|

‌به بهانه مرگ رابرت مک‌فارلین؛ ‌ بازخوانی ماجرای خرید سلاح از آمریکا در زمان جنگ ایران و عراق

محرمانه‌های یک معامله تاریخ‌ساز

رابرت مک‌فارلین، مشاور امنیت ملی رونالد ریگان که نام او با پرونده فروش سلاح به ایران در جریان جنگ عراق پیوند خورده، در ۸۴‌سالگی درگذشت. مأمور مخفی‌ای که در خلال مأموریتش برای فروش مخفیانه اسلحه به تهران در میانه‌های جنگ ایران و عراق با هدف آزادی گروگان‌های آمریکایی‌ در لبنان وارد کارزاری شد که به رسوایی کنترا و ایران‌گیت در آمریکا مشهور شد و او را برای همیشه بازنشسته کرد.

محرمانه‌های یک معامله تاریخ‌ساز

شرق: رابرت مک‌فارلین، مشاور امنیت ملی رونالد ریگان که نام او با پرونده فروش سلاح به ایران در جریان جنگ عراق پیوند خورده، در ۸۴‌سالگی درگذشت. مأمور مخفی‌ای که در خلال مأموریتش برای فروش مخفیانه اسلحه به تهران در میانه‌های جنگ ایران و عراق با هدف آزادی گروگان‌های آمریکایی‌ در لبنان وارد کارزاری شد که به رسوایی کنترا و ایران‌گیت در آمریکا مشهور شد و او را برای همیشه بازنشسته کرد.

سحرگاه ۲۵ می ‌۱۹۸۶ (۴ خرداد ۱۳۶۵) بود که یک هواپیمای ایرلندی حمل اسلحه در تهران فرود آمد، پروازی با میهمانان ناخوانده‌ای با پیامی از واشنگتن به تهران. آنها با خود یک اسلحه کلت و یک انجیل امضاشده از سوی ریگان و یک کیک به همراه داشتند. «کیک شکلاتی» که با نظر جورج کِیو به شکل کلید و در تل‌آویو پخته شده بود تا سمبلی از گشایش در روابط میان ایران و آمریکا باشد. هرچند از سرنوشت کیک شکلاتی به علت عدم پذیرش مأموران در پنج روز نخست حضورشان در تهران اطلاعی در دست نیست و فقط روایتی هست از اینکه در همان فرودگان کیک خورده شده؛ اما درباره کتاب انجیل شنیده‌ها حاکی از آن است که همان زمان به هاشمی‌رفسنجانی تحویل داده شد که با انضمام امضای هاشمی‌رفسنجانی کنار امضای ریگان، امروز حداقل ۵۰ میلیون دلار قیمت آن است.

رابرت مک‌فارلین تفنگ‌دار دریایی از واشنگتن که توانسته بود در دولت ریگان به کاخ سفید راه پیدا کند و مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور وقت آمریکا شود، بعد از افشای ابعاد پیچیده مبادله فروش اسلحه به ایران در سال ۱۹۸۸ در دادگاه اتهامات خود مبنی بر دروغ‌گفتن به کنگره را پذیرفت. او اعتراف کرد که دولت رونالد ریگان در سال ۱۹۸۵ به طور مخفیانه به ایران سلاح فروخته تا در برابر آن از تهران بخواهد گروگان‌های آمریکایی در لبنان آزاد شوند؛ اما همه ماجرا این نبود و با مشخص‌شدن ابعاد مختلف این مبادله مشخص شد که اقدام غیرقانونی دیگری مک‌فارلین و کاخ‌ سفید در زمان رونالد ریگان مرتکب شده‌اند که مربوط به ارسال پول حاصل از فروش سلاح به ایران برای سرنگونی دولت چپ‌گرای نیکاراگوئه، مشهور به سندینیستا، بود.

مشخص شد که سرهنگ اولیور نورث از کارکنان شورای ملی امنیت ایالات متحده آمریکا ترتیبی داده بود که سود ۱۰ تا ۳۰ میلیون‌دلاری فروش اسلحه به ایران به شورشیان کنترا پرداخت شود. در‌حالی‌که پیش از آن کنگره ایالات متحده آمریکا چنین اقدامی را از اساس غیرقانونی کرده بود. انتشار این اخبار ریگان را واداشت تا آدمیرال جان پویندکستر، مشاور امنیت ملی را که در سال ۱۹۸۵ جانشین مک‌‌فارلین شده بود، به همراه اولیور نورث از کار برکنار کند. ریگان به‌ دنبال این ماجرا، کمیته مشترک ریاست‌جمهوری و کنگره، به ریاست سناتور سابق جان تاور را مأمور رسیدگی به این ماجرا کرد. کمیسیون تاور بعدها اعلام کرد که ریگان از اقدامات زیر‌دستانش در شورای امنیت ملی در ماجرای ایران–کنترا خبر نداشته‌ است؛ هرچند که افرادی نظیر رونالد ریگان رئیس ستاد کارکنان ریاست‌جمهوری ایالات متحده آمریکا، کاسپارو اینبرگر وزیر دفاع و جورج شولتز وزیر خارجه به دلیل تعلل در جلوگیری از این قانون‌شکنی مورد انتقاد قرار گرفتند. پیامدهای این رویداد برای مک‌فارلین آن‌قدر شدید بود که او در فوریه ۱۹۸۷ در خانه‌اش با خوردن قرص والیوم اقدام به خودکشی کرد؛ اما همسرش او را به بیمارستان رساند و مک‌فارلین از مرگ نجات پیدا کرد. او هفته‌ها در بیمارستان تحت درمان روحی قرار داشت.

