|

گزارش «شرق» از افزایش مصرف ماری‌جوآنا و سیگار در بین دانش‌آموزان

مدارس، منفعل‌تر از همیشه

مصرف سیگار، ماری‌جوآنا، سیگار الکترونیک و حتی حشیش و مشروبات الکلی در بین دانش‌آموزان بیشتر شده است. با وجودی که آمار رسمی در این زمینه وجود ندارد، اما شواهد عینی معلم‌ها و فعالان حوزه آموزش و کودکان این موضوع را تأیید می‌کند.

مدارس، منفعل‌تر از همیشه
نسترن فرخه خبرنگار گروه جامعه روزنامه شرق

نسترن فرخه: مصرف سیگار، ماری‌جوآنا، سیگار الکترونیک و حتی حشیش و مشروبات الکلی در بین دانش‌آموزان بیشتر شده است. با وجودی که آمار رسمی در این زمینه وجود ندارد، اما شواهد عینی معلم‌ها و فعالان حوزه آموزش و کودکان این موضوع را تأیید می‌کند. حتی بر‌اساس گفته‌های معاون پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال قبل، در آخرین بررسی‌ها که سال 95 انجام شده، از هر 100 دانش‌آموز 2.1 نفر معتاد است که به نظر این آمار طی این سال‌ها به دلایل مختلف افزایش پیدا کرده است. با‌این‌حال مدارس و آموزش‌وپرورش هیچ برنامه پیشگیرانه‌ای برای جلوگیری از این وضعیت ندارند و حتی به دلیل مشکل کمبود نیرو، بیشتر مدارس فاقد مشاور و مددکار مستقر در مدرسه هستند که همین بر گسترس مصرف و اعتیاد دانش‌آموزان دامن خواهد زد.

 معلم‌ها از اعتیاد دانش‌آموزان خود می‌گویند

بیشتر آنها معلم‌های جوانی هستند که در طول دوران کاری خود‌ ارتباطی دوستانه با دانش‌آموزان برقرار کردند و در جریان جزئیات رفتاری شاگردهای خود هستند. این معلم‌ها در مناطق مختلف تهران تدریس می‌کنند و شاهد افزایش مصرف سیگار، ماری‌جوآنا و حتی ویپ در بین دانش‌آموزان خود هستند. برای تهیه این گزارش بیش از شش معلم مدارس دخترانه و پسرانه از مناطق جنوب شرق، جنوب غرب، شمال غرب و شمال در مورد وضعیت مصرف دانش‌آموزان خود گفتند. به طور مثال، معلم ادبیات متوسطه دوم اشاره می‌‌کند مصرف گل و سیگار در بین شاگردانم به‌وضوح افزایش پیدا کرده. چشمان اغلبشان سر کلاس همیشه قرمز است و در دنیای خودشان هستند. بدن‌های کرختی دارند و چون سعی کردم تعامل دوستانه با آنها داشته باشم، در جریان هستم که گاهی برای مصرف از کلاس‌های درس خارج می‌شوند. با معلم‌های مناطق دیگر هم در جلسات که صحبت می‌کنیم، می‌بینیم این موضوع هر سال در شرایط بدتری قرار می‌گیرد. معلم دیگری که در مدارس متوسطه اول و دوم دخترانه تدریس می‌کند هم این وضعیت را در گروه سنی متوسط دوم بدتر می‌داند و اشاره می‌کند آن‌قدر مصرف گل و سیگار و حتی سیگار الکترونیک برایشان عادی شده که از ما معلم‌ها هم پنهان نمی‌کنند. ما با ارتباط صمیمی‌ای که داریم، تا یک جایی می‌توانیم به این موضوعات ورود کنیم. وظیفه اصلی بر گردن مسئولین مدرسه است تا مددکار و روان‌شناس در مدارس حاضر کنند که متأسفانه این اتفاق نمی‌افتد، مگر در مدارس خیلی تاپ تهران که اصلا مقوله آنها با مدارس مناطق متوسط و جنوبی متفاوت است. معلم دیگری که در هنرستان پسرانه تدریس می‌کند این شرایط را وخیم‌تر توصیف می‌کند و اضافه می‌کند: «بیشتر وقت‌ها کلاس‌های من با نصف جمعیت تشکیل می‌شود. در این مدت سعی کردم ارتباط خوب و دوستانه با آنها داشته باشم، متأسفانه مصرف گل، سیگار، حشیش و مشروب در بین آنها چیز پنهانی نیست و برایم راحت در مورد مصرفشان حرف می‌زنند. برای همین در بیشتر کلاس‌ها حضور ندارند. اما مشاور خاصی در مدرسه وجود ندارد تا این موضوعات را پیگیری کند و درنهایت، در صورت اطلاع مدرسه دانش‌آموز اخراج خواهد شد که بدترین روش مواجهه با چنین دانش‌آموزانی خواهد بود».

