احوالات سیاسی نیما
«شعرگفتن یکجور زندگیکردن است و شاعر باید در شکل و معنا زبانِ زمانِ خود باشد». نیما یوشیج بهدرستی شعر را محصول زندگی میدانست و ازاین رو است که ایرج پارسینژاد مؤلف کتاب «نیما یوشیج در یادداشتهایش» که بهتازگی در نشر نو منتشر شده، معتقد است کنجکاوی ما در زندگی و احوال نیما یوشیج گذشته از سیر تحولات فکری و فلسفی او عواطف و احساسات و حالات او را نیز درباره همه چیز و همهکس مینمایاند، درعینحال که آگاهی درست و دقیق و مستند از احوال و افکار نیما میتواند ما را با جریان فکری و فرهنگی زمانه او نیز آشنا کند.
شرق: «شعرگفتن یکجور زندگیکردن است و شاعر باید در شکل و معنا زبانِ زمانِ خود باشد». نیما یوشیج بهدرستی شعر را محصول زندگی میدانست و ازاین رو است که ایرج پارسینژاد مؤلف کتاب «نیما یوشیج در یادداشتهایش» که بهتازگی در نشر نو منتشر شده، معتقد است کنجکاوی ما در زندگی و احوال نیما یوشیج گذشته از سیر تحولات فکری و فلسفی او عواطف و احساسات و حالات او را نیز درباره همه چیز و همهکس مینمایاند، درعینحال که آگاهی درست و دقیق و مستند از احوال و افکار نیما میتواند ما را با جریان فکری و فرهنگی زمانه او نیز آشنا کند.
درباره بدعتهای نیما یوشیج در شعر تاکنون بسیار گفته و نوشتهاند، اما پارسینژاد در این کتاب تصویری از افکار متغیر اجتماعی و سیاسی و فلسفی نیما به دست میدهد که تاکنون ناگفته مانده بود. مطالب کتاب براساس رسالهها و نامهها و یادداشتهای نیما، نوشته شده و درباره هر موضوع تحلیلی انتقادی انجام شده است. «نیما یوشیج در یادداشتهایش» بخشهای مختلفی دارد، ازجمله: زندگی نیما، اندیشههای فلسفی و سیاسی، روابط نیما و نظراتش درباره دیگران؛
ارانی و خانلری و آلاحمد و اخوانثالث و...، نسبت نیما با حزب توده و مصدق و کنگره نویسندگان، مسئله غربستیزی و دیگر مباحث خواندنی که در یادداشتهای نیما آمده است. پارسینژاد در مقدمه کتاب مینویسد: «گویا نیما در زمان حیات از اهمیت تاریخی شعر و هنرش آگاه بوده و میدانسته است که آیندگان نهتنها درباره شعرش، بلکه در احوال و اندیشههایش نیز کندوکاو خواهند کرد. این بود که در نامهها و یادداشتها، هرجا که دستش میرسیده، فکر و عقیده و نظرش را درباره اشخاص و افکاری که با آنها سروکار داشته، ثبت میکرده است».
بازخوانی نوشتهها و یادداشتهای پراکنده نیما به قصد فهمِ بیشتر شعر این شاعر نوگرا انجام شده است و به تألیف کتابی رسیده که بیش از توجه به بدعتها و بدایع نیما در شعر، به افکار اجتماعی و سیاسی و فلسفی شاعر سنتگریز پرداخته است. پارسینژاد نیما را «شاعری اصیل» میخواند که همه فکر و ذکر و جانش به شعر وابسته است و مینویسد: «باید پذیرفت که نیما شاعر است؛
شاعری هنرمند که در نوجوانی در معرض افکار مترقی روز قرار میگیرد، در سرزمینی با حکومتی که هنوز حاکمیت کامل خود را بر یاغیان و طاغیان تحمیل و تثبیت نکرده است. در چنین اوضاع و احوالی طبیعی است اگر شاعر دردمند، با طبعی انقلابی، همانند بسیاری جوانان ترقیخواه زمانه، در تأثیر القائات و تلقینات افکار عدالتجویانه قرار گیرد، تا آنجا که عزم آن کند که سلاح بردارد و سر به کوه و جنگل بگذارد و مانند برادرش خود را به رفقای انقلابی برساند». اما نیما از هرچه بگذریم، شاعر است و «بیش از شعر هیچ چیز از او دل نمیبرد» و برای شعر حرمت بسیار قائل است. از این گذشته، پارسینژاد به طبع پریشان نیما اشاره میکند؛
اینکه طبیعت آدمیزادی و شاعریاش هم مثل زندگیاش، آشفته و پریشان است، تا آنجا که در ثبت یادداشتهای روزانهاش، انضباط و احتیاط لازم را در کاربرد کلمات و رعایت پیوستگی مفاهیم نشان نمیدهد. پارسینژاد یادداشتی از نیما بر «حرفهای همسایه» را نقل میکند که آنجا نوشته است: «خواهش میکنم این نامهها را جمع کنید، هرچند مکررات و عبارات بیجا و حشو و زوائد زیاد دارند و باید اصلاح شود».
پس به نظر پارسینژاد خواننده باید بپذیرد که این یادداشتها از یک منتقد ادبی حواسجمع نیست؛ بلکه از شاعری است پریشاناحوال که چه بسیار شبها در عالم بیخودی خواسته با خودش حرف بزند و درد دل کند، اما دراینمیان حرف حساب کم نیست و چنانکه پارسینژاد تأکید میکند، بنیان بررسی و بازخوانی یادداشتها و دستنوشتههای نیما بر این بوده است که شاید تحلیل افکار و تمایلات فردی و اجتماعی نیما در گذر زمان برای شناخت این شاعر نوگرای مؤسس شعر نو مفید باشد: «اینکه چگونه شاعری که در روزگار جوانی در تأثیر فلسفه مادی مارکسیستی است، در سالهای آخر عمر تغییراتی در عقایدش رخ میدهد».
از بخشهای جالب کتاب، ارتباط نیما با تقی ارانی است که در نامهای از نیما به ارانی در نقد کتاب او «پسیکولوژی» نوشته شده است. آنطور که پارسینژاد اشاره کرده است، رساله ارانی در حوزه روانشناسی در 1308 نخستین اثر آن متفکر است، درباره دانشی که جامعه اهل فکر ایران هنوز بهدرستی با موضوع آن آشنا نبود. نیما معتقد است پیدایش هر ایدئولوژی در جامعه حاصل مناسبات اجتماعی و اقتصادی آن جامعه است، در نتیجه مفاهیم کلی اجتماعی درباره طبیعت و انسان در تأثیر اوضاع مادی است، درحالیکه مبانی روانشناسی ارتباط فرعی در حیات اجتماعی دارد. با این حال، نیما در آخر بررسی انتقادی خود، ارانی را در «تأسیس حیات جدید ایدئولوژی در ایران» پیشرو دانسته و آرزو میکند همانگونه که او «در تجدید بنای پوسیده و بیفایده شعر و ادبیات فارسی زحمت میکشد»، رفیق او ارانی هم در رواج ایدئولوژی خود توفیق یابد.