درنهایت این دو رسوایی و پیامدهای آن در اواخر دهه ۸۰ در آمریکا به ماجرای ایران-کنترا شهرت یافت؛ هرچند تلاش برای برقراری ارتباط با ایران بعد از این ماجراها ادامه داشت و مک‌فارلین که از طرفداران ترمیم روابط با ایران بود، پس از ترک کاخ سفید در سال ۱۹۸۷ به درخواست ریگان به طور مخفیانه و ناشناس به ایران سفر کرده است. او پس از این سفر گفت که در آنجا با مقامات مختلف ملاقات کرده؛ اما متوجه شده که این جلسات اتلاف وقت بوده است. به هر حال مشخص بود که ایران بعد از این ماجرا علاقه‌ای برای ارتباط مستقیم با آمریکا نخواهد داشت. زیرا در ایران هم این پرونده با نام مأمور مخفی آمریکا یعنی مک‌فارلین بر سر زبان‌ها افتاده بود و افکار عمومی از آنچه رخ داده، مبهوت شده بود؛ هرچند افشاگری‌ها واکنش منفی در ایران و میان افکار عمومی در پی نداشت؛ زیرا تأمین اسلحه در زمان جنگ اهمیت بسزایی داشت و همین قدرت نظامی به کمک ایران آمد تا با پیروزی‌های پی‌درپی عراق را به زانو دربیاورد. از آن زمان اسامی و چهره‌های شناخته‌شده‌ای در ایران در این پرونده نام‌شان مطرح شد و حسن روحانی از مهم‌ترین مذاکره‌کنندگان ایران در هتل هیلتون (استقلال) با هیئت اعزامی از آمریکا بود. چنان‌که در خاطرات اکبر هاشمی‌رفسنجانی آمده تیم آمریکایی با پاسپورت ایرلندی آمدند و یک‌چهارم قطعات موشک هاگ درخواستی و برای سران ایران کلت و کیک هدیه آوردند. به نوشته هاشمی «قرار شد هدیه را نپذیریم و ملاقات ندهیم و مذاکره را در سطح دکتر هادی و دکتر روحانی و مهدی‌نژاد [وردی‌نژاد] مخفی نگه داریم و [مذاکرات] محدود به مسئله گروگان‌های آمریکایی در لبنان و دادن قطعات هاگ و چند قلم دیگر اسلحه [باشد]. آنها بیشتر خواهان مذاکره در مسائل کلی و سیاسی‌اند» (۴ خرداد ۶۵). فردای آن روز قرار شد محمدعلی هادی نجف‌آبادی، رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس با آنها گفت‌وگو کند. مک‌‌فارلین احساس اهانت کرد «که چرا مقامات با او حرف نمی‌زنند و چرا هدیه‌اش را نمی‌پذیریم و می‌گوید اگر من برای خرید پوست گربه به روسیه بروم، گورباچف در روز دو بار با من ملاقات می‌کند. قرار شد به آنها بگویند به خاطر تخلف‌ها و بدقولی‌های‌شان اعتماد به آنها نیست و تا عملا جلب اعتماد نکنند، مذاکره رسمی ممکن نیست؛ این نظر سران قواست».

درنهایت هفته‌نامه لبنانی «الشراع» در آبان‌ماه خبر را افشا می‌کند و همین موضوع در ۱۱ آبان حاج‌ احمد خمینی را نگران می‌کند و به هاشمی پیشنهاد می‌دهد که آن را «به گونه واقعی که برای ما پیروزی است و برای آمریکایی‌ها خفت و شکست مطرح کنیم، پیش از آنکه دشمنان سوءاستفاده کنند». هاشمی در سخنرانی خود در ۱۳ آبان ۱۳۶۵ در سالگرد تسخیر سفارت آمریکا جزئیات این سفر را به طور رسمی اعلام می‌کند که به نوشته او مثل بمب در دنیا منفجر شد. در این زمینه با علی بیگدلی، تاریخ‌دان و پژوهشگر عصر معاصر و فریدون مجلسی، تحلیلگر مسائل بین‌الملل به بازخوانی خاطرات آن روزها پرداخته‌ایم.