راهی برای پیشگیری از اعتیاد دانش‌آموزان وجود ندارد

اعتیاد در بین دانش‌آموزان در سال‌های اخیر رو به افزایش بوده و این موضوع با جست‌وجویی ساده بین اخبار سال قبل کاملا مشهود است. در آخرین آمارهای سال قبل، از هر 100 دانش‌آموز 2.1 نفر معتاد اعلام شده بود؛ موضوعی که اهمیت برنامه‌های فرهنگی و قابل پیشگیری را در مدارس بیشتر می‌کند. محمد حیدری، معلم و فعال اجتماعی، که سال‌ها با نوجوان‌های درگیر آسیب و اعتیاد کار کرده، به نبود برنامه‌های پیشگیری و حتی کلینیک‌های ترک اعتیاد مخصوص کودکان اشاره می‌کند و به «شرق» می‌گوید: «با‌این‌حال ما کلینیک ترک اعتیاد برای کودکان در سطح کشور به ندرت داریم. ما نوجوان درگیر اعتیادی داشتیم که چون هیچ کلینیک ترک اعتیاد مخصوص کودکان پیدا نکردیم با دردسر در بیمارستان لقمان بستری شد. حتی کودک درگیر اعتیاد دیگری داشتیم که آن را هم در بیمارستان بستری کردیم. هر‌دو ترک کردند اما چون مراقبت‌های بعد از ترکی از طرف بیمارستان وجود نداشت هر‌دو دوباره آلوده شدند. در‌هر‌حال به ‌همان محیطی برگشتند که آنجا درگیر اعتیاد شده بودند و طبیعی است دوباره آلوده شوند. بعد از پاکی، این بچه‌ها به مراقبت‌های شبانه‌روزی نیاز دارند و پیگیری چهار روز در هفته مددکار برای آن کودک کافی نخواهد بود. در پیمایش سال 95 که انجام شده، خودشان اعلام کردند شیوع الکل در رده اول بین دانش‌آموزان است. بعد ماری‌جوآنا و بعد هم شیشه بود که به نظر می‌رسد الان با توجه به آنچه معلم‌ها شاهد هستند، این الگوی مصرف تغییر کرده و مصرف ماری‌جوآنا بین دانش‌آموزان خیلی زیاد شده است. خیلی وقت‌ها دانش‌آموزان در مورد این موضوع سؤال می‌کنند و من به عنوان یک معلم تنها جوابی که می‌دهم این است که زیر 20 سال به سمت هر کاری بروید، عاقبت‌ بدبختی به بار می‌آید. هر‌چند‌ در صحبت دانش‌آموزان مشخص است چون تفریح یا برنامه خاصی برای گروه سنی خود ندارند و یا هدفی برای آینده نمی‌بینند بیشتر به سمت مصرف ماری‌جوآنا می‌روند. با وجود این، صحبت در مورد آسیب‌های اجتماعی در مدارس هنوز تابو است و هیچ‌کس در مورد آن صحبت نمی‌کند. حتی مشاور و روان‌شناس تخصصی هم در مدارس نداریم. در این 10سالی که به عنوان معلم در مدارس تدریس کردم، تا‌به‌حال پیش نیامده مسئولان مدارس به معلم‌ها بگویند در صورت مشاهده علائم این مسائل در دانش‌آموزان، به روان‌شناس یا مددکار ارجاع بدهیم. به‌جای این معمولا در صورت مشاهده آسیب، دانش‌آموز‌ به‌سرعت از مدرسه اخراج می‌شود‌ یا مدرسه‌اش را به اجبار عوض می‌کنند و برای درمانش هم برنامه‌ای نخواهند داشت. در صورتی که می‌بینیم معاونت پرورشی برای برنامه‌های ایدئولوژیک همیشه برنامه دارند و برای آن هزینه می‌کنند. همه اینها در‌حالی‌ است که موضوع مصرف این مواد در برخی از مناطق واقعا به یک فاجعه تبدیل شده است».

