نگاهی به جهتگیریهای سیاسی اصولگرایان در آستانه انتخابات اسفند به بهانه تحلیل سخنان حدادعادل در نقد مواضع درونحزبی
نقد افراطگرایی، پرهیز از میانهروی
این روزها با داغشدن تنور انتخابات مجلس شورای اسلامی دوره دوازدهم، پس از مرحله پیشثبتنام، برخی موضعگیریها سیاسی رنگ و بوی رقابتی به خود گرفته است.
عبدالرحمن فتحالهی: این روزها با داغشدن تنور انتخابات مجلس شورای اسلامی دوره دوازدهم، پس از مرحله پیشثبتنام، برخی موضعگیریها سیاسی رنگ و بوی رقابتی به خود گرفته است. در این میان تحلیل رسانهها بیشتر بر رقابت درون اصولگرایی متمرکز است؛ شاید چون آنطورکه باید شاهد حضور پررنگ چهرهای شاخص اصلاحطلبی، معتدلین و مستقلین در مرحله پیشثبتنام نبودهایم. به همین واسطه هرچه به موعد انتخابات نزدیکتر شویم، رویارویی چهرهها و احزاب اصولگرا نیز پررنگتر خواهد شد. تا پیش از این، مواضع باهنر، متکی و دیگر چهرههای اصولگرا روی دعوت و گاهی شبیه تهدید به مشارکت اصلاحطلبان بود، اکنون اما فلش اختلافها به سمت خود اصولگرایان چرخیده است. به موازات رودررویی نواصولگرایی قالیبافیها و پایداریها و بازی سیاسی احمدینژادیها، این روزها یکی از چهرهای شاخص طیف راست نیز دست به موضعگیریهای معنادار زده است که نشان میدهد خالصسازی اصولگرایی به مناقشهای جدی در درون این جریان بدل شده است؛ موضعگیریهایی متناقض که از یکسو زاویهای جدی با پایداریها دارد و از سوی دیگر اصلاحطلبان را نیز برنمیتابد. غلامعلی حدادعادل، رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی، در جلسه روز دوشنبه شورای مرکزی ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی، با اشاره به آغاز روند پیشثبتنام کاندیداهای انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، با بیان وجوه متمایز اهمیت انتخابات مجلس نسبت به گذشته، از سه رکن اساسی عقلانیت، عدالت و معنویت که بهعنوان اصول انقلابیگری مورد توجه امام راحل و رهبری انقلاب بودهاند، یاد کرد. رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی دوره هفتم، این را هم گفت که شورای ائتلاف و نیروهای جبهه انقلاب باید تا زمان انتخابات تمام تلاش خود را برای تبلیغ و ترویج این سهگانه به کار بگیرند؛ اما نکته شایانتوجه مواضع انتقادی و معنادار حدادعادل درخصوص «بیاخلاقیهای سیاسی» بود که با «ادبیات انقلابیگری» مطرح میشوند. این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در جملاتی که به زعم بسیاری «بوی مواجهه با جبهه پایداری» از آن به مشام میرسید، بیان کرد: «نباید بگذاریم که جریان تحریف، تحت پوشش و ادبیات انقلابی، ذهنیتسازی نادرستی از جبهه انقلاب در اذهان عمومی مردم ایجاد کند و انقلابیها را در مسائل سیاسی فاقد عقلانیت و اخلاق معرفی کنند و با ذبح مسائل کلان و ملی به پای منافع شخصی و حزبی، رفتارهای سهمخواهانه از خود نشان دهند».
پس از این مواضع، حدادعادل در بخشی از گفتوگوی تلویزیونی خود نیز جملاتی را عنوان کرد که مجددا روی سخنش با پایدارایها بود. او بدون ذکر نام به این مسئله پرداخت که «شاید گروهی به دنبال مشارکت پایین باشند، ما نیستیم. بروید از خودشان بپرسید. من نمیدانم آقایانی که میگویند در این برنامهها که یک گروههایی هستند که دوست دارند مشارکت پایین باشد تا آنها برنده بشوند، از ایشان بپرسید که کی گفته؟ کی اعلام شده؟ کی اینجور نظری دارد؟ هستند، ولی بنده نمیتوانم بگویم». البته رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی قبلتر مواضعی متفاوت را مطرح کرده بود و در گفتوگویی که با خبرگزاریهای داخلی داشت، در پاسخ به این پرسش که اگر مشارکت بالا برود رأی جبهه انقلاب کمتر میشود؟ به ذکر این جملات بسنده کرد: «من تا جایی که تجربه سیاسی میدانی دارم، هیچوقت ندیدهام فعالان سیاسی اصولگرا یا انقلابی بروند به شورای نگهبان بگویند که شما رقبای ما را حذف کنید تا ما پیروز بشویم؛ یعنی چنین اقدامی را من ندیدهام. اینکه یک جریان اصولگرا بیاید و از شورای نگهبان بخواهد یا آرزو بکند یا تلاش بکند که شورا رقبا را حذف کند، هرگز در دستور کار ما نبوده و نیست».
