دانیم که بیشترین بخش ایران در مناطق گرم و خشک واقع شده است، به‌جز شمال کشور، مناطق شمال غربی و تا حدی جنوب البرز و زاگراس. به ازای آن بیشترین منابع معدنی و نفت و گاز در همان مناطق گرم و خشک و کویری قرار دارند. همین امر موجب می‌شود تا جمعیت این مناطق به دلیل شرایط اقلیمی کم‌کم رفتن را به ماندن ترجیح دهند؛ اما مهاجرت اکثریت آنها مهاجرت داخلی است که اگر برای آن برنامه‌ریزی مناسب وجود داشته باشد، اتفاقا این روند نه‌تنها بحران‌زا نیست بلکه می‌توان با مدیریت منابع و برنامه‌ریزی اصولی و دقیق این تهدید را به فرصتی بی‌نظیر تبدیل کرد. یکی از راه‌های پیشگیری از این بحران مهاجرت برنامه‌ریزی برای شمال کشور است. منطقه‌ای سرسبز با بارندگی‌های مناسب و منابع آب کافی که متأسفانه همین منطقه نیز در کمال ناباوری در برخی از فصول سال دچار مشکل آب‌رسانی و کمبود آب شرب می‌شود. مسئولان گمان می‌کنند جاده تهران-شمال حلال مشکلات است و اتوبان تهران-شمال به رؤیایی برای مردم تبدیل شده، غافل از اینکه این اول مشکل است. انتقال سریع و آسان سیل جمعیت به شمال کشور بدون وجود زیرساخت‌های مناسب یعنی مشکل در مشکل. مسئولان استان‌های شمالی کشور به‌ویژه مازندران و گیلان به‌عنوان مرکز توجه مسافران و مهاجران مسئولیت سنگینی بر‌عهده دارند و نباید بگذارند شرایط 

به‌گونه‌ای شود که کنترل آن غیر‌ممکن یا سخت شود. برای همه عادت شده که در شمال باید ویلا داشت! اما معلوم نیست چرا؟

 این ویلاسازی موجب شده یک خانواده یا خانوار صاحب زمینی چند‌ صد‌متری یا چند هزار‌متری اختصاصی باشند و زمانی که در تابستان یا دیگر فصول سال به آنجا می‌روند، زمین مقابل ویلای خود را با آب شرب آبیاری کنند و آبی که هزینه فراوانی صرف بهداشتی‌کردن آن می‌شود، به مصرف حیاط‌ها و باغ‌ها می‌رسد. البته مقصری هم وجود ندارد.

دیگر جوی آب و چشمه‌های روانی وجود ندارد که از آنها استفاده شود؛ بنابراین دولت و مسئولان با هزینه‌های گزاف آب را تصفیه می‌کنند و آن آب صرف مقاصد دیگر می‌شود. جدای از این مسئله جمع‌آوری زباله، رساندن برق و گاز و مراقبت از آتش‌سوزی و خدمات اجتماعی و شهری هم دشوار خواهد شد. ترکیب جمعیتی این‌ گونه خواهد بود که مسافران ویلا‌دار و جمعیت بومی در هم می‌آمیزند و در‌آن‌صورت ارائه خدمات شهری با دشواری مواجه می‌شود.

اما چه باید کرد؟ همه ما می‌دانیم که محیط زیست و زمین‌های مازندران و گیلان ارزشمند هستند. البته منظورم ارزش مالی و ریالی نیست. ارزشمند هستند؛ چون اندک مناطق سر‌سبز با پوشش گیاهی مناسب هستند که برای کل ایران‌زمین قیمتی هستند و باید آن را حفظ کرد. اگر علاقه‌مند به حفظ محیط زیست و مناطق سرسبز شمال کشور و برخی از شهرهای شمال غربی هستیم، باید از هم‌اکنون به فکر باشیم و باور کنیم که دریاچه ارومیه در مقابل چشمان‌مان بخار شد و خشکید و ما فقط ناظر این مصیبت بودیم. شمال ایران نیاز به بلندمرتبه‌سازی‌های اصولی و برنامه‌ریزی‌شده دارد. تا تک‌تک مردم در ویلاهای خود چاه آب حفر نکرده‌اند و با مصرف بی‌رویه مازندران و گیلان را نخشکانده‌اند، باید دست به بلندمرتبه‌سازی که هیچ، من می‌گویم ساخت آسمان‌خراش بزنیم. مازنداران و گیلان را باید عمودی توسعه دهیم تا بتوانیم منابع آبی، رساندن انرژی و دفع زباله و در مجموع خدمات شهری و رفاهی را مدیریت‌شده در اختیار شهروندان قرار دهیم. مدیران این دو استان مسئول‌اند شرایط را از هم‌اکنون برای مدیران بالا‌دستی تشریح کنند و باید واقعیت‌های این سرزمین را بپذیرند و به مدیران بالا‌دستی تشریح کنند؛ در غیر‌این‌صورت در جلوی چشم‌مان مازندران و گیلان هم خواهند خشکید و ما فقط متأسف می‌شویم. ما در ایران علم آسمان‌خراش‌سازی را داریم، تنها چیزی که نداریم، تصمیم مناسب و عمل لازم از سوی مسئولان استانی است. همه ما نگران آینده ایران هستیم و می‌خواهیم مسئولان حرف‌ها و برنامه‌های بخش خصوصی را بشنوند و به استدلال‌های آنان توجه کنند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، واقعیت ایران‌زمین خشک‌سالی و مهاجرت بیشتر از شمال و مرکز به شمال ایران است؛ پس از همین حالا برای این خطه سر‌سبز که زمرد ایران‌زمین است، برنامه‌ریزی کنیم. از آسمان‌خراش و بلندمرتبه‌سازی نترسیم. دانش ما بسیار بیشتر از کشورهایی است که با درک مقتضیات سرزمینی خود دست به آسمان‌خراش‌سازی زده‌اند. از بی‌عملی و بی‌تصمیمی دوری کنیم. شمال ایران را آن‌گونه سرزمین آسمان‌خراش‌ها کنیم که آموزه دیگر کشورها باشد؛ می‌توانیم اگر بخواهیم.

* فارغ‌التحصیل راه و ساختمان از دانشگاه صنعتی امیرکبیر