از کدام در وارد شویم؟!
دکتر نیلی، اقتصاددان برجسته کشورمان، اخیرا در دو مقاله به مهمترین چالشهای امروز ایران پرداخته و ضمن اشاره به سه ضلع «ناترازیهای مالی و زیستمحیطی»، «وضعیت خطیر روابط خارجی» و «شکافهای عمیق اجتماعی و فرهنگی» این آخری یعنی رویکرد اجتماعی و ترمیم شکاف دولت و مردم را بهعنوان کمهزینهترین راه برای شروع اصلاحات دانسته و به دولت چهاردهم توصیه کرده است از طریق گفتوگو با سه گروه، پشتوانه و حمایت اجتماعی لازم برای اصلاحات اقتصادی را که نیازمند دولتی قوی و «اراده کامل و تمامعیار همه ارکان سیاسی کشور است»، فراهم کند: 50 درصدی که در انتخابات شرکت نکردند، دیگر بازیگران نظام حکمرانی و بالاخره با آنانی که به رقیب ایشان رأی دادهاند.
دکتر نیلی، اقتصاددان برجسته کشورمان، اخیرا در دو مقاله به مهمترین چالشهای امروز ایران پرداخته و ضمن اشاره به سه ضلع «ناترازیهای مالی و زیستمحیطی»، «وضعیت خطیر روابط خارجی» و «شکافهای عمیق اجتماعی و فرهنگی» این آخری یعنی رویکرد اجتماعی و ترمیم شکاف دولت و مردم را بهعنوان کمهزینهترین راه برای شروع اصلاحات دانسته و به دولت چهاردهم توصیه کرده است از طریق گفتوگو با سه گروه، پشتوانه و حمایت اجتماعی لازم برای اصلاحات اقتصادی را که نیازمند دولتی قوی و «اراده کامل و تمامعیار همه ارکان سیاسی کشور است»، فراهم کند: 50 درصدی که در انتخابات شرکت نکردند، دیگر بازیگران نظام حکمرانی و بالاخره با آنانی که به رقیب ایشان رأی دادهاند. ایشان در پاسخ به این سؤال که «با حفظ کدام ترکیب دوتایی از سه مسئله اصلی کشور، میتوان به حل سومی پرداخت؟» مینویسند: «اگر بخواهیم با حفظ تحریمها و حفظ شکافهای اجتماعی به سراغ اصلاحات اقتصادی برویم، به لحاظ سیاسی و اجتماعی امکانپذیر نخواهد بود... و نقطه شکست بسیار خطرناک تاریخی محسوب میشود»، همچنین اگر «با حفظ ناترازی و شکاف اجتماعی به سراغ حل مسئله تحریمها برویم... نظام حکمرانی ناچار به دادن امتیازات زیادی به طرف مقابل خواهد شد، چراکه در ضعف اقتصادی و ضعف سرمایه اجتماعی به سراغ مذاکرات رفته است». در نتیجه تنها یک راه میماند و آن این است که «اگر با حفظ ناترازیها و حفظ شرایط تحریم، تنها با اصلاح رویکرد به سراغ ترمیم شکافهای اجتماعی حرکت کنیم، چنین رویکردی میتواند با هزینه کم، یک زمینه مناسب میان حکومت و مردم به وجود آورد. این البته ظرافتهایی دارد که در اینجا به آن نمیپردازم» (بعید است منظور ایشان از تغییر رویکرد، رفع فیلترینگ چند سایت و شبکه اجتماعی و کاهش تعداد ونهای نیروی انتظامی و... باشد که مشکل عمیقتر از این حرفهاست و ایشان خود در مقاله به بعضی از آنها اشاره کردهاند (تغییر باورها و سبک زندگی و آزادیهای اجتماعی و...). این نکات البته مروری خلاصهوار از این دو مقاله ارزشمند است که با زبانی ساده و همهفهم (مانند بسیاری دیگر از نوشتههای ایشان) به نگارش درآمده و خواندن آن برای هر ایرانی که دغدغه بهبود وضعیت فعلی و آینده بهتر برای این سرزمین را دارد، ضروری است. در اینجا ذکر این نکته مفید است که توجهدادن دکتر نیلی به زمینه اجتماعی لازم برای انجام اصلاحات اقتصادی مربوط به شرایط امروز نیست و در گذشته نیز همواره بر این ضرورت تأکید کردهاند. چنانکه در زمان تصدی دستیاری اقتصادی آقای روحانی به صراحت عنوان میکنند «احیای امید و بازسازی سرمایه اجتماعی مهمترین اولویت کشور است و... در نبود سرمایه اجتماعی دستزدن به اصلاحات اقتصادی خطرناک است» (ایران- 23/12/1396). اما درباره موارد فوق دو، سه نکته عرض میشود:
- ترمیم شکافهای اجتماعی در نظامهای سیاسی مبتنی بر باورها و اعتقادات ایدئولوژیک، کاری است بس سخت و دشوار، چراکه این ساختارها مبتنی بر همرنگی، همسانی و نظم و انضباطاند و تکثر، تنوع، خودساختگی و خودسامانی در آنها به سختی پذیرفته میشود.
