داستان بابک و جورجو
در اوایل کار دولت روحانی بود که نقش بابک زنجانی در چند فساد بزرگ مرتبط با حوزه صنعت نفت آشکار شد. او بازداشت و بعد از اتمام محاکمه به اعدام محکوم شد.
در اوایل کار دولت روحانی بود که نقش بابک زنجانی در چند فساد بزرگ مرتبط با حوزه صنعت نفت آشکار شد. او بازداشت و بعد از اتمام محاکمه به اعدام محکوم شد. متولیان امر به این نتیجه رسیده بودند که اعدام او نفع چندانی ندارد و امید داشتند که او خودش داوطلبانه اموال را پس بدهد. طبق اخبار، آن موقع گفته میشد داراییهایی در چند کشور دارد و مأموران ایرانی به آن کشورها رفتند اما چیز دندانگیری نیافتند و این پرونده همچنان به همین صورت باقی ماند تا اینکه چندی قبل مقامات قضائی گفتند او حاضر به همکاری شده و نشانههایی از صداقت در او دیده شده است. طبق اظهارات آنها، داراییها به کشور برگردانده و تحویل خزانهداری کشور شده است. گفته شده که داراییهای مذکور حتی بیشتر از جمع کل بدهی او و خسارات ناشی از آن است. در تمامی این سالها هیچگاه حجم بدهی دقیق او فاش نشد. اکنون هم که گفته میشود بدهی و خسارات او تأدیه شده، باز هم جزئیاتی از موضوع منتشر نشده است. مردمی که میلیاردها دلار از پولشان را از دست داده بودند، هنوز هم بعد از 10 سال نمیدانند این پول چگونه و با چه مکانیسمی به خزانه کشور برگشته است و میزان «خساراتی» که به آنها وارد آمده چگونه محاسبه شده و چرا بعد از 10 سال ممکن است یک نفر صداقت به خرج بدهد و بدهی چند میلیارد دلاری را بپردازد و اساسا آن داراییهایی که به کشور برگشته چه بوده و چه ارزشی داشته است؟
ولی ماجرا به همینجا ختم نشد. به طور مکرر داستانها و خبرهای جستهگریختهای با محوریت او ساخته میشد؛ منجمله اینکه او آزاد شده است. منطقی هم بود؛ وقتی یک نفر بدهی خود را به همراه خسارات وارده پرداخت میکند، طبعا نباید هیچ منعی در آزادی او باشد.
سرپرست تیم وکالت آقای زنجانی نیز یک عکس از او را منتشر کرد و بالای عکس نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم». این عنوان در ادبیات فضای مجازی به معنای آغاز فصل جدیدی از حضور یک شخص است. مثلا مقامات کشورمان وقتی وارد توییتر میشوند، اولین پست خود را به این عنوان شریف اختصاص میدهند. در این عکس بابک زنجانی روبهروی شخصی که هویت عربی دارد نشسته است. اینجا احتمالا یک میز مذاکره است. ما نمیدانیم این عکس آیا تازه است یا قدیمی، ولی قرارگرفتن عنوان شریفه در بالای آن میتواند تعبیری از آزادی زنجانی و سپس آغاز فعالیتهای اقتصادی او باشد. در همین حین، سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سؤالی درباره آزادی بابک زنجانی گفت با بررسی انجامشده، ایشان آزاد نشده، در مرخصی هم به سر نمیبرد و موضوعات مطروحه در خصوص آزادی و مرخصی و بیرون بودن ایشان مورد تأیید ما نیست.
این جمله مبهم اما رسانهها را قانع نکرد. خبرنگار انصافنیوز با شماره تلفن او تماس گرفت و زنجانی نیز پاسخگوی این تماس بود. آقای زنجانی پس از اینکه خبرنگار خود را معرفی کرد، ارتباط تلفنی را قطع کرد. این خبر بر پیچیدگی قضیه افزود. چگونه وقتی شخصی آزاد نشده و مرخصی هم نیست، به تلفن خود پاسخ داده است؟ آیا آقای زنجانی در زندان به تلفن شخصی خود دسترسی دارد؟ آیا بیرون از زندان است؟ آیا با پابند بیرون از زندان است؟ جورجو آگامبن، فیلسوف معاصر ایتالیایی، در مطالعات خود به مفهومی به نام «حیات برهنه» اشاره دارد که طی آن شخص نه در درون قانون مستقر است و نه در بیرون آن.
