نیاز امروز کشور، سیستم مدیریتی شایستهسالار است
شایستهسالاری در نظام مدیریت به معنای انتخاب و ارتقای افراد براساس شایستگیها، تواناییها، دانش و تجربهشان است، نه براساس روابط، نفوذ عناصر قدرت و چسبندگی به وفاق یا هر عامل دیگری که به شایستگی مرتبط نیست.
غلامرضا انصاری - استاندار اسبق مازندران
شایستهسالاری در نظام مدیریت به معنای انتخاب و ارتقای افراد براساس شایستگیها، تواناییها، دانش و تجربهشان است، نه براساس روابط، نفوذ عناصر قدرت و چسبندگی به وفاق یا هر عامل دیگری که به شایستگی مرتبط نیست. جهان بهسرعت با تغییرات شتابان و پیشرفتهای علمی و فناوری، مرزهای جدیدی برای بشریت گشوده است. دیگر زمان آن فرارسیده که به برخی اصول بنیادین در ساختار مدیریتی کشور توجه ویژهای مبذول شود. یکی از این اصول، که بهعنوان عنصر کلیدی در توسعه پایدار شناخته میشود، شایستهسالاری است. اصولا، مدیران موفق تنها با تکیه بر تخصص، تجربه، تعهد و شجاعت در عمل قادرند در مسیر تحقق اهداف بزرگ و ملی حرکت کنند.
متأسفانه در دورههای مختلف مدیریت کشور شاهد بودهایم که انتخاب مدیران و مسئولان کلیدی کشور نه براساس شایستگیهای واقعی، بلکه بر مبنای ملاحظاتی غیردقیق و استفاده از واژههای نامرتبط انجام شده است. این امر موجب شده که بسیاری از منابع و پتانسیلهای کشور بهدرستی به کار گرفته نشود و در نتیجه، برنامههای توسعهای با چالشهای فراوانی روبهرو شوند. در کلام آلبرت اینشتین آمده است: «اگر همواره رفتارهای گذشته را تکرار کنیم و انتظار نتایج متفاوتی داشته باشیم، در اشتباه خواهیم بود». تجربههای جهانی نشان میدهند که موفقیتهای پایدار تنها زمانی امکانپذیر است که مدیران کشور نه صرفا به دلایل سهمخواهی عناصر قدرت و ثروت سیاسی، بلکه بر مبنای شایستگی و مهارتهای فنی برگزیده شوند.
از ایلان ماسک گرفته تا بیل گیتس، این افراد برجسته جهانی بارها نشان دادهاند که برای دستیابی به موفقیتهای پایدار، تنها با تکیه بر تخصص و توانمندیهای فردی میتوان به هدفهای بلند دست یافت.
این واقعیت نهتنها در عرصههای جهانی، بلکه در آموزههای دینی و زندگی بزرگان نیز مورد تأکید قرار گرفته است. حضرت علی (ع) بهعنوان یکی از چهرههای برجسته در تاریخ اسلام، نظرات و عملکردهایی داشته که میتوان از آنها استنباط کرد:
او به شایستهسالاری در مدیریت و حکومت اعتقاد داشت و در انتخاب کارگزاران و حاکمان به شجاعت، شایستگی، دانش، تقوا و صداقت التزام داشت.
ایشان بارها اشاره کرده که مسئولیتها باید به افرادی واگذار شود که از لحاظ اخلاقی و علمی صلاحیت داشته باشند. بهعنوان مثال، او مالک اشتر را به دلیل شایستگیهایش به حکومت مصر منصوب کرد.
در خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه، میفرمایند: «مَنْ لَمْ یَقْبَلْ نَصِیحَةَ النَّاصِحِینَ، ضَلَّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِیلِ»
«کسی که نصیحت ناصحان را نپذیرد، از راه راست گمراه میشود». و در نامه ۵۳ به مالک اشتر، توصیه میکنند که از استبداد و لجاجت دوری کند و با مردم به عدالت رفتار کند و در فراز دیگر میفرمایند: «مملکت که آباد باشد، هر باری بر دوشش بگذاری، میکشد، ولی کشور به واسطه فقر مردم است که ویران میشود و سبب تنگدستی مردم و مالاندوزی دنیاپرستان متظاهر میشود، که امید به ماندن ندارند و عبرت هم نمیگیرند». انتخاب و انتصاب افراد باید براساس مهارتها و تواناییهایشان انجام شود و ارزیابیهای عملکردی کارنامه خدمتی ملاک قرار گیرد. در چنین نظامهایی، فرایندهای انتخاب، ارزیابی و ترفیع شفاف هستند و مدیران باید در برابر نتایج کار خود پاسخگو باشند.
شایستهسالاری به بهبود عملکرد نظام، افزایش بهرهوری و نوآوری کمک میکند. با این حال، اجرای صحیح این اصل مستلزم فرهنگسازی مناسب، سیستمهای ارزیابی قوی و تعهد قاطع از سوی تصمیمسازان است.
به قول حکیم فردوسی:
سیاهی لشکر نیاید به کار/ یکی مرد جنگی به از صد هزار.