بازار سرمايهاي که ريزش و شکست ندارد
خبر سکته جمعي از همميهنان بر اثر تلاطمهاي ناگهاني بازار ارزهاي خارجي، باعث تأسف بسيار شد و اين پرسش را بار ديگر طرح کرد که چرا بازارهاي امن، باثبات و مطمئني مانند بازار هنر، چنان که بايد تبليغ نميشوند تا مردم عزيز ما راهکارهاي صحيحي براي حفظ و ارتقاي ارزش پول خود در دسترس داشته باشند؟ بيزينس هنر بهعنوان تجارت نوين بازارهاي جهاني، به دلیل تضمين بالا در سوددهي و نيز تشخصهاي فرهنگي-اجتماعي، هر روز با اقبال بيشتري روبهرو ميشود و مردم با آگاهي از سازوکار خاص اين تجارت، دور بازارهاي لرزان و سست خط قرمز ميکشند و با خريد آثار هنري بهعنوان کالاهايي با ارزش افزوده بالا و مطمئن، آينده مالي خود را سر و شکل ميدهند.
يکي از جذابترين گونههاي هنر که قدرت بالاي اقتصادي خود را در دهه اخير به رخ کشيده، هنر آبا و اجدادي ايرانيان، خط و خوشنويسي است که هم در داخل کشور، هم آن سوي مرزها توانسته با رشدهاي درخورتوجه در قيمت، سودهاي چشمگير نصيب صاحبان آثار کند.
خواننده چنين متني حتما از ارزشهاي فرهنگي سرمايهگذاري در اين عرصه باخبر است و ميداند هر قدر ورود سرمايه به خريد و فروش آثار خط و خوشنويسي بيشتر شود، اين هنر تمدني ايراني اسلامي درخشش بيشتري در دنيا خواهد داشت و سببساز احترام افزونتر دنيا به ايران خواهد شد؛ اما نکته کمتر گفتهشده و مغفولمانده اين است که در کنار اين کارکرد فرهنگي، سرمايهگذاري در اين عرصه سودهاي چشمگیر مالي هم نصيب صاحبان آثار ميکند.
گردش مالي بالاي بازار خط و خوشنويسي تا به آنجا رسيده که برخي با خريدهاي مناسب در داخل، اين آثار را در حراجيهاي معتبر بينالمللي در معرض فروش قرار ميدهند و صاحب سودهاي سرشار ميشوند. به اين نمونهها دقت کنيد: آوريل 2017 در حراجي کريستيز، دو اثر از استاد مشکينقلم 40 هزار پوند و ديگري ششهزارو 250 پوند چکش خورد؛ يا همان سال در حراج ساتبيز اثر يوسف و زليخاي جامي به قلم سليم نيشابوري 87هزارو 500 پوند، اثري از غياث قاسمي 12هزارو 500 پوند و مناجات امام علي به قلم محمد کرماني هفتهزارو 500 پوند فروخته شدند؛ همزمان حراج بونامز هم در حراج دوره اسلامي خود چندين خوشنويسي و تذهيب به فروش گذاشت که ازجمله اثري از ميرعلي پنج هزار پوند چکش خورد؛ يا در همين تهران، نمونههايي از رقمهاي فروش در حراج باران، حراج تخصصي خط و نقاشي، ميتواند الهامبخش باشد: اثري ناب از ميرعماد الحسني، نابغه خوشنويسي، در اولين حراج باران ٦٠٠ ميليون تومان چكش خورد. اثري از محمدحسين شيرازي ٤٢٠ ميليون و قرآن خطي دوره قاجار در حراج دوم باران ٢٠٠ ميليون تومان فروخته شد؛ البته اين ارقام در مقابل ارزش اين آثار موزهاي و تكرارناشدنی بسيار ناچيز
است.
بايد توجه داشته باشيم آثار خوشنويسي، هنر ملي و تمدني ما بسيار مورد توجه در جهان است و ديوارهاي اغلب موزهها مزين به اين فخر ملي ماست.
فهرست بلندبالاي اين فروشها و حراجيها با يک جستوجوي کوتاه در اينترنت به علاقهمندان اين اطمينان خاطر را ميدهد که مارکت خط و خوشنويسي يک بازار پررونق با سود اقتصادي بالا و تضمينشده است. البته بديهي است اين بازار هم مانند هر گزاره اقتصادي ديگر مستلزم شناخت و آگاهي است تا سرمايهگذار دچار اشتباه در خريد نشود؛ اما اگر با مشورت و از مراکز شناختهشده خريد خوب انجام دهد، امکان ندارد سرمايهاش به مانند بازار ارز در معرض تهديد و يغما قرار گيرد.
اکنون انتظار طبيعي از رسانهها بهویژه صداوسيما و همه رسانههاي اينترنتي و چاپي اين است که با اطلاعرساني درست درباره بازار هنر، مشاورههاي مناسب به مردم دهند تا هم تهديد نقدينگيهاي سرگردان به فرصت بدل شود و ارزش پول ملي ارتقا يابد، هم ورود ارزهاي خارجي به کشور تغيير معناداري يابد و از رهگذر انباشت سرمايه در مارکت هنر، جهانبيني اسلامي هنرمندانمان که در آثار خط و خوشنويسي کاملا متجلي است، در خانه و محل کار مردم ساير کشورها به ديوار نصب شود.