نکته درخور توجه دیگر آن است که در لابهلای مواضع این روزهای حدادعادل، او در بخشی از مصاحبه تلویزیونی خود هم به مجلس ششم تاخت. این نماینده ادوار، تلخترین دوران چهارساله نمایندگی خود را مجلس ششم دانست. این تلخی برای حداد تا جایی بوده که به گفته او، «مسلمان نشنود کافر نبیند»؛ چون به زعم رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی، آنچه ما در مجلس ششم میدیدیم، مجلس ششم مجلس خوبی نبود. البته حداد این را یک نظر شخصی تلقی کرد؛ چراکه او اذعان دارد از نظر عدهای هم مجلس ششم شاید بهترین مجلس بود. ضمن آنکه حدادعادل در این گفتوگوی تلویزیونی با چاشنی احتیاط، مجلس اول را مجلس وزینی تعبیر کرد. با این وجود، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در حالی به مجلس ششم تاخت که نهم خرداد سال جاری هم دستدادنش با سیدمحمد خاتمی در مراسم سالگرد مرحوم دعایی به یک حاشیه جدی برای او بدل شده بود و برخی رسانههای اصولگرا انتقادهایی جدی را متوجه او کردند.
دعوای صوری برای افزایش مشارکت
در مقابل آنچه غلامعلی حدادعادل عنوان کرد، جلال جلالیزاده بهعنوان نماینده مجلس ششم در گفتوگویی با «شرق»، ایندست ادعاها را از منظر کارکرد سیاسی مورد توجه قرار میدهد. بااینحال، این استاد دانشگاه پیش از تحلیل کارکردگرایانه مواضع حدادعادل، روی نکته مهمی دست میگذارد و متذکر میشود: «او (حدادعادل) صلاحیت اظهارنظر درباره کیفیت مجلس ششم را ندارد». این عضو حزب اتحاد ملت بر این باور است که اساسا حدادعادل هیچگونه ارتباط و سنخیتی با فضای سیاسی مجلس ششم نداشته و به تبع آن هم نمیتواند درخصوص آن اظهارنظر بکند.
جلال جلالیزاده در بخش دیگری از گفتههای خود، تمرکز بیشتری روی مواضع متناقض حدادعادل در مقابله همزمان به جبهه پایداری و تخریب مجلس ششم دارد و در تبیین بیشتر آن به «شرق» میگوید: «حدادعادل در شرایط فعلی که شاهد عدم حضور مطلوب اصلاحطلبان و جریانهای مستقل و میانهرو است، سعی دارد فضا را به سمتی هدایت کند که از دل مقابله صوری و ظاهری میان اصولگرایان، افزایش مشارکت شکل بگیرد»؛ چراکه به اذعان این تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی، اکنون مسئله کلیدی انتخابات، نه جناحبندی و تاختن به پایداری یا دیگر احزاب اصولگرا بلکه مسئله مشارکت در انتخابات اسفند سال جاری است که به زعم جلالیزاه به یک مقوله و نگرانی جدی برای اصولگرایان تبدیل شده است. در راستای ارزیابی این عضو حزب اتحاد ملت، حدادعادل اخیرا در بخشی از گفتوگویی که با یکی از خبرگزاریهای داخلی داشت، به این مسئله پرداخت که «آنچه در ۱۱ اسفند اتفاق خواهد افتاد، مانند یک معادله ریاضی چندان قابلپیشبینی نیست»؛ چراکه به باور رئیس مجلس هفتم، «اتفاقاتی هم در کشور رخ داده که باید دید تأثیرش در انتخابات چگونه خواهد بود». از منظر رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی، «وقایع سال قبل، امری نیست که بگوییم هیچ تأثیری بر انتخابات و مشارکت سیاسی مردم نخواهد داشت. آن رویدادها مسائلی بود که باید فعالان سیاسی روی آن مطالعه کنند و ملاحظات خودشان را داشته باشند. مشکلات اقتصادی مردم، مشکلات معیشتی، گرانی و تورم هم وجود دارد و اینها هم فراتر از کارهای تشکیلاتی و تشکلها میتواند در کار انتخابات تأثیر بگذارد. این مسائل واقعیتهایی است که جلوی روی ماست و هر تشکل سیاسی که بخواهد در عرصه انتخابات فعال بشود باید همه اینها را در نظر بگیرد». حدادعادل با اشاره به آرایش سیاسی و وجود نیروهای غیراصلاحطلب که به گفته او نیروهای انقلاب هستند، اضافه کرد: «در انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ ما با تکثر بیشتری نسبت به سال ۹۸ روبهرو باشیم. این به یک معنا میتواند انتخابات را جدیتر و رقابت را معنادارتر کند و مشارکت را نیز افزونتر کند؛ چون رقابت و مشارکت هم لازمه انتخابات است». با این جملات رئیس مجلس هفتم، جلالیزاده در ادامه گپوگفتش با «شرق»، یادآور میشود که تا قبل از این، اصولگرایان سعی میکردند از مجرای اصلاحطلبان، مشارکت را افزایش دهند و اکنون تلاش بر آن است که با مانور سیاسی روی برخی کلیدواژهها مانند انقلابیگری و دوقطبیکردن اصولگرایان، فضای انتخاباتی برای افزایش مشارکت داغتر شود.