مصرف این مواد برای برخی از دانش‌آموزان از حالت تفننی و تفریحی به مصرف مداوم تبدیل می‌شود که نهادهایی باید برای جلوگیری از آن ورود کنند. حیدری در مورد همین موضوع اضافه می‌کند: «موضوع اصلی نهادهایی هستند که باید در این زمینه ورود کنند ولی کاری انجام نمی‌دهند. مثل بهزیستی که عملا به یک نهاد بدون کارایی تبدیل شده؛ چون برای انتخاب مدیران این نهاد تخصص را اولویت قرار نمی‌دهند. آنها هم چون تخصص این حوزه را ندارند، فقط بر‌اساس پروتکل و آیین‌نامه‌ها پیش می‌روند. در صورتی که در بحث مددکاری و امداد، خیلی نمی‌توان با پروتکل و بخش‌نامه پیش رفت و باید با هر انسان بسته به شرایطی که دارد پیش رفت و مداخله را انجام داد. مثلا خیلی کم پیش آمده با بهزیستی یا اورژانس اجتماعی تماس بگیریم و بگوییم کودکی پرآسیب در فضایی که همه مصرف‌کننده هستند به دنیا آمده و آن کودک را ببرد و اگر هم ببرد، معمولا بعد از مدتی دوباره آنها را به همان شرایط آسیب برمی‌گرداند. بنابراین اوضاع به همین پیچیدگی است و تا الان هم شاهد نبودم مدارس بخواهند در بحث پیشگیری از مصرف مواد، کاری انجام دهند. مگر در زمان وزارت بطحایی که پژوهش‌هایی در این زمینه انجام دادند. مثلا علائم اعتیاد و مصرف در دانش‌آموزان را توضیح می‌داد و احتمال اعتیاد در کودکان را شرح داده بود، اما آن هم به جایی نرسید؛ چون بیشتر معلم‌ها و مدیران مدارس اصلا به آن توجه نکردند. بنابراین نیاز است تا گروه‌های مختلف وارد شوند و سیستم آموزشی از کمک آنها استفاده کند».

معلم برای کلاس درس کم داریم، مشاور که جای خود دارد

طبق گفته بیشتر معلم‌ها، نبود مشاور و مددکار متخصص در مدارس به‌ شدت مصرف دانش‌آموزان دامن می‌زند که محمد‌رضا نیک‌نژاد، فعال صنفی معلم‌ها، در گفت‌وگو با «شرق» اشاره می‌کند: «ما استانداردی برای مشاوران مدارس داریم که در‌حال‌حاضر اعمال نمی‌شود. چون کمبود نیرو در مدارس الان به قدری است که معلم برای کلاس درس نداریم، چه برسد به اینکه مشاور برای مدارس در نظر بگیرند. در‌حالی‌که طبق استانداردهای جهانی باید نیروهای متفاوتی در مدارس حضور داشته باشند، اما ما از اینها محروم هستیم. در‌باره افزایش مصرف مواد مخدر در بین دانش‌آموزان، مسئولین آمارها را نادیده می‌گیرند و وارد این بررسی آماری نمی‌شوند. اگر هم آماری دارند آن را امنیتی می‌کنند. مثلا تعریف کلاس درس برای مسئولان همین است که دانش‌آموزان در یک محیط بسته با معلم درس بخوانند که این محیط بسته اتاق یا کانکس هم می‌تواند باشد. این دیدگاه به کف نیازهای آموزشی پاسخ می‌دهد. مشکلات آن‌قدر درهم‌تنیده هستند که ملغمه‌ای درست شده. نیاز است تا در تمام مدارس ما مشاور داشته باشیم، اما برای تدریس درس‌های پایه هم در مدارس مشکل داریم و برای همین، شرایط پیچیده‌تر شده است».