برای تهران احساس خطر کردیم
مهمترین دلیلی که این کارزار را ثبت کردم، برای عدم تأیید صلاحیت آقای زاکانی به دلیل غیرقانونیبودن انتخاب او بود. انتخاب زاکانی از دو نظر بهعنوان شهردار تهران غیرقانونی بود؛ اولا مدرک او با آییننامه انتخاب شهرداران مصوب هیئت وزیران همخوانی نداشت و بهعلاوه در آییننامه لزوم داشتن سابقه اجرائی هم ذکر شده بود، اما علیرضا زاکانی در زمینه مدیریت شهری هیچگونه سابقه اجرائی مرتبط نداشت.
کریم آسایش-کنشگر شهری و نویسنده: مهمترین دلیلی که این کارزار را ثبت کردم، برای عدم تأیید صلاحیت آقای زاکانی به دلیل غیرقانونیبودن انتخاب او بود. انتخاب زاکانی از دو نظر بهعنوان شهردار تهران غیرقانونی بود؛ اولا مدرک او با آییننامه انتخاب شهرداران مصوب هیئت وزیران همخوانی نداشت و بهعلاوه در آییننامه لزوم داشتن سابقه اجرائی هم ذکر شده بود، اما علیرضا زاکانی در زمینه مدیریت شهری هیچگونه سابقه اجرائی مرتبط نداشت. تصور ما این بود که وقتی انتصاب یک شهردار از همان ابتدا غیرقانونی باشد، در ادامه بخشی از عملکرد او نیز غیرقانونی خواهد بود. همانطور که در ادامه و فعالیت چندساله ایشان هم دیدیم. شاهد بودیم که از همان ابتدا، شورای شهر تهران مصوبهای را که مبنی بر ممانعت از ساختوساز در باغها بود، لغو کرد. وقتی شاهد بودیم شورای شهر برای انتخاب شهردار، قانون را دور زد، این اقدامات غیرقابل پیشبینی نبود. این در شرایطی بود که میتوانستند شهرداری منطبق بر آییننامه، باتجربه و از نظر سیاسی همسو انتخاب کنند. ما انتظار داشتیم بر اساس الگوی فکری خودشان، شهرداری بر اساس آییننامه انتخاب شهرداران در هیئت وزیران انتخاب کنند. این اصرار برای دورزدن این روند، نشاندهنده عزمی بوده که باعث میشد ما برای شهر احساس خطر کنیم.
قرارگاهسازی
چیزی که برای ما مهم بود، پایبندی به روند قانونی بود. همین موضوع در عملکرد آقای زاکانی هم متجلی است. نگرانیای که درباره نقض قانون در عملکرد داشتیم، در عمل مشاهده کردیم. مهمترین آن، تشکیل انواع قرارگاههای غیرشفاف در سطح شهر تهران است. قرارگاهها قوانین را دور میزنند و در آنها تصمیماتی گرفته میشود که فاقد پشتیبانی قانونی است و اینها مبنای عمل قرار میگیرد. مانند قرارگاه مسکن که در حوزه ساختوساز مصوباتی دارد که نهادی قانونی مثل شورای شهر، کمیسیون ماده ۵ را دور میزند.
این قرارگاهها در حوزههای اجتماعی نیز فعالیت میکنند. درواقع ساختارسازیهایی هستند که شفافیت کافی را ندارند. برای مثال، شهرداری قرارگاه جمعیت ایجاد کرده است؛ معلوم نیست این قرارگاهها چه کاربردی دارند؟ آیا فقط یکسری دکان هستند که در آنها حامی پرورش میدهند؟ این قرارگاهها یکی از نمادهای دورزدن قانون بود که ما کنشگران شهری نگران آنها بودیم. نمونه دیگر، تغییرات ساختاری در شهرداری بود که بدون تصویب شورای شهر تهران صورت گرفت.
یا اتفاقاتی که در زمینه هوشمندسازی شهر اتفاق افتاد. برای مثال سامانه شهرزاد به جای سامانه تهران من شروع به کار کرد. شاهد هستیم که اشکال مختلفی از تصمیمات بدون آنکه به تصویب شورا برسد، با دورزدن شورای شهر به انجام میرسد. نمود نقض قانون را در بحث ساختوساز پارکها میبینیم. مدام برای ساختوساز در پارکها بهانه میتراشند. برای مثال برای ساخت مسجد در پارک، تقاضای مردمی وجود داشت یا ما به وظیفه دینی خود عمل کردیم. پس تکلیف قانون چه میشود؟ نمیشود که قانون را کنار گذاشت و به دلخواه شهر را اداره کرد.