هوموساکر کسی است که مردم او را به دلیل جرمی قضاوت کردهاند اما این شخص را نمیتوان قربانی کرد. قربانیکردن به منزله این است که او به یک انسان در درون قانون تبدیل شود. این حق از هوموساکر دریغ شده و با اینهمه اگر کسی او را بکشد به دلیل قتل محکوم نخواهد شد. به زبان آگامبن، قانون ابتدا با دادن یک دستور خاص درباره هوموساکرها، آنها را در خود «ادغام» میکند و میگوید آنها تحت نظارت قانون هستند. مثلا همانند آقای زنجانی، تحتالحفظ هستند و قریب 10 سال در زندان بمانند و همانند یک زندانی عادی از حقوق برخوردار باشند. اما از سوی دیگر با «حذف» آنها از دامنه حمایت قانون و اتخاذ موضع بیطرفی در مقابل کشتهشدن آنها، این افراد را از دامنه خود خارج میکند. این به وضعیتی اشاره دارد که گفته میشود او نه آزاد شده و نه در مرخصی است ولی وکیلش به طور نمادین سیگنال آزادی و آغاز دوری نوین از زندگی او را میدهد. در اندیشه آگامبن مسئله بیرونگذاشتن (exclude) چیزی اما به طور همزمان گنجاندن (include) آن چیز مطرح است. با این نگاه، میتوان آن عکس در استوری را کمی شفافتر کرد. درعینحال آگامبن دو نوع زندگی را تفکیک میکند: اولی zoe به معنای حیات بیولوژیکی و دیگری bios به معنای حیات سیاسی-اجتماعی که ارزش زیستن دارد. نزد آگامبن، قدرت حاکم بدان دلیل «زیست سیاسی» است که «حیات برهنه» را تولید میکند، یعنی از طریق ادغام (یا حذف ادغامی) زندگی در سیاست، یا به تعبیری دیگر zoe در bios موجب عدم تمایز این دو و ایجاد زندگی برهنه میشود. به زعم آگامبن، موقعیتی را میتوان متصور بود که قانون بر شخص اعمال میشود، اما از او حمایت نمیکند. چه دلیلی داشته که وکیل آقای زنجانی عکس تکنفرهای از او را استوری نکرده است؟
طرف مقابل هم یک شخص عرب است. نحوه نشستن زنجانی و همچنین پذیرایی روی میز نشاندهنده مراسم غیردولتی (غیرپروتکلی) و نسبتا خودمانیتر است. آیا این تصویر در کنار عنوان شریفه، بهمثابه اعطای فرصت دوباره به آقای زنجانی (بعد از اثبات «نشانه صداقت» و «تسویه بدهی حتی بیشتر از خساراتی که وارد کرده») است؟ اینها صرفا میتواند هم توهم و هم واقعیت باشد. آقای زنجانی موفق شده سه دولت (احمدینژاد، روحانی و رئیسی) را معطل تأدیه بدهی خود کرده و در تمام این سالها بهگونهای رفتار کند که امید به پسدادن بدهی را در آنها زنده نگه دارد. نظام سیاسی کشور علاقه زیادی به ایجاد «درس عبرت» دارد. اگر مهارت آقای زنجانی در متقاعدسازی مسئولان مبنیبر بازبودن کورسویی از امید نبود، قطعا بلافاصله حکم اعدام او اجرا میشد تا درس عبرتی برای سایر مفسدان باشد. بنابراین ما با یک آدم بسیار باهوش مواجه هستیم. آیا قرار است از این زیرکی و فراست در راستای منافع کشور بهره گرفته شود؟ الان با تغییر شرایط سیاسی و تحولات گسترده در مناسبات بینالمللی فراروی ما و همچنین تنگناهای عدیدهای که کشور از هر سو با آنها مواجه است، آیا این مغزها قرار است به مثابه نیروی کمکی در دورزدن تحریمها و ایجاد گشایش به کار آیند؟