- گفتوگوکردن با بخشهای مختلف جامعه و بازیگران نظام حکمرانی چنانکه ایشان به عنوان راهحل به آن اشاره میکنند، طبعا امر کلامی و گفتوگویی در شکل مباحثهای نیست بلکه به رسمیت شناختن آن دیگری و تأمین حقوق و منافع آن در چارچوب امکانات و محدودیتهاست. چنانکه داگلاس نورث این گفتوگو و تبادل منافع را بین دو گروه ائتلاف مسلط و جامعه چنین صورتبندی میکند که «مهار خشونت با قبول حدی از خلق رانت در ائتلاف مسلط» و «اعتمادی فراگیر نسبت به نهادها و ایجاد رضایت اجتماعی» برای تحمل سختیها در جامعه است. طبعا برای انجام چنین امری در سطح جامعه باید وجود و حق فعالیت نهادهای مدنی و صنفی و سیاسی نمایندگیکننده این منافع به رسمیت شناخته شود.
- رفع تحریمها و گشایش در سیاست خارجی در نبود حمایت اجتماعی و وجود ناترازیها برای نظام حکمرانی پرهزینه فرض شده و پس از ترمیم شکاف اجتماعی قرار داده شده است. (البته در نوشته ایشان بر اهمیت رفع تنشهای خارجی بارها تأکید شده است. از جمله «تنشهای خارجی، چنانچه قرار باشد شکل پایدار به خود بگیرد... فشارهای سنگینی را به جامعه وارد خواهد کرد... هیچ کشوری نمیتواند اساس نظام حکمرانی خود را در بعد بینالملل بر استمرار شرایط جنگی و انزوای اقتصادی بگذارد) اما به نظر میرسد با توجه به گرهخوردن این مسئله با حیات ملی و قرارگرفتن کشور در لبه بحرانهای بزرگ منطقهای و جهانی، فارغ از اصلاحات اقتصادی، حل بحران سیاست خارجی اولویت اول و تام و تمام کشور است.
از منظر اصلاحات اقتصادی نیز تجربه کشور چین نشان میدهد ترمیم شکاف در سیاست خارجی و بهبود روابط با جهان میتواند چندان پرهزینه نباشد. چنانکه در این کشور، اصلاحات اقتصادی و سیاست درهای باز همواره مرتبط با یکدیگر بوده و هر یک دیگری را پشتیبانی کرده است؛ «طی وقفه تیانآنمن، دولت چین بسیاری از اصلاحات برنامهریزیشده را به حالت تعلیق درآورد و بعضی دیگر را معکوس کرد، اما به تعهد خود در گشایش به سوی جهان خارج پایبند ماند» (چین چگونه سرمایهداری شد- رونالد کوز). رهاورد دو مقاله ارزشمند دکتر نیلی بهغیراز موارد بسیار، این نکته مهم است که تا ایران و پیشرفت و توسعه آن دغدغه همگانی و دستور کار ملی شود، کاری نمیتوان کرد. اینکه عمیقا درک شود بدون دوام و بقای این سرزمین چیزی برای تقسیمکردن، باقی نمیماند و این نیز البته نیازمند قدرتمندی جامعه است.