خبر سکته جمعي از همميهنان بر اثر تلاطمهاي ناگهاني بازار ارزهاي خارجي، باعث تأسف بسيار شد و اين پرسش را بار ديگر طرح کرد که چرا بازارهاي امن، باثبات و مطمئني مانند بازار هنر، چنان که بايد تبليغ نميشوند تا مردم عزيز ما راهکارهاي صحيحي براي حفظ و ارتقاي ارزش پول خود در دسترس داشته باشند؟ بيزينس هنر بهعنوان تجارت نوين بازارهاي جهاني، به دلیل تضمين بالا در سوددهي و نيز تشخصهاي فرهنگي-اجتماعي، هر روز با اقبال بيشتري روبهرو ميشود و مردم با آگاهي از سازوکار خاص اين تجارت، دور بازارهاي لرزان و سست خط قرمز ميکشند و با خريد آثار هنري بهعنوان کالاهايي با ارزش افزوده بالا و مطمئن، آينده مالي خود را سر و شکل ميدهند.
يکي از جذابترين گونههاي هنر که قدرت بالاي اقتصادي خود را در دهه اخير به رخ کشيده، هنر آبا و اجدادي ايرانيان، خط و خوشنويسي است که هم در داخل کشور، هم آن سوي مرزها توانسته با رشدهاي درخورتوجه در قيمت، سودهاي چشمگير نصيب صاحبان آثار کند.
خواننده چنين متني حتما از ارزشهاي فرهنگي سرمايهگذاري در اين عرصه باخبر است و ميداند هر قدر ورود سرمايه به خريد و فروش آثار خط و خوشنويسي بيشتر شود، اين هنر تمدني ايراني اسلامي درخشش بيشتري در دنيا خواهد داشت و سببساز احترام افزونتر دنيا به ايران خواهد شد؛ اما نکته کمتر گفتهشده و مغفولمانده اين است که در کنار اين کارکرد فرهنگي، سرمايهگذاري در اين عرصه سودهاي چشمگیر مالي هم نصيب صاحبان آثار ميکند.
گردش مالي بالاي بازار خط و خوشنويسي تا به آنجا رسيده که برخي با خريدهاي مناسب در داخل، اين آثار را در حراجيهاي معتبر بينالمللي در معرض فروش قرار ميدهند و صاحب سودهاي سرشار ميشوند. به اين نمونهها دقت کنيد: آوريل 2017 در حراجي کريستيز، دو اثر از استاد مشکينقلم 40 هزار پوند و ديگري ششهزارو 250 پوند چکش خورد؛ يا همان سال در حراج ساتبيز اثر يوسف و زليخاي جامي به قلم سليم نيشابوري 87هزارو 500 پوند، اثري از غياث قاسمي 12هزارو 500 پوند و مناجات امام علي به قلم محمد کرماني هفتهزارو 500 پوند فروخته شدند؛ همزمان حراج بونامز هم در حراج دوره اسلامي خود چندين خوشنويسي و تذهيب به فروش گذاشت که ازجمله اثري از ميرعلي پنج هزار پوند چکش خورد؛ يا در همين تهران، نمونههايي از رقمهاي فروش در حراج باران، حراج تخصصي خط و نقاشي، ميتواند الهامبخش باشد: اثري ناب از ميرعماد الحسني، نابغه خوشنويسي، در اولين حراج باران ٦٠٠ ميليون تومان چكش خورد. اثري از محمدحسين شيرازي ٤٢٠ ميليون و قرآن خطي دوره قاجار در حراج دوم باران ٢٠٠ ميليون تومان فروخته شد؛ البته اين ارقام در مقابل ارزش اين آثار موزهاي و تكرارناشدنی بسيار ناچيز
است.
بايد توجه داشته باشيم آثار خوشنويسي، هنر ملي و تمدني ما بسيار مورد توجه در جهان است و ديوارهاي اغلب موزهها مزين به اين فخر ملي ماست.
فهرست بلندبالاي اين فروشها و حراجيها با يک جستوجوي کوتاه در اينترنت به علاقهمندان اين اطمينان خاطر را ميدهد که مارکت خط و خوشنويسي يک بازار پررونق با سود اقتصادي بالا و تضمينشده است. البته بديهي است اين بازار هم مانند هر گزاره اقتصادي ديگر مستلزم شناخت و آگاهي است تا سرمايهگذار دچار اشتباه در خريد نشود؛ اما اگر با مشورت و از مراکز شناختهشده خريد خوب انجام دهد، امکان ندارد سرمايهاش به مانند بازار ارز در معرض تهديد و يغما قرار گيرد.
اکنون انتظار طبيعي از رسانهها بهویژه صداوسيما و همه رسانههاي اينترنتي و چاپي اين است که با اطلاعرساني درست درباره بازار هنر، مشاورههاي مناسب به مردم دهند تا هم تهديد نقدينگيهاي سرگردان به فرصت بدل شود و ارزش پول ملي ارتقا يابد، هم ورود ارزهاي خارجي به کشور تغيير معناداري يابد و از رهگذر انباشت سرمايه در مارکت هنر، جهانبيني اسلامي هنرمندانمان که در آثار خط و خوشنويسي کاملا متجلي است، در خانه و محل کار مردم ساير کشورها به ديوار نصب شود.