دورزدن قانون
نمود دیگر، نحوه تعامل با شورای عالی معماری و شهرسازی بهعنوان نهاد بالادست کمیسیون ماده ۵ است. میدانید که مصوبات کمیسیون ماده ۵ باید به تأیید معاون معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی برسد و اگر مورد تأییدش نباشد، باید در شورای عالی معماری و شهرسازی مطرح شود. بااینحال، علنا شاهد بودیم که آقای زاکانی اعلام کرد شورای عالی معماری و شهرسازی مانع است و آنها درباره اختیاراتشان درخصوص نظارت بر طرحهای شهری و کمیسیون ماده 5 دارای تصور باطلی هستند. به طور علنی میگویند طرحهای تفصیلی و طرحهای جامع بهعنوان قوانین بالادست فقط دستوپاگیر هستند. وقتی چنین رویکردی را در مدیریت شهری نسبت به ضوابط و قوانین میبینیم، طبیعی است که شهر با چالش مواجه میشود.
فقدان تجربه اجرائی شهردار تهران، خود را امروز در شهر نمود داده است. میبینیم که این فقدان تجربه فقط مختص به شهردار نیست و مدیرانی که با خود آورده است نیز تجربه اجرائی در حوزه شهری ندارند و میبینیم مشکلات شهر تهران در حوزه جمعآوری پسماند، تعمیر مترو و... تشدید شده است. میدانید که تهران مشکلات ساختاری و ریشهای دارد، اما برخی مسائل امور جاری و روزمره شهر است که آنها هم دچار اختلال شده است. یکی از دلایل آن، فقدان تجربه اجرائی است که خود را در شهر نشان میدهد. وقتی با این رویکرد وارد شهر میشوید، هدفتان حل مسائل شهر نیست. به منافع خاصی در شهر پاسخگو هستید و اهدافتان سیاسی است تا بتوانید گروههایی را از خود راضی نگه دارید. دیدیم که این اتفاق در انتخابات مجلس و انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ هم دوباره تکرار شد. طبیعی است که هر شهرداری دارای دیدگاه سیاسی خاص خودش باشد و یک نقش سیاسی ایفا کند، اما باید بهعنوان یک مدیر شهری، شهر را دچار چالش نکند.
شورا فقط خود را پاسخگوی قشر خاصی میداند
انجمنها و نهادهای مردمی و علمی بارها با شورای شهر تهران انتقادهای خود را درخصوص مدیریت شهری مطرح کردهاند، اما شورای شهر توجهی نکرده است. در عمل، شورای شهر ارتباط خود را با متخصصان، انجمنها و نهادهای مدنی قطع کرده است. در دورههای گذشته شورا، نهادهایی صنفی مانند انجمن مهندسین مشاور در جلسات تخصصی کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر حضور داشتند، اما از دوره ششم این ارتباط قطع شد. ارتباط کمیسیون اجتماعی با نهادهایی مانند انجمن جامعهشناسی و... نیز در این دوره قطع شد. عملکرد شورا کم از عملکرد شهرداری زیر سؤال نیست. اعضای شورایی که خود منتقد عملکرد شهردار تهران هستند، باید پاسخگوی عملکرد خودشان هم باشند. شورای شهر چطور با مردم ارتباط برقرار کرد؟ ارتباط با مردم معنایش این نیست که به مسجد بروید و بگویید ملاقات مردمی داشتیم. ارتباط با مردم یعنی ارتباط با نهادهای مدنی، مردمی، انجمنها و... . یعنی گفتوگوهایی را شکل دهید که همه مردم در آن شرکت کنند، نه آنکه فقط پاسخگوی اقشار خاصی باشید. همه اعضای شورای شهر تهران ازجمله منتقدان امروز آقای زاکانی باید پاسخگوی وضعیت موجود باشند. شورای شهر تهران با طرحی موافقت کرد و آن را به تصویب رساند که یک نهاد انتصابی و حکومتی را جایگزین شورایاریها کرد. شورایاریها بر اساس حکم دیوان عدالت اداری اشکالاتی داشتند که نمیتوانستند به شکل قبل به کار خود ادامه دهند، اما شورای شهر به جای آنکه به فکر یک جایگزین باشد تا حضور مردم را در محلات پررنگتر کند، ساختاری را جایگزین کرد که افراد انتصابی نهادهای حکومتی، شهرداری و افراد منصوب به خودش در آن قرار گرفتند. شورا هیچگاه به دنبال لحاظ نظر مردم نبوده است. کمپینهای اعتراضی دیگری درخصوص عملکرد شورا و تصمیمات شهرداری شکل گرفت و به شورا فرستاده شد، اما آیا شورا در این زمینه جلسهای با معترضان گذاشت؟ خیر!
بدون تردید حضور علیرضا زاکانی بهعنوان کاندیدای پوششی در انتخابات سالهای ۱۴۰۳ و ۱۴۰۰ در میزان محبوبیت او تأثیر گذاشته، اما آنچه مورد انتقاد است، عملکرد او در شهرداری تهران است. رفتار سیاسی او مانند رفتار او در مدیریت شهری است. شاهد هستیم که به خبرنگار یا عضو شورای شهر توهین میکند. روزنامه همشهری که قرار بود علاوه بر مطرحکردن اقدامات مدیریت شهر، یک رسانه عمومی و برای مردم شهر تهران باشد، امروز تبدیل به یک رسانه سیاسی شده است. همین عملکردها باعث شده است یک چهره نامقبول از شهردار شکل بگیرد.