لزوم کار سیاسی درست و حرفهای یا پوپولیسم حزبی؟
جلال جلالیزاده در ادامه ارزیابی خود از مواضع حدادعادل، به مقوله سیاستورزی درست و حرفهای انتخاباتی ورود میکند و در تشریح آن به «شرق» میگوید: «اگر کسانی مانند حدادعادل یک سیاستورز حرفهای بودند، به موازات فاصلهگیری از طیفهای رادیکال، سعی میکردند یک فضای همزیستی و اشتراکی با بخشی از جریانهای اصلاحطلب، مستقل و میانهرو ایجاد کنند». اما به گفته این استاد دانشگاه، تاختن حداد به مجلس ششم با هر هدفی که صورت گرفته باشد، مؤید آن است که او سعی دارد صرفا یک رفتار حزبی پوپولیستی را با برخی مواضع متناقض در سایه دوقطبیکردن فضای اصولگرایی برای افزایش مشارکت در پیش بگیرد. به همین واسطه جلالیزاده اتفاقاتی مانند دستدادن حدادعادل با سیدمحمد خاتمی را یک ژست میداند نه یک رفتار سیاستورزانه حرفهای؛ همانگونه که «سلام حدادعادل بر شُلحجابها» را هم با همین عینک تفسیر میکند. این فعال سیاسی اصلاحطلب گفتههای اخیر حدادعادل را که از دید برخیها بهمثابه مقابله با جبهه پایداری تلقی شد نیز زیر سؤال میبرد؛ چراکه او (حدادعادل) هم همسویی و همراهی خود را با تغییر قانون انتخابات اعلام کرد. تغییر قانون انتخاباتی که محافل تحلیلی و رسانهای آن را از عوامل کاهش مشارکت در انتخابات پیشرو میدانند. به نظر میرسد اشاره جلالیزاده به ایندست گفتههای حدادعادل درباره انتخابات تناسبی باشد که عنوان کرده بود: «انتخابات تناسبی یک مفهوم قابلتوجهی را در خودش دارد و آن این است که جریانهای سیاسی به تناسب آرایی که در انتخابات کسب میکنند، در مجلس حضور داشته باشند. بهاصطلاح معمول مجلس صفر و صدی نمیشود. این حرف بدی نیست». هرچند حدادعادل این را هم متذکر شد که به دلیل مشکل «تحزب» در ایران، یک مانع برای برگزاری انتخابات تناسبی وجود دارد اما به نظر میرسد که مشی فکری او (حدادعادل)، آنچنان که جلالیزاده میگوید، خاستگاهی تحزبمحور و مبتنی بر گفتمانی دموکراسیخواهانه ندارد. با این خوانش، عضو مجلس ششم با رجعتی به پوپولیسم حزبی، مواضع و کلام حدادعادل را نیز همردیف رفتار دیگر طیفهای اصولگرایی از پایداریها گرفته تا نواصولگرایان قالیبافی، احمدینژادیها و... تلقی میکند که در ظاهر سعی در فاصلهگذاری با تندروها دارند اما تلاشی برای ایجاد همزیستی سیاسی با اصلاحطلبان، میانهروها و مستقلین هم ندارد. درحالیکه جلالیزاده تأکید دارد «فردی مانند حدادعادل با مناصب و جایگاه او در میان اصولگرایان میتوانست یک سیاستورزی حرفهای را برای بهبود شرایط در پیش